نام پژوهشگر: غلامحسین عبدلله زاده

بررسی امکان پذیری مدیریت تلفیقی آفت کرم خراط گردو در شهرستان بافت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده مدیریت و اقتصاد 1393
  مهدیه حسینخانی   ابوالقاسم شریف زاده

این تحقیق به روش پیمایشی با هدف بررسی امکان¬پذیری مدیریت تلفیقی کرم خراط گردو در شهرستان بافت به انجام رسید. جامعه آماری این تحقیق 5750 نفر از گردوکاران شهرستان بافت بود. حجم نمونه طبق فرمول کوکران 300 نفر تعیین گردید. نمونه¬ها از طریق نمونه¬گیری چند مرحله¬ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده¬ها پرسشنامه بود که روایی محتوایی آن توسط گروهی از متخصصان مورد تأیید قرار گرفت. ضریب آلفای کرونباخ برای ارزیابی پایایی بخش¬های مختلف پرسشنامه بین 73/0 تا 82/0به دست آمد. طبق نتایج آزمون فریدمن مولفه های امکان¬پذیری مدیریت تلفیقی کرم خراط گردو به ترتیب زیر رتبه بندی شد: دانشی- مهارتی، شیمیایی، مکـانیکی (فنـی)، زراعی، حمایتی- ترویجی، اقتصادی و بیولوژیکی. ضرایب همبستگی نشان داد که بین تعداد اعضای خانوار، سابقه عضویت در تشکل¬ها، منابع و کانال¬های اطلاعاتی در مورد مسائل گردوکاری، اطلاعات و دانش فنی گردوکاران، تعداد مراجعات به جهاد کشاورزی، تعداد رقم¬های کشت شده گردو، نوآوری¬ در کاشت گردو، اقدامات زراعی انجام شده جهت مبارزه با کرم خراط گردو، تعداد اعضای خانوار اشتغال به گردوکاری، کل درآمد سالیانه از گردوکاری، متوسط میزان عملکرد از گردوکاری و امکان¬پذیری مدیریت تلفیقی کرم خراط گردو رابطه معنی¬داری وجود دارد. همچنین نتایج آزمون های مقایسه ای، نشان دهنده تفاوت معنی داری بین گروه های مختلف پاسخگویان به لحاظ امکان پذیری مدیریت تلفیقی آفت کرم خراط گردو است. همچنین نتایج آزمون های مقایسه ای، نشان دهنده تفاوت معنی داری بین دیدگاه گروه های مختلف پاسخگویان به لحاظ امکان پذیری مدیریت تلفیقی آفت کرم خراط گردو است. سرانجام، بهره گیری از رهیافت مدارس باغی برای آموزش باغداران، عرضه نهاده های بیولوژیکی و ارایه خدمات مشاوره ای، پرداخت اعتبارات برای احیاء باغات گردو و بهره گیری از دانش بومی پیشنهاد شده است.

بررسی تاثیر پروژه های آبخیزداری بر کیفیت زندگی در نواحی روستایی شهرستان بابل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده مدیریت 1393
  سودابه رنجبری   غلامحسین عبدلله زاده

پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر پروژه های آبخیزداری بر کیفیت زندگی در نواحی روستایی شهرستان بابل انجام گرفته است. این تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی محسوب می شود. جامعه آماری تحقیق را 5225 نفراز سرپرستان خانوار در 8 روستای هدف پروژه های آبخیزداری در شهرستان بابل تشکیل دادند. روش نمونه گیری نیز تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب بود. روایی پرسشنامه های تحقیق بر مبنای دیدگاه متخصصان و پایایی بر مبنای محاسبه ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. روستاهای مورد مطالعه بر حسب اقدامات آبخیزداری مکانیکی و بیولوژیکی به سه دسته روستاهای با اقدامات پیشرفته، متوسط و ضعیف آبخیزداری تقسیم شدند. در بیشتر روستاهای گروه اول اجرای سدهای خاکی، بتونی و گابیونی و در روستاهای گروه سوم اقداماتی نظیر نهال کاری، جنگلکاری و تناوب زراعی صورت گرفته بود. کیفیت زندگی نیز در قالب چهار مولفه اقتصادی، اجتماعی، فیزیکی-کالبدی و محیطی در این گروه از روستاها سنجش شد. نتایج آزمون t تک نمونه ای برای ارزیابی مولفه های کیفیت زندگی نشان داد که در روستاهای با اقدامات آبخیزداری پیشرفته و متوسط سطح کیفیت زندگی کمتر از حد متوسط یا نامناسب است. در حالی که در روستاهای با اقدامات آبخیزداری ضعیف سطح کیفیت زندگی بیشتر از حد متوسط یا مناسب است. نتایج آزمون f مستقل نشان داد که وضعیت مولفه اقتصادی در روستاهای با اقدامات آبخیزداری ضعیف بهتر از روستاهای با اقدامات آبخیزداری پیشرفته و در این گروه از روستاها نیز بهتر از گروه روستاهای با اقدامات آبخیزداری متوسط بوده است. نتایج ارزیابی مولفه اجتماعی نشان داد که وضعیت در روستاهای با اقدامات آبخیزداری پیشرفته بهتر از روستاهای با اقدامات آبخیزداری ضعیف و در این گروه از روستاها نیز بیشتر از گروه روستاهای با اقدامات آبخیزداری متوسط بوده است. در خصوص مولفه کالبدی- فیزیکی نیز نتایج نشان داد سطح مولفه کالبدی- فیزیکی در روستاهای گروه سوم بیشتر از دو گروه دیگر روستاها است. در خصوص مولفه محیطی- حفاظتی نتایج نشان داد که وضعیت در روستاهای با اقدامات آبخیزداری ضعیف بهتر از دو گروه دیگر بوده است. همچنین در خصوص کلیت کیفیت زندگی نتایج نشان داد که روستاهای با اقدامات آبخیزداری ضعیف در وضعیت بهتری نسبت به دو گروه دیگر روستاها قرار دارند. نتایج این تحقیق بیانگر عدم تأثیر اجرای پروژه های بزرگ آبخیزداری با تأثیر بلندمدت بر کیفیت زندگی در نواحی روستایی است. به علاوه پروژه های کوچک بیولوژیکی که تأثیر عینی و محسوسی بر فعالیت های معیشیتی دارند بیشتر بر سطح کیفیت زندگی روستاییان تأثیر داشته است.