نام پژوهشگر: علی صادقی سفیدمزگی
ابوالفضل مهنانی علی صادقی سفیدمزگی
به منظور مطالعه اثر ناهنجاری¬های تولیدمثلی اعم از متریت، جفت ماندگی، سخت¬زایی، مرده¬زایی و دوقلوزایی بر صفات تولیدی وتولیدمثلی و برآورد زیان مالی ناشی از یک مورد وقوع هر یک از این ناهنجاری¬ها از اطلاعات زیستی و اقتصادی مربوط به 9 گاوداری صنعتی نژاد هلشتاین واقع در استان های اصفهان و خراسان رضوی طی سال¬های 1380 تا 1392 استفاده شد. به این منظور مدلی مناسب که توصیف کننده شرایط تولیدی در سطح مزارع پرورش گاو شیری باشد ارائه شد. به طور متوسط میانگین وقوع متریت، جفت ماندگی، سخت¬زایی، مرده¬زایی و دوقلوزایی به ترتیب 13/24، 9/69، 19/2، 4/17 و 2/71 درصد تخمین زده شد. اثر برخی از فاکتورهای موثر بر میزان وقوع هریک از این ناهنجاری¬ها مورد بررسی قرار گرفت که اثرات ثابت موجود در مدل شامل اثر فصل و سال زایش، شکم زایش و اثر ناهنجاری¬های دیگربودند. نتایج حاصل از رگرسیون لوجستیک نشان داد که تمام فاکتورهای موجود در مدل در میزان وقوع ناهنجاری¬ها اثر معنادار داشتند(0/001>p). همچنین نسبت بخت (odds ratio) به دست آمده نشان داد که بین ناهنجاری¬ها رابطه مستقیم وجود داشته و حضور برخی از آن¬ها سبب تشدید در بروز برخی دیگر می¬شود. وقوع هر یک از ناهنجاری¬های مذکور سبب اثرات منفی و معنادار بر صفات تولید شیر و تولیدمثل داشتند. بجز دوقلوزایی سایر ناهنجاری¬ها به صورت معنادار تولید شیر 305 روز را کاهش دادند. بیشترین میزان کاهش تولید شیر مربوط به جفت ماندگی بود که تولید شیر را 320 کیلوگرم کاهش داد و متریت بیشترین اثر منفی را بر عملکردتولیدمثلی داشت به طوری که روزهای باز را 16/5 روز افزایش داد. میانگین زیان مالی مربوط به یک مورد متریت، جفت ماندگی، مرده¬زایی و سخت¬زایی به ترتیب 11475، 10477/41، 25852/22 و 10539/37هزار ریال تخمین زده شد که بجز مرده¬زایی که تلف شدن گوساله، مهمترین مولفه شرکت کننده در زیان کل آن محسوب شد در سایر ناهنجاری¬ها، اصلی-ترین فاکتور موثر بر هزینه کل ناشی از یک مورد وقوع، هزینه مربوط به افت عملکرد تولیدمثلی تخمین زده شد.
محمد عرب سرخی تلک آبادی احمد ریاسی
چکیده در اکثرگاوداری های ایران، بخش علوفه ای جیره شامل سیلاژ ذرت و یونجه خشک می باشد. بنابراین تعیین سطح بهینه ی این دو منبع علوفه ای که به بهبود مصرف خوراک و تولید شیر کمک می نماید، یک راهنمای موثر و مهم تصمیم گیری در گاوداری های صنعتی است. به همین منظور هدف از این آزمایش بررسی اثر دو نسبت مختلف سیلاژ ذرت به یونجه خشک بر بازده تولیدی و تولیدمثلی گاوهای شیری هلشتاین در اوایل و اواسط شیردهی در فصل تابستان بود. این آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با دو تیمار در دو بهاربند مجزا و هر بهاربند دارای 60 گاو شیری انجام شد. گاوها در هر بهاربند از لحاظ میانگین تولیدشیر(5/0±5/47)، روزهای شیردهی(15±40) و شکم زایش(48/2) با هم برابر بودند. جیره های آزمایشی به طور تصادفی به گاوها اختصاص یافتند. نسبت کنسانتره به علوفه در هر دو جیره 60 به 40 بود. جیره آزمایشی اول شامل 50 درصد سیلاژ ذرت و 50 درصد یونجه خشک و جیره آزمایشی دوم دارای نسبت 75:25 از این دو علوفه بود. جیره ها از لحاظ سطح انرژی(7/1 مگاکالری بر کیلوگرم ماده خشک)، پروتئین(18 درصد)، الیاف شوینده خنثی(2/0±5/28 درصد) و کربوهیدرات های غیر الیافی (3/0±42 درصد) یکسان بوده و طی دو نوبت در روز(5 صبح و 5 عصر) به صورت کاملا مخلوط (tmr) تغذیه می شدند. گاوهای داخل هر بهاربند به صورت آزاد به آب و سنگ نمک دسترسی داشتند. مصرف ماده خشک در اوایل شیردهی در گاوهای مصرف کننده جیره حاوی 75 درصد سیلاژ ذرت، تمایل به معنی داری(06/0 =p) و در اواسط و کل دوره شیردهی مصرف ماده خشک در این تیمار به طور معنی داری بالاتر از جیره حاوی سیلاژ ذرت 50 درصد بود(05/0 >p). همچنین تولید شیر(01/0 >p) و شیر تصحیح شده بر اساس انرژی(05/0 =p) در تیمار حاوی 75% سیلاژ ذرت بالاتر از 50% سیلاژ بود، اما به دلیل بالاتر بودن درصد چربی شیر در گاوهای مصرف کننده جیره دارای 50 درصد سیلاژ ذرت(05/0 >p)، شیر تصحیح شده بر اساس 5/3 درصد چربی تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت(05/0 <p). در رابطه با دیگر اجزای ترکیب شیر در کل دوره آزمایشی، درصد لاکتوز شیر تمایل به معنی داری داشت(07/0 =p) و نسبت چربی به پروتئین شیر نیز در جیره 75 درصد سیلاژ ذرت بالاتر و معنی دار بود(01/0 >p). درصد پروتئین شیر بین تیمارها یکسان، اما مقدار آن در اواسط شیردهی(05/0 >p) و در کل دوره آزمایشی(07/0 =p) در جیره حاوی 75 درصد سیلاژ ذرت بالاتر بود. امتیاز وضعیت بدنی و نیز تغییرات آن در طول آزمایش تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفت؛ به طوری که گاوهای مصرف کننده جیره حاوی 75 درصد سیلاژ ذرت دارای امتیاز وضعیت بدنی بالاتری بودند(01/0 >p) و در اوایل شیردهی امتیاز وضعیت بدنی کمتری از دست دادند(05/0 >p). در رابطه با قابلیت هضم مواد مغذی بین جیره ها، نتایج نشان داد که جیره حاوی 75 درصد سیلاژ ذرت در اوایل شیردهی، قابلیت هضم بالاتری نسبت به جیره حاوی 50 درصد سیلاژ ذرت داشت(05/0 >p). بازده خوراک (شیر تصحیح شده برای انرژی بر ماده خشک مصرفی) هم بین جیره های آزمایشی معنی دار و در جیره 75 درصد سیلاژ ذرت بالاتر بود(05/0 =p). در بین فراسنجه های خونی، تنها نیتروژن اوره خون تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفت. به طوری که در اوایل شیردهی و نیز در کل دوره شیردهی در جیره حاوی 50 درصد سیلاژ ذرت بالاتر بود(05/0 >p)، اما در اواسط شیردهی تحت تاثیر قرار نگرفت(05/0 <p). در این پژوهش فراسنجه های تولیدمثلی با آن که از نظر عددی در تیمار حاوی 75% سیلاژ ذرت، بالاتر بود اما از لحاظ آماری تحت تاثیر جیره های آزمایشی قرار نگرفت. در پایان نتایج این آزمایش نشان داد که با افزایش سهم سیلاژ ذرت از 50% به 75% بخش علوفه ای در جیره گاوهای شیری، بدون تاثیر در فراسنجه های تولیدمثلی، می تواند موجب بهبود عملکرد تولیدی در گاوهای هلشتاین شود. واژه های کلیدی: گاو شیری، سیلاژ ذرت، یونجه خشک، عملکرد، تولیدمثل
علی جبارزارع علی صادقی سفیدمزگی
اسپرم تعیین جنس شده ابزاری کارآمد جهت تولید بیشتر تلیسه جایگزین می باشد. چگونگی استفاده از این تکنولوژی با توجه به شرایط مدیریتی و اقتصادی، متفاوت است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی پیامدهای استفاده از اسپرم تعیین جنس شده بر ماده زایی، نرخ گیرایی و بروز ناهنجاری های تولید مثلی( سخت زایی، سقط و مرده زایی) در تلیسه و گاوهای شکم یک و ارائه یک مدل زیست-اقتصادی مناسب، جهت محاسبه سود یا زیان احتمالی استفاده از اسپرم تعیین جنس شده در شرایط ایران بود. بدین منظور اطلاعات 4 گاوداری صنعتی استان اصفهان بین سال های 1386 تا 1392 جمع آوری، و با استفاده از رویه genmod نرم افزار آماری sas آنالیز گردید. همچنین با کمک اطلاعات اقتصادی که در قالب پرسش نامه از واحد های دامپروری اخذ گردید ارزش اقتصادی برنامه های مختلف استفاده از اسپرم تعیین جنس شده محاسبه شد. برنامه های مورد بررسی شامل استفاده از اسپرم تعیین جنس شده در تلقیح اول، دو تلقیح اول و سه تلقیح اول بود که با برنامه شاهد که در آن تمام تلیسه ها با اسپرم معمولی، تلقیح شده بودند، مقایسه شد. میزان ماده زایی اسپرم تعیین جنس شده (86/3%) 1/8 برابر بیشتر از اسپرم معمولی (48/5%) بود. اسپرم تعیین جنس شده باعث کاهش نرخ گیرایی گردید (p<0.01) به طوری که گیرایی سه تلقیح اول در تلیسه از 61/0% به 47/2% کاهش یافت؛ این کاهش در گاوهای شکم یک کمتر بود و از 33/8% به 30/2% رسید. تلیسه هایی که با اسپرم تعیین جنس شده آبستن شده بودند میزان مرده زایی بیشتری را نشان دادند که این اختلاف تمایل به معنی داری (p=0.09) داشت، ولی تفاوت وقوع مرده زایی در گاوهای شکم یک تلقیح شده با اسپرم های معمولی و تعیین جنس شده معنی دار نبود (p>0.05). تفاوت سخت زایی بین دو نوع اسپرم فقط در تلیسه معنی دار بود و از 20/3% به 16/8% کاهش یافت. از نظر سقط، تفاوتی بین دو نوع اسپرم دیده نشد (p>0.05). برنامه های استفاده از اسپرم تعیین جنس شده ارزش خالص فعلی پایین تری نسبت به برنامه شاهد داشتند، به طوری که با اجرای برنامه های اول تا سوم، به ترتیب 878400، 1454500 و 1818700 ریال به ازای هر تلیسه خسارت وارد می شود. بیشترین خسارت مربوط به سن اولین زایش بود که با کاهش نرخ گیرایی اسپرم تعیین جنس شده، افزایش می یابد. ارزش گوساله ماده و نسبت گیرایی اسپرم تعیین جنس شده به اسپرم معمولی، به ترتیب مهم ترین متغیرهای اقتصادی و زیستی تأثیر گذار بر ارزش اقتصادی استفاده از اسپرم تعیین جنس شده می باشند. نتایج این تحقیق می تواند جهت تصمیم گیری برای چگونگی استفاده از اسپرم تعیین جنس شده، در شرایط مختلف مدیریتی و اقتصادی ایران مفید باشد.
مجید اکبریان تفاقی ابراهیم قاسمی
چکیده هدف از این مطالعه بررسی اثر گیاهان دارویی، اسانس تجاری و موننسین بر صفات عملکردی ، شاخص های تخمیر شکمبه ای، خون و همچنین رفتارهای تغذیه ای گوساله های شیرخوار هلشتاین بود. تعداد 66 راس گوساله شیرخوار از سن 3 روزگی پس از مصرف کافی آغوز به یکی از شش جیره آزمایشی شامل: 1- گروه شاهد( خوراک آغازین بدون افزودنی گیاهی) 2- گیاه آویشن 3- گیاه اکالیپتوس 4- گیاه کرفس 5- یونوفر موننسین 6- اسانس تجاری نعناع اختصاص یافتند. گیاهان دارویی مذکور به میزان 3/2 درصد از ماده خشک جیره افزوده شد. گوساله ها روزانه در دو نوبت 6 لیتر شیر پاستوریزه دریافت می کردند. مصرف خوراک بصورت هفتگی و افزایش وزن هر دو هفته یکبار انجام می گرفت، رشد اسکلتی روز اول طرح و پایان طرح، معیارهای خونی و تخمیری در روزهای 35 و 70 و نمونه گیری از خوراک و مدفوع، رفتارهای تغذیه ای گوساله های شیرخوار قبل و بعد از شیرگیری مشاهده و ثبت شد. نتایج این پژوهش نشان داد افزودنی های مورد استفاده تاثیر معنی دار بر مصرف ماده خشک، افزایش وزن روزانه، رشد اسکلتی و رفتار های تغذیه ای نداشت (05/0p>). همچنین تیمارهای آزمایشی تاثیر معنی داری بر شاخص های تخمیری شکمبه نداشتند. متابولیت های پلاسمایی گلوکز، نیتروژن اوره ای خون، مالون دی آلدهید معنی دار نشد (05/0p>). میزان آلانین آمینو ترانسفراز بعد از شیرگیری در تیمار آویشن بطور معنی داری کمتر از شاهد بود (05/0>p). بتاهیدروکسی بوتیریک اسید بعد از شیرگیری برای تیمار اسانس تجاری بطور معنی داری بالاتر از تیمار شاهد بود (05/0>p). در مورد وزن بدن تیمار تجاری قبل و بعد از شیرگیری نسبت به موننسین آویشن و شاهد بیشتر بود (05/0>p). و نسبت به اکالیپتوس و کرفس اختلاف نداشت (05/0p>). نتایج نشان می دهد اسانس یا گیاه دارویی در تغییر متابولیت های خونی و شکمبه ای گوساله ها می تواند موثر باشد.