نام پژوهشگر: مریم صالحینیا
سعید رادفر محمود فتوحی رودمعجنی
تذکره نویسی در تاریخ ادبیات فارسی از اهمیت بسزایی برخوردار بوده است. تذکره ها مهم ترین منبع برای مورخان ادبی هستند. نخستین بخش از هر تذکره ای «مقدمه» آن است که به دلیل اشتمال بر نکات ادبی، تاریخ ادبی و ... اهمیت بسیاری دارد. نگارنده در پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل مقدمه تذکره های فارسی در بازه زمانی مشخصی می پردازد. مقدمه ها ساختاری کمابیش یکسان داشته اند. بررسی ها نشان داد که تذکره نویسان، عموماً، در نگارش مقدمه از الگوی واحدی پیروی می کرده اند. این الگوی واحد، معمولاً، شامل این موارد بوده است: 1- تحمیدیه 2- بیان نسبت اسلام با شعر و شاعری 3- بیان دیدگاه های ادبی و تاریخ ادبی 4- بیان انگیزه تألیف 5- بیان منطق و روش طبقه بندی و دوره بندی تذکره 6- شرح حال تذکره نویس. نگارنده کوشیده است تا با طبقه بندی نکات مندرج در مقدمه ها نمایی کلی از این نظام واحد به دست دهد.
مرجان سادات عرب زاده حسینی مریم صالحی نیا
روایت شناسی که یکی از نظریه های پرکاربرد در پژوهش های ادبی معاصر به شمار می رود با نمایشنامه به عنوان یکی از ژانرهای سه گانه ی ارسطویی ادبیّات پیوند نزدیکی دارد و از میان متون ادبی کلاسیک، ظرفیّت نمایشی قابل ملاحظه ی لیلی و مجنون، باعث جلب نظر نمایشنامه نویسان شده است. این پژوهش به تحلیل و تطبیق روایت در دو نمایشنامه ی لیلی و مجنون پری صابری در ادبیّات فارسی و مجنون لیلی احمد شوقی در ادبیّات عربی می پردازد. به این منظور، نگارنده از میان عناصر متنوّع مطرح در روایت شناسی، چهار الگوی ترامتنیّت، زمان، کنش و کانونی سازی را که در بررسی متون نمایشی نیز مورد توجّه متخصّصان تئاتر قرار می گیرند، برگزیده و افزون بر آن در کنار زمان به شیوه ی برش نمایشنامه و در دل کانونی سازی به مسأله ی راوی نیز اشاره کرده است. در جستار حاضر، پس از تحلیل مبانی نظری تحقیق در فصل اوّل، در فصل دوم مسیر پیموده شده ی نمایشنامه نویسی فارسی و عربی و کارنامه ی نمایشی پری صابری و احمد شوقی بررسی شده و در فصل سوم با بررسی روایت شناسانه ی نمایشنامه های لیلی و مجنون و مجنون لیلی، اختلاف این دو اثر در چهار عنصر اساسی ساختار روایت برجسته شده و سرانجام در تحلیل نتیجه ی تحقیق، تفاوت های روایی قابل ملاحظه ای که میان آثار مذکور وجود دارد، با تفاوت فرهنگ و ادبیّات فارسی و عربی، تفاوت اصول نمایشنامه نویسی در این دو زبان، جنسیّت نویسندگان و بیش از همه ایدئولوژی و هدف نهایی آنان از نگارش نمایشنامه براساس داستان عاشقانه ی لیلی و مجنون مرتبط دانسته شده است.
نسیم زحمتکش سمیرا بامشکی
درونه¬گیری یکی از شگردهای نوآشنا امّا دیرینه، کارآمد و پربسامد روایی است که استفاده از آن به زمان یا گون? ادبی مشخّصی محدود نمی¬شود، چنانکه دربرگیرند? پیوستاری تاریخی از نخستین نمونه¬های روایت¬گری تا روایت¬های معاصر و نیز متون گوناگون مکتوب و غیرمکتوب ادبی است. با وجود گستره و تنوّع کاربرد، نگره¬پردازان ادبی و روایت¬شناسان به این تمهید ادبی کمتر پرداخته¬اند و دست¬آوردهای این پژوهش¬ها نیز¬ به ندرت در تحلیل آثار فارسی به کار گرفته شده است؛ این در حالی است که داستان¬گویی و کاربرد تمثیل¬های داستانی به عنوان هست? آغازین شکل¬گیریِ داستان¬های درونه¬ای، همواره توجّه نویسندگان و اندیشمندان ایرانی را معطوف به خود کرده است. این رساله نگره¬های پای?¬ مرتبط با درونه گیری را طرح نموده و سپس به معرّفیِ آن بخش از آثار فارسی می¬پردازد که تا پیش از قرن دهم هجری این تمهید روایی را در صورت¬های مختلف به کار برده¬اند. سپس به بازنمایی، بررسی و تحلیل اَشکال درونه-گیری در کیمیای سعادت، هفت¬پیکر، هشت¬بهشت، چهاردرویش، رعنا و زیبا و شمسه و قهقهه پرداخته و کارکردهای گوناگون معنایی و ساختاری این تمهید که موجب اقبال فراوان نویسندگان و شاعرانی با مشرب¬های فکری متفاوت به آن شده را تبیین می¬نماید. روش این پژوهش در تحلیل اَشکال، برگرفته از نظریه¬های روایت¬شناختی مرتبط با الگوهای ارائه شده می¬باشد و شیو? نمایش اَشکال و الگوهای ساختارهای روایی به این صورت، سابقه نداشته است. برآیند این مطالعه پیگیری سیر تاریخی، معرّفی آثار و نیز بازنمایی الگوهای گوناگون درونه¬گیری است به گونه¬ای که بتوان چنین شیوه¬ای را برای نمایش و تحلیل ساختاریِ داستان¬های درونه¬ای در دیگر متون نیز به کار بست.
خلیل الله افضلی مه دخت پورخالقی چترودی
متفکّر فارسی گوی شهیر هند، میرزا عبدالقادر بیدل (1054-1133ق.) از شاعرانی است که طرزی مخصوص به خود داشت و طرز وی در روزگارش شناخته و مشهور بود. این شیو? شاعری در کنار علاقه مندان، مخالفان بسیاری نیز داشت. علاقه مندی بیدل به منظور بیان شگردهای سخن سازی اش و نیز طعنه های منتقدان و فشار روانی برآمده از این وضعیّت، او را به بیان رموز و ویژگی های کلامش واداشت. او در موازات آفرینش شعر به مسائل ادبی و به ویژه شعر روزگارش چونان منتقدی هوشمند و معتدل نگریسته و نظریّات خود را بیان کرده است. در این تحقیق ما در چهار بخش به بررسی دیدگاه های ادبی بیدل دربار? مبانی زیبایی شناسی شعر، تجرب? شعری، مخاطب و نگاه انتقادی وی به شعر و شاعران عصرش پرداخته ایم. نتایج حاصل از این جستار می تواند تصویری از بوطیقای بیدل، نقد ادبی، دیدگاه ها و نظریّه های ادبی رایج در جامع? فارسی زبانان، مباحث ادبی و موضوعات مورد منازعه را در فاصل? سد? یازده و دوازده هجری به دست دهد. مهم ترین برآیند این تحقیق، نشا ن دادن تناقض دیدگاه های ادبی شاعر و سپس دوره بندی و تنظیم منطقی این دیدگاه ها دربار? شعر و سازه های آن، تجرب? شاعری و مخاطب همگام با دوره های مختلف زندگی بیدل است.
اعظم محمدی شکوری محمدجواد مهدوی
سیمین دانشور یکی از برجسته ترین رمان نویسان ایران و نویسندۀ سه رمان سووشون، جزیرۀ سرگردانی و ساربان سرگردان است؛ این رمان ها در مجموع یک سه گانه را تشکیل می دهند که در فاصلۀ زمانی سال های 1348 تا 1380 منتشر شده است. از آنجا که طی این دوران تغییرات بنیادین در شرایط فکری، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایران رخ داده است، می توان انعکاس این تغییرات را در نوسانات سبکی نویسنده مطالعه کرد. در این پژوهش نثر سیمین دانشور را در هر اثر بر اساس سبک شناسی لایه ای در سه لایۀ واژگانی، نحوی و بلاغی به طور مستقل بررسی کرده و مباحث ایدئولوژیک را در ذیل هر لایه قرار داده ایم. پس از آن سیر تحول نثر او را در رمان های سه گانه اش در این سطوح بیان کرده و به این نتیجه رسیده ایم که لایۀ واژگانی بیشترین تحولات را در نثر دانشور منعکس می کند. سیر تحول نثر دانشور در این لایه سیری است از پیچیدگی به صراحت. در لایۀ نحوی بارزترین ویژگی نثر دانشور _که در هر سه رمان وی تجلی یافته_ کاربرد زمان ماضی ساده و وجه اخباری افعال است و مهم ترین تحول نثر دانشور در این لایه را باید در نوع و ساختمان جملات دانست. در لایۀ بلاغی، نمادپردازی برجسته ترین و مهم ترین عنصر بلاغی نثر دانشور است که به طور چشمگیر در هر سه رمان او نمود یافته و برترین وسیلۀ او برای بیان عقاید و ایدئولوژی مورد نظرش بوده است.
سرو رسا رفیع زاده محمد تقوی
در پژوهش حاضر مسائل زنان در ادبیات داستانی افغانستان با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی بررسی شده است. متون مورد مطالعه این پژوهش که با دقت از آثار سه دهه اخیر ادبیات داستانی افغانستان انتخاب شده اند و برجسته ترین آثاری هستند که بر محور مسائل زنان شکل گرفته اند، عبارت اند از دو داستان کوتاه و یک رمان از سه نویسنده زن و دو داستان کوتاه و یک رمان از سه نویسنده مرد که در دهه های ?? تا ?? نوشته شده اند. در این متون نقش و جایگاه اجتماعی زن افغانستانی و بازنمایی چهره وی در سه دهه در ادبیات داستانی فارسی، به شیوه تحلیل گفتمان بررسی شده و تفاوت هایی که در زبان و گفتمان میان نویسندگان زن و مرد وجود دارد، مشخص شده است. این متون با شیوه سه بعدی فرکلاف و در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی گردیده است.
مریم صالحی نیا عبدالله رادمرد
در این پایان نامه روایات داستانی مشترک کتاب مقدس و قرآن، معرفی شده و از دیدگاه روایـت شناسی ساختگرا مورد بررسی قرار گرفته است و مباحث اصلی آن در شش فصل ارایه شده: فصل نخست مقدماتی است که زمینه ی آشنایی بیشتر با روایت و روایت شناسی ساختگرا را فراهم می آورد. فصل دوم، بررسی موقعیت پیرامتنی کتاب مقدس و قرآن است و به معرفی این دو کتاب و آثار تفسیری و عرفانی فارسی که درباره و پیرامون آنها نگاشته شده می پردازد. فصل سوم، به بررسی پیوند زیرمتنی و زبرمتنی کتاب مقدس و قرآن اختصاص یافته است. در این فصل روایات داستانی مشترک قرآن و کتاب مقدس معرفی شده و گزاره های اصلی مشترک آنها بر هم منطبق شده و به موارد افتراق و اختلافشان نیز اشاره شده است. در فصل چهارم، ساختار روایت در کتاب مقدس و قرآن مورد مطالعه قرار گرفته، که خود از پنج بخش اصلی تشکیل شده: بخش نخست بررسی موقعیت فرامتنی این روایات است که در آن به پاره ای از سازه ها و ساختارهای مشترک میان اساطیر، افسانه ها، فرهنگ یونان و تاریخ، با روایات قرآن و کتاب مقدس اشاره شده است. بخش دوم و سوم به ترتیب به بررسی ساختار داستان و گفتمان این روایات اختصاص یافته، بخش چهارم درباره ی تأثیر سبک روایی کتاب مقدس بر روایات تفسیری است و سرانجام پنجمین بخش از تأثیر سبک روایی قرآن بر روایات عرفانی سخن می گوید. در فصل پنجم روایت یوسف به عنوان یک نمونه ی برجسته و کامل از روایات داستانی مشترک دو کتاب مورد بررسی قرار گرفته است و سرانجام در فصل ششم دستاوردها و نتایج اصلی این پژوهش ارایه شده است.