نام پژوهشگر: بابک خرمیان طوسی
مهران دبیری پژمان میرشکرایی
ورم پستان، التهاب بافت غده ای پستان بدون توجه به علت آن می باشد. بنابراین این بیماری با دامنه ای از تغییرات فیزیکی- شیمیایی شیر و تغییرات پاتولوژیک در بافت غده ای مشخص می شود. در اغلب موارد بالینی، تورم، گرما، درد و ادم بافت پستان وجود دارد، اما در بسیاری از موارد، پستان های درگیر، به وسیله ی ملامسه یا با آزمون چشمی شیر از طریق استریپ کاپ قابل تشخیص نیستند. این گونه کارتیه ها نمایان گر عفونت تحت بالینی می باشند (1). علی رغم تلاش های فراوانی که در جهت کنترل و پیشگیری بیماری ورم پستان و اجرای برنامه های سلامت پستان در سطح گله ها انجام گرفته است، هنوز این بیماری به عنوان پر هزینه ترین بیماری صنعت گاو شیری در نظر گرفته می شود. با این وجود، برنامه های کنترلی، تاثیر بسزایی در شمار سلول های سوماتیک شیر مخزن و شیوع پاتوژن های واگیر داشته است (2). پاتوژن های واگیر اصلی ورم پستان که پستان گاو مخزن اولیه ی آنها می باشد عبارتند از : استافیلوکوکوس اورئوس، استرپتوکوکوس آگالاکتیه و گونه های مایکو پلاسما (1). مایکوپلاسما بویس یکی از پاتوژن های با حدت بالا در گاو می باشد که می تواند عفونت های مختلفی از قبیل : پنومونی، پلی آرتریت، اوتیت و با فراوانی کمتر، آبسه های زیر پوستی، سقط و مننژیت را ایجاد کند (3). این باکتری یکی از علل ورم پستان بالینی می باشد که به درمان پاسخ نمی دهد و کنترل آن دشوار می باشد. اغلب موارد شیوع مایکوپلاسما بویس پس از ورود حیوان جدید به گله ایجاد می شود. مشخصات آن، وقوع ورم پستان بالینی در بیش از یک کارتیه، کاهش تولید شیر به صورت مشخص و ایجاد بیماری عمومی می باشد (1). درمان ضد میکروبی معمولا اثر بخش نیست، به علاوه در دهه ی اخیر، جدایه های مایکوپلاسما بویس، به تعداد زیادی از آنتی بیوتیک های رایج از قبیل ماکرولید ها و تتراسایکلین ها مقاوم شده اند، بنابراین حذف گاوهای آلوده روش غالب است (3). با توجه به اینکه واکسن موثری جهت کنترل این بیماری در دسترس نمی باشد، اقداماتی که در جهت شناسایی و جداسازی این میکروارگانیسم صورت می گیرد، می تواند شیوع عفونت و همچنین میزان حذف گاوهای مبتلا را کاهش دهد (4). گزارشاتی مبنی بر افزایش شیوع ورم پستان مایکوپلاسمایی در نقاط مختلف دنیا وجود دارد (5-7). با این وجود، اطلاعات محدودی از شیوع انفرادی مایکوپلاسما در گاوها یا وقوع آن در شیر مخزن به چشم می خورد. در پژوهشی که سال 2004 در ایالت پرینس ادوارد کانادا صورت گرفت، شیوع این میکروارگانیسم در شیر مخزن 9/1 درصد اعلام شد (8). ازآنجایی که گونه های مایکوپلاسما شدیدا به انجماد و ذخیره سازی حساس اند (9-11)، لذا تنها نمونه های تازه ی شیر مخزن می توانند برای کشت مورد استفاده قرار گیرند. بر این اساس، بررسی شیوع این میکرواورگانیسم در سطح ملی دشوار می باشد و olderiekerink و همکاران در سال 2010 (12) اندازه گیری شیوع گونه های مایکوپلاسما را در گله ها به صورت منطقه ای پیشنهاد کردند. همچنین با توجه به حدت بالای مایکوپلاسما بویس، تشخیص سریع آن در مراحل اولیه ایجاد عفونت می تواند زیان های آتی گله را کاهش دهد (13). علاوه بر این، رایج ترین روش تشخیص مایکوپلاسما بویس، کشت می باشد، که این روش علاوه بر وقت و هزینه ی بالا ممکن است با مشکلاتی از قبیل رشد بیش از حد باکتری های غیر مایکوپلاسمایی همراه باشد (4). یکی از آزمایش هایی که می تواند جایگزین بسیار مناسبی برای کشت مایکوپلاسما باشد، واکنش زنجیره ای پلی مراز است.baird و همکاران (1999) (14)، با مقایسه ی دو روش nested pcr و کشت، برای ردیابی و تشخیص گونه های مایکوپلاسما، دریافتند که حساسیت و ویژگی روش pcr که بر روی شیری که از گاوهای مشکوک به ورم پستان اخذ می شود، در مقابل کشت انفرادی شیر گاوهای مشکوک، به ترتیب، 2/96 و 1/99 درصد و همچنین انجام تست pcr بر روی شیر مخزن در مقایسه با کشت همان نمونه ها، به ترتیب، 100 و 8/99 درصد می باشد. همچنین مطالعه ای که pinnow و همکاران در سال 2001 (15) انجام دادند، بیانگر این بود که حساسیت آزمایش nested pcr در ردیابی مایکوپلاسما بویس موجود در شیری که 2 سال نگه داری شده 100 درصد می باشد، این در حالی است که حساسیت کشت آن 27 درصد است. با توجه به اینکه آخرین بررسی میدانی مایکوپلاسما در گاوداری های شهر مشهد مربوط به سال 2003 توسط رحیمی و همکاران، از طریق کشت می باشد (16)، در طی این مطالعه علاوه بر بررسی نمونه های شیر مخزن به طریق pcr، تعیین حضور باکتری مد نظر می باشد.
مسعود قائم مقامی بابک خرمیان طوسی
به دلیل ضررهای اقتصادی ناشی از بیماریهای غدد پستانی در نشخوارکنندگان، تشخیص سریع و دقیق این بیماری ها اهمیت زیادی دارد. اولتراسونوگرافی توانایی بررسی ساختارهای مختلف غدد پستانی شامل سرپستانک، پارانشیم و عقده های لنفاوی فوق پستانی را دارا می باشد. این مطالعه در گله ی شیری بزهای سانن واقع در ایستگاه دامپروری دانشگاه فردوسی مشهد بر روی 30 راس بز انجام شد. برای انجام اولتراسونوگرافی از پروب خطی با فرکانس 5/7 و 10 مگاهرتز استفاده شد. از هر کارتیه به صورت استریل نمونه ی شیر جهت کشت باکتریایی و شمارش سلول های سوماتیک اخذ گردید. پس از کشت، کارتیه های واجد ورم پستان درمان شده و مجددا بعد از یک ماه نمونه گیری و اولتراسونوگرافی انجام شد. برای اولتراسونوگرافی سرپستانک از روش حمام آب گرم و برای اولتراسونوگرافی پارانشیم و عقده های لنفاوی فوق پستانی از روش تماس مستقیم استفاده شد. آنالیز تصاویر با استفاده از نرم افزار image j 1.47v انجام شد؛ طول، ارتفاع، مساحت و اکوژنیسیته عقده های لنفاوی و هم چنین قطر دیواره سرپستانک اندازه گیری گردید. در موارد واجد ورم پستان، اولتراسونوگرافی یک ماه بعد از درمان تکرار شد. داده های به دست آمده توسط نرم افزار spss آنالیز شدند. نتایج بررسی نشان داد که اندازه ی عقده های لنفاوی با ورم پستان و تعداد scc رابطه ی معنی داری ندارد. ولی با افزایش سن، اندازه ی عقده ها افزایش می یابد. هم چنین نتایج نشان دادند هیچ گونه تفاوت معنی داری بین اندازه ی عقده های لنفاوی قبل و بعد از درمان ورم پستان وجود ندارد. از لحاظ اکوژنیسته عقده لنفاوی، بین کارتیه ی مبتلا به ورم پستان و کارتیه ی سالم و هم چنین قبل و بعد از درمان تفاوت معنی داری مشاهده نشد. احتمالا عواملی از جمله تعداد کم موارد ورم پستان، نوع ورم پستان (تحت بالینی و بالینی) و یا فاصله ی زمانی بین انجام اولتراسونوگرافی تا آلوده شدن کارتیه ها به ورم پستان، می توانند موثر باشد.