نام پژوهشگر: روانبخش اسمعیلی
روانبخش اسمعیلی فضل الله احمدی
مقدمه: در سال های اخیر شیوع سرطان روند رو به تزایدی پیدا کرده که مشکلات زیادی را برای بیماران، خانواده ها و جامعه ایجاد می کند. این بیماری یکی از ترسناک ترین بیماری ها در جامعه تلقی می شود و ابتلا به آن با ترس ها و مشکلات عاطفی و روانی همراه می باشد. به همین دلیل مواجهه با تشخیص سرطان مرحله بسیار حساس و مهمی می باشد و مواجه کردن درست بیماران با تشخیص می تواند مشکلات کمتری را برای بیماران به همراه داشته باشد. الگوهای مراقبتی می تواند این فرآیند را تسهیل نماید و لزوم طراحی الگو در این زمینه ضروری بوده و مقدمه آن شناخت نحوه مواجهه با تشخیص و درک تجارب بیماران و کسانی که در این فرآیند مشارکت دارند، می باشد. لذا این مطالعه با هدف شناخت فرآیند مواجهه با تشخیص در بیماران مبتلا به سرطان و طراحی الگوی مراقبتی انجام شده است. روش: ابتدا با استفاده از روش گراندد تئوری، فرآیند مواجهه با تشخیص بر اساس تجارب بیماران و وابستگان نزدیک، پزشکان و پرستاران مورد بررسی قرار گرفت. این مطالعه در سال 1390-1392 در شهرستان ساری در استان مازندران انجام گرفت. مصاحبه های بدون ساختار، مشاهده و یادداشت عرصه روش جمع آوری داده ها بود. نمونه گیری به صورت هدفمند شروع و به تدریج نمونه گیری نظری بر اساس کدها و طبقات بدست آمده تا تکامل نظریه ادامه یافت. بر این اساس با 15 بیمار، 4 عضو خانواده، 3 پزشک و 3 پرستار جمعاً 35 مصاحبه انجام شد. تحلیل داده ها به روش تحلیل مقایسه ای مداوم گلیزری انجام و پس از شناسایی مفاهیم اصلی فرآیند مواجهه با تشخیص، بر اساس تحلیل یافته های بدست آمده، الگوی مناسب مراقبتی در مواجهه با تشخیص سرطان با استفاده از راهبرد ساخت نظریه واکر و آوانت طراحی و ارائه گردید. یافته ها: تحلیل داده ها در مرحله اول نشان داد که نگرانی اصلی مشارکت کنندگان در مواجهه با تشخیص سرطان، "تهدید حیات"است وآنها از راهبرد اصلی و اساسی «کنکاش حمایت و امید برای بقاء» درمواجهه با این نگرانی استفاده می کنند. نتیجه و پیامد این راهبرد، امیدواری نسبی به بقاء و تحرک می باشد و این یافته ها نشان می دهد مشارکت کنندگان سعی می کنند به بقاء امیدوار شده و در این جهت تلاش و پیگیری های لازم را انجام می دهند. فرآیند مواجهه با تشخیص شامل مراحل: حساس شدن به داشتن بیماری سخت/ سرطان، اطلاع یابی از تشخیص سرطان، زمینه سازی اطلاع یابی از تشخیص، درک مخاطره زندگی، کنکاش حمایت و امید برای بقاء و امیدواری نسبی به بقاء و تحرک می باشد. پس از شناسایی مفاهیم اصلی فرآیند مواجهه با تشخیص سرطان، الگوی مراقبتی با محوریت مفهوم «ارتقاء حمایت و امید برای بقاء » که منتج از مطالعه زمینه ای است طراحی گردید که بتواند این فرآیند را تسهیل و منجر به امیدواری به بقاء و تحرک گردد. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که مواجهه با تشخیص در بیماران سرطانی، یک فرآیند شامل چند مرحله مرتبط با یکدیگر با محوریت کنکاش حمایت و امید برای بقاء می باشد که با ارتقاء امید، دادن روحیه و حمایت کردن در ابعاد مختلف از بیمار در مواجهه با تشخیص، می توان پیامد مطلوبتری را در بیماران شاهد بود و به بیماران کمک نمود تا با مشکلات کمتری با تشخیص سرطان مواجهه شوند، لذا الگوی طراحی شده برای مواجهه با تشخیص سرطان می تواند به کارکنان بالینی به خصوص پرستاران درمواجه کردن صحیح و مناسب بیماران با تشخیص سرطان کمک کرده و منجر به امیدواری به بقاء و تحرک در بیمار گردد.