نام پژوهشگر: علی غنائی چمن آباد
محمدرضا قنبری هاشم آبادی حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف
چکیده مقدمه: یکی از عوامل روان شناختی که در بررسی های مختلف به عنوان عامل سهیم در ارتکاب جرم معرفی شده است افسردگی، اضطراب و عزت نفس پائین است. عزت نفس یک مولفه ی نگرشی و ارزیابی کننده از خود است، در واقع یک قضاوت عاطفی در مورد خودپنداره است که شامل احساس ارزش و پذیرش می شود و عزت نفس پائین عاملی برای بروز افسردگی و اضطراب است. روش کار و ابزار سنجش:این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی گروه درمانی معنوی ـ مذهبی و واقعیت درمانی گروهی بر افزایش عزت نفس و کاهش افسردگی و اضطراب زندانیان انجام پذیرفت، پژوهش از نوع شبه تجربی به صورت پیش آزمون ـ پس آزمون در دو گروه انجام گرفت، جامعه آماری زندانیان واحد مشاوره 6 زندان مرکزی مشهد و نمونه آماری در دسترس برای هر گروه 15 نفر به صورت گمارش تصادفی انتخاب گردید، پس از پیش آزمون هر کدام از گروه ها در معرض گروه درمانی که برای آنها در نظر گرفته شده بود، قرار گرفتند. و برای سنجش از تست افسردگی بک، اضطراب اشپیل برگر و عزت نفس کوپر اسمیت استفاده گردید. یافته ها: نتایج با استفاده از نرم افزار spss-19و با روش آماری تحلیل کوواریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که بیانگر تفاوت معنادار گروه درمانی معنوی ـ مذهبی در مقایسه با واقعیت درمانی گروهی است. نتیجه گیری: براساس آنچه از این تحقیق به دست آمد، نتیجه می گیریم که درمان گروهی معنوی ـ مذهبی به طور معناداری اثر بیشتری بر افزایش عزت نفس و کاهش افسردگی و اضطراب زندانیان نسبت به واقعیت درمانی گروهی دارد.
الهام صبری بهرامعلی قنبری هاشم آبادی
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش از طریق انیمیشن بارکش ها بر رشد توانایی تشخیص هیجانات چهره ای در کودکان اتیستیک انجام شد. روش اجرا:طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه شامل 13 نفر از کودکان 7 تا 10 ساله ای بود که به دلیل اختلالات طیف اتیسم به مراکز ویژه کودکان اتیستیک شهرستان مشهد مراجعه کرده بودند که 7 نفر در گروه آزمایش و 6 نفر در گروه گواه گمارش شدند. اعضای گروه آزمایش به مدت چهار هفته، روزانه 3 قسمت از انیمیشن بارکش ها را تماشا کردند، اما برای اعضای گروه گواه مداخله خاصی ارائه نشد. قبل و بعد از اجرای مداخله، آزمون توانایی تشخیص هیجانات چهره ای انیمیشن بارکش ها بر روی گروه نمونه اجرا شد. نتایج: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد کهدر پس آزمون، توانایی تشخیص هیجانات چهره ای در کودکان اتیستیکی که در گروه آزمایش شرکت داشتند، نسبت به کودکان اتیستیکی که در گروه گواه جایگزین شده بودند، افزایش معناداری داشته است. همچنین نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که در مرحله پی گیری، توانایی تشخیص هیجانات چهره ای ناراحتی، ترس، هیجان زدگی و تعجب در کودکان اتیستیکی که در گروه آزمایش شرکت داشتند، نسبت به کودکان اتیستیکی که در گروه گواه جایگزین شده بودند، افزایش معناداری داشته است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش مؤید این مهم است که آموزش از طریق انیمیشن بارکش ها باعث رشد توانایی تشخیص هیجانات چهره ای در کودکان اتیستیک می شود.
مهسا سمسارقزوینی بهرامعلی قنبری هاشم آبادی
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی گروه درمانی حمایتی بیانگر بر افزایش کیفیت زندگی و تاب آوری مادران کودکان مبتلا به سرطان بود. روش اجرا: طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه شامل 27 نفر از مادران کودکان مبتلا به سرطان ساکن مشهد بود که 14 نفر در گروه گواه و 13 نفر در گروه آزمایش گمارش شدند. اعضای گروه آزمایش 12 جلسه مداخله گروهی به شیوه حمایتی بیانگر را دریافت کردند و به اعضای گروه کنترل هیچ مداخله ای ارائه نشد. قبل و بعد از اجرای مداخله پرسشنامه های کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و تاب آوری کانر و دیویدسون توسط گروه نمونه تکمیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که در پس آزمون، کیفیت زندگی و تاب آوری گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری داشته است. نتیجه گیری: نتایج حاکی از این بود که شرکت در جلسات گروه درمانی با رویکرد حمایتی بیانگر باعث افزایش کیفیت زندگی و تاب آوری مادران کودکان مبتلا به سرطان می گردد. تلویحات یافته های پژوهش از لحاظ نظری و عملی بحث شد.