نام پژوهشگر: هادی شعبانی چاف جیری
فاطمه قنبر هراتی سید اسماعیل حسینی اجداد
چکیده: در قرن نوزدهم با وقوع جنگ جهانی و تأثیر آن بر وضعیت سیاسی و اجتماعی کشورهای عربی و هم چنین ورود اشغال گران اروپایی به این کشورها، تغییرات زیادی در عرصه ی ادبیات عربی نیز ایجاد گشت. با ورود اشغال گران، درهای فرهنگ و ادب این کشورها به روی اعراب گشوده شد و تأثیر زیادی را بر فرهنگ، ادب، اخلاق و موقعیت اجتماعی آنان نهاد. هم زمان با این تحولات، نقد اجتماعی هم که وسیله ای برای اصلاح جامعه به شمار می آمد، به میدان ادبیات عربی قدم نهاد. ادیب، هم چون یک جامعه شناس به پیرامون خویش می نگریست و در آثار خود، به بیان مشکلات و موضوعات اجتماعی می پرداخت. مصطفی لطفی منفلوطی یکی از نویسندگانی است که تحت تأثیر شرایط جدید قرار گرفت. او از ذوق و استعداد ادبی خویش برای بیان مشکلات و ناهنجاری های اجتماعی و انتقاد از وضع موجود استفاده کرد. این نویسنده در مسیر توجه به مشکلات اجتماعی، به جوانان و مشکلات آن ها از جمله اعتیاد، انحراف جنسی و ... می پردازد؛ دراین راستا به خانواده و نقش آن در بروز ناهنجاری های اجتماعی نیز توجه می کند. او هم چنین با پرداختن به مشکلات زنان و بیان اهمیت نقش آن ها در حفظ بنیان خانواده، سعی می کند در نگاه جامعه نسبت به زن دگرگونی ایجاد نموده و حقوق ازدست رفته اش را به وی بازگرداند. گذشته از این موارد، منفلوطی از پدیده ی فقر و اثرات زیان بار آن بر جامعه نیز سخن می گوید؛ در این میان توجه و حمایت خویش از قشر فقیر جامعه را نیز آشکار می نماید. موضوع دیگری که منفلوطی بدان می پردازد، اثرات زیان بار تقلید از فرهنگ غرب است. این نویسنده ی مسلمان با بهره گیری از آموزه های دینی سعی می کند، مردم خویش را از تقلید کورکورانه از این تمدن بازدارد. منفلوطی در تمامی آثارش، گفتمانی انتقادآمیز را به کار می گیرد. او هم چون نویسنده ای رئالیسم واقعیت های موجود در جامعه را به تصویر می کشد، هم چنین در پیروی از مکتب رمانتیسم، با بیانی اغراق آمیز به بزرگ نمایی وقایع و حوادث جاری در جامعه روی می آورد. اثبات این مطالب نیازمند مطالعه و بررسی آثار این شخصیت است. در این پژوهش سعی شده تا با نگاهی ویژه به دو کتاب «النظرات» و «العبرات» منفلوطی، به کشف موضوعات اجتماعی مورد نظر این نویسنده و نقدهایی که پیرامون آن بیان داشته، بپردازیم و گامی در جهت معرفی گرایش های ادبی او برداریم. واژگان کلیدی: منفلوطی، نقد اجتماعی، رمانتیسم، داستان، النظرات، العبرات.