نام پژوهشگر: بنفشه یثربی
بنفشه یثربی مجید صوفی
فرسایش آبکندی یکی از شکل¬های مهم تخریب خاک به ویژه در مناطق نیمه خشک جهان است. استان ایلام چهارمین استان در کشور از نظر وسعت پهنه¬های آبکندی است و13 درصد از سطح آن توسط آبکندها پوشیده شده است. مطالعه حاضر با هدف انجام مطالعات ریخت¬شناسی، ارایه آستانه¬های توپوگرافی آبکندها، بررسی ارتباط های هندسی بین آنها، شناخت فرآیند غالب در شروع و گسترش آبکندها در دو کاربری مرتعی و کشاورزی متمرکز شده است. در ابتدا ویژگی¬های هندسی و توپوگرافی120 آبکند در بخش نیمه خشک استان شامل عرض بالا، عمق، عرض پایین، ارتفاع بالاکند، شیب های شروع و گسترش، مساحت شروع و گسترش هم-چنین ویژگی¬های سطح حوزه آبخیز آبکندها شامل میزان پوشش سطحی و خاک لخت به وسیله پلات¬های یک متر مربعی به همراه نمونه¬های ترکیبی خاک از سطح حوزه آبخیز و دیواره آبکند¬ها برداشت گردید. نتایج نشان داد که نسبت عرض بالا به عمق آبکندهای کشاورزی و مرتعی به ترتیب برابر با 1/2 و 5/1 بوده و نسبت عرض بالا به طول به ترتیب در کاربری کشاورزی و مرتعی برابر با 41/0 و 57/0 به دست آمد که در نتیجه آبکندهای مرتعی کشیدگی بیش¬تری داشته¬اند. رابطه معکوس نمایی بین شاخص¬های فوق با شیب نشان داد که عوامل توپوگرافی بر شکل نهایی آبکندها تاثیرگذار بوده است. شاخص عرض پایین به عرض بالا به ترتیب در آبکندهای کشاورزی و مرتعی برابر با 33/0 و 30/0 و شکل مقطع¬های عرضی به ترتیب ذوزنقه و v بوده است. نتایج هم-چنین نشان داد که شیب 16 درصد از تغییرات مساحت مقطع¬های عرضی را تبیین نموده و رشد عرضی آبکندها در کاربری¬های کشاورزی و مرتعی به ترتیب 84 و 73 درصد از تغییرات حجم فرسایش را تبیین کرده است و عامل موثر بر تغییر حجم فرسایش آبکندی میزان ماسه در خاک سطحی، کاربری و شیب بوده است. آبکندهای مورد مطالعه در هر دو کاربری دارای بعد فراکتال متوسط 08/1 بوده اند و به صورت خطی با افزایش طول و به صورت توانی با افزایش حجم آبکندها افزایش یافته است. توان مساحت در قاعده هک در آبکندهای کشاورزی و مرتعی به ترتیب برابر با 50/0 و 54/0 بوده است. عدد آستانه توپوگرافی شروع و گسترش آبکندها در کاربری کشاورزی به ترتیب 02/0 و 04/0 و در کاربری مرتعی به 1/0 و 2/0 افزایش یافته است. در حقیقت آستانه توپوگرافی تشکیل آبکند در اراضی مرتعی 5 برابر اراضی کشاورزی است. فرآیند غالب در تشکیل و توسعه آبکندها بر اساس رابطه شیب – مساحت و شواهد موجود در عرصه روان¬آب سطحی بوده است. ماده آلی، پوشش گیاهی، میزان سنگریزه و خاک لخت 31 درصد از تغییرات آستانه توپوگرافی را تبیین نموده اند و ماده آلی با ضریب بتای 62 درصد بیشترین مشارکت را داشته است. همچنین فراوانی تشکیل آبکند با میزان سنگریزه و پوشش سطحی دارای رابطه نمایی بوده و عامل کاهنده فراوانی آبکند با افزایش سنگریزه و پوشش گیاهی به ترتیب 60 و 35 درصد بوده است.