نام پژوهشگر: حجت اله وحدتی
میلاد امرائی محمود رضا اسماعیلی
کار و اشتغال از جمله موارد مهم زندگی انسان محسوب می شود. با بهبود کیفیت زندگی کاری، بدنبال آن تعهد سازمانی و رضایت شغلی نیز حاصل خواهد شد. سرمایه اجتماعی نسبت به سرمایه فیزیکی و انسانی نقش بسیار مهم تری در سازمان ها و جوامع ایفا می کند. در غیاب سرمایه اجتماعی، سایر سرمایه ها اثربخشی خود را از دست داده و پیمودن راه های توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی، ناهموار می شود. ضمنا تعهد سازمانی بالا بهره وری لازم را برای سازمان به ارمغان خواهد آوردهدف کلی این مطالعه شناسایی میزان تاثیر کیفیت زندگی کاری و سرمایه اجتماعی بر تعهد سازمانی کارکنان سازمان امور مالیاتی استان لرستان است.برای دستیابی به هدف پژوهشی بالا، نه فرضیه مورد آزمون قرار گرفته است. جامعه آماری این مطالعه محدود و شامل 900 نفر کارکنان سازمان امور مالیاتی استان لرستان است. با توجه به اینکه افراد جامعه آماری شامل کارکنان ادارات امور مالیاتی شهرستانها می باشند و هر شهرستان یک طبقه محسوب میگردد، روش نمونه گیری سهمیه ای طبقه ای از جامعه محدود است که متناسب با آن ، و با استفاده از فرمول کوکران ، دویست و چهل و شش نفر از کارکنان بعنوان نمونه مورد مطالعه قرار گرفتند و به سه پرسشنامه (کیفیت زندگی کاری، سرمایه اجتماعی ، و تعهد سازمانی) پاسخ دادند. روایی پرسشنامه از این نظر که پرسشنامه ها استاندارد هستند از روایی بالا برخوردار بوده و پایایی آن نیز بر اساس آلفای کرونباخ به میزان 953/0 بدست آمد، که نشان دهنده پایایی بالاست. روش آماری، مدل یابی معادلات ساختاری است که برای تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شده است. نهایتا نتایج تحقیق نشان می دهدکه میان متغیر کیفیت زندگی کاری با متغیر های سرمایه اجتماعی و تعهد سازمانی ( عاطفی،مستمر، و هنجاری) و همچنین میان متغیر سرمایه اجتماعی با تعهد سازمانی (عاطفی، مستمر، و هنجاری) رابطه مثبت و معنادار با اندازه اثر بالا وجود دارد و تمامی فرضیات این پژوهش در سطح اطمینان 095/0به اثبات رسیدند. بنابراین وجود برنامه های کیفیت زندگی کاری مناسب و وجود سرمایه اجتماعی در بهبود تعهد عاطفی، مستمر، و هنجاری کارکنان سازمان امور مالیاتی (واقع در استان لرستان) اثرگذار است.
ابوالفضل موسوی نجم الدین موسوی
نحوه ی درک بهتر از رابطه بین مفاهیم برند و وفاداری مشتری، یکی از مهم ترین مسائلی است که امروزه مدیران سازمان ها با آن مواجه اند. درواقع ارزش یک برند به طور جامع به وسیله وفاداری برند به وجود می آید و با افزایش وفاداری برند، توانایی سازمان در برابر تهدید رقبا افزایش می یابد. ازاین رو، هدف این پژوهش بررسی تأثیر شنیده ها و شواهد برند بر وفاداری برند، با نقش تعدیل گر ویژگی های شخصیتی می باشد و درصدد پاسخگویی به این سوال ها است: آیا شنیده ها و شواهد برند از طریق رضایت و نگرش برند بر وفاداری برند تأثیر می گذارد؟ آیا ویژگی های شخصیتی مشتری تأثیر نگرش بر وفاداری برند را تعدیل می کند؟ در این راستا، پژوهش حاضر، یک تحقیق میدانی است که ازلحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربرد و از لحاظ نوع داده، کمی می باشد و از حیث روش دارای ماهیت توصیفی قرار می گیرد. جامعه آماری پژوهش، شامل مشتریان بانک صادرات در شهر زنجان می باشد که با استفاده از جدول مورگان، 384 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شدند و با استفاده از پرسشنامه اقدام به جمع آوری داده ها از مشتریان گردید. با توجه به فرضیات پژوهش، داده های جمع آوری شده، با استفاده از تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری (sem) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که شنیده ها و شواهد برند بر رضایت مشتری و نگرش برند تأثیر مثبت و معناداری دارند؛ همچنین نتایج نشان داد که شنیده ها بر شواهد برند، رضایت مشتری بر نگرش برند، و نگرش برند بر وفاداری برند تأثیر مثبت و معناداری دارند. علاوه بر این نتایج تحقیق نشان داد که گشودگی نسبت به تجربه به صورت مثبت و معناداری، تأثیر نگرش بر وفاداری برند را تعدیل می کند. درصورتی که نقش تعدیل گر دیگر ویژگی های شخصیتی (برونگرایی، سازگاری و مسئولیت پذیری) مورد تائید قرار نگرفت.
کیوان موسوی رضا سپهوند
امروزه سازمان ها و شرکت های مختلف به سختی برای حفظ سهم بازار خود با ارائه خدمات نوآورانه مختلف تلاش می کنند. ایجاد وفاداری در مشتریان مفهومی است که در کسب و کارهای مختلف امروزی به لحاظ اینکه مشتریان وفادار به صورت عامل اصلی موفقیت سازمان درآمده اند، موردتوجه قرار گرفته است. بررسی های مختلف نشان می دهد که رضایت مشتری متأثر از انتظارات مشتری و میزان تطابق محصولات و خدمات ارائه شده از سوی سازمان ها (عملکرد سازمان) با این انتظارات است؛ که هرچه قدر عملکرد سازمان به انتظارات مشتری نزدیک تر باشد، رضایت بیشتر مشتری را ناشی می شود. از طرفی فرهنگ هر سازمانی بر نحوه ی عملکرد کارکنان سازمان تأثیر به سزایی دارد به طوری که در سازمان های بافرهنگ کارگروهی، مشارکت کارکنان جهت ارائه کالا و خدمات بهتر و به موقع بیشتر خواهد بود. بر این اساس، در این تحقیق به بررسی تأثیر فرهنگ سازمانی بر رضایت مشتری در شعب مختلف شرکت شیر و لبنیات کاله پرداخته شده است. جامعه آماری تحقیق شامل 168 نفر از مدیران و مهندسان برنامه ریزی و کنترل تأمین شعب مختلف شرکت شیر و لبنیات کاله است که جهت گردآوری داده ها، از پرسشنامه استفاده شده است. برای آزمون فرضیات و سنجش روایی مدل از نرم افزار پی ال اس (pls) استفاده شد؛ و نتایج حاکی از آن بود که فرهنگ سازمانی در سطح معنی داری 0.05 در شرکت کاله تأثیر مثبت و معناداری بر رضایت مشتریان دارد؛ و تأثیرگذارترین نوع فرهنگ بر رضایت مشتریان در شرکت مذکور، فرهنگ سازگاری است که حدود 49 درصد بر رضایت مشتریان تأثیر می گذارند. این نتایج با نتایج کارهای مشابه قبلی همسو و در یک راستا بوده و تغییرات محیطی (نیاز مشتریان، رقبا و ...) نیز در نظر گرفته شده است.
ابوالقاسم کریمی محمد حکاک
هدف این پژوهش، بررسی و شناختتأثیررضایت شغلی و تعهد سازمانی کارکناندر رابطه با موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری در شرکت لاستیک پارس ساوه است. پژوهش حاضربرحسب هدف کاربردی و از نوع تحقیقاتتوصیفی ـپیمایشی است که به روش میدانی اجرا گردیده است. به منظور آزمون فرضیات پژوهش از تکنیک معادلات ساختاری و تحلیل مسیر استفاده شده است. در این پژوهش از سه پرسشنامه رضایت شغلی (jdi)، پرسشنامه تعهد سازمانی و پرسشنامه مدیریت ارتباط با مشتری استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش تمام کارکنان شرکت لاستیک پارس ساوه (به جز کارکنان بخش خدمات) است.یافته های پژوهش نشان می دهد که رضایت شغلی و تعهد سازمانی بر موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری تأثیر مثبت و معناداری دارد. با توجه به یافته های تحقیق و تأثیر مثبت رضایت شغلی و تعهد سازمانی بر موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری مدیران می توانند با بهبود وضعیت رضایت شغلی و تعهد سازمانی زمینه را برای بهتر شدن وضعیت مدیریت ارتباط با مشتری فراهم کنند. بر اساس مدل مفهومی تحقیق می توان بیان کرد که بررسی تأثیر دو متغیر رفتار سازمانی (رضایت شغلی و تعهد سازمان) برموفقیت مدیریت ارتباط با مشتری کار جدیدی است که در این تحقیق به اجرا درآمده است.
زهره مختاری تاجیک حجت اله وحدتی
در شرایط رقابتی امروز، که بسیاری از شاخص های رقابتی شرکت ها مشابه می باشد، اخلاق و مسئولیت اجتماعی شرکت ها جایگاه ویژه ای یافته است. مسائلی همچون آلودگی محیط زیست، افزایش گازهای گلخانه ای، تخریب لایه ی اوزون، توجه بیشتر به فعالیت های بشردوستانه، اخلاق، موضوعات اقتصادی و ... اهمیت مسئولیت اجتماعی شرکت ها را برجسته تر کرده و از این رو می توان در دنیای رقابتی امروزی، از آن به عنوان عاملی جهت ایجاد نگرش مثبت نسبت به محصولات شرکت در مصرف کنندگان و در نتیجه ایجاد تمایز نسبت به رقبا و به دست آوردن مزیت رقابتی جهت افزایش سهم بازار، بهره برد. این مقاله به بررسی تأثیر مسئولیت اجتماعی بر رفتار خرید مصرف کننده با در نظر گرفتن نقش میانجی نگرش مصرف کننده نسبت به شرکت می پردازد.