نام پژوهشگر: چیمن فتحی
چیمن فتحی رامین محرمی
بنابر باور «مکتب آمریکایی» ادبیات تطبیقی مقایسه ی یک ادبیات با ادبیات های دیگر و همچنین مقایسه ی ادبیات با سایر حوزه های اندیشه، ذوق و دانش بشری است و ادبیات پدیده¬ای جهانی و کلیّتی است که اجزای آن، یعنی: ادبیات¬های ملّی، از وحدتی اندام¬وار و انسجامی یگانه برخوردارند. بازتاب این اتحاد در حماسه¬¬های اساطیری، هم به دلیل همسانی در محتوای حماسی و هم به خاطر برخورداری از بن¬مایه¬ها و ژرف¬ساخت¬های اساطیری و خوانش¬پذیر، بسیار چشم¬گیر است. شاهنامه¬ی فردوسی و بهشت¬گمشده¬ی میلتون نیز دو حماسه¬ی اساطیری بزرگند که در خوانش¬های شاعران و مخاطبان آن¬ها به گونه¬ای شگفت¬انگیز دارای مضامین و مایگانی¬های مشترک بسیار همچون: «هبوط» و «ستیز ناسازها» هستند. بازتاب «اسطوره¬ی آفرینش» و «¬اسطوره¬ی قهرمان» در این دو اثر تشابهات بسیاری با هم دارند که این شباهت ها براساس الگوهای نقد اساطیری و اصول روان¬شناختی مانند کهن-الگوها، ناخودآگاهی جمعی، فرایند فردیت، توارد خواطر و ... قابل¬پذیرشند. افزون بر آن، عاملی که این دو اثر ادبی را بیش از هر چیز، زیباییِ هنری می¬بخشد، وجود تناسب صورت/ معنا در آن¬هاست.؛ این تناسب، بیش از هرچیز، در بهره¬یابی مناسب فردوسی و میلتون از چهار هنرسازه¬ی «نماد»، «تضاد»، «تشخیص» و «اغراق» رُخ می نماید. بنابراین این پژوهش به بررسی تطبیقی بخش هایی از فرم و محتوای این دو اثر پرداخته است. کلید واژه¬ها: ادبیات تطبیقی، شاهنامه¬ی فردوسی، بهشت¬گمشده، تناسب صورت/ معنا، اسطوره¬ های مشترک، مضامین مشترک.