نام پژوهشگر: نفیسه باباحسین پورقزوینی
نفیسه باباحسین پورقزوینی علی قاسم زاده
از میان نظریات زبان شناختی، آرای هلیدی-که خود محصول تحول در مطالعات فرمالیستی-ساختارگرایی مکتب پراگ است- به سبب تکیه بر چارچوب نظری تعریف شده و علمی در کشف لایه های زبانی متن و ایجاد زمینه های فهم کیفیت زبان متن با معنا و مفهوم آن، می تواند راهگشای منتقد برای ارزشیابی یک متن ادبی و به دنبال آن ارائه یک الگوی ساختاری مناسب باشد. روشن است این رویکرد دلایل توفیق یا بی توفیقی نویسنده یا شاعری خاص را نیز آشکار می سازد. احمد شاملو در میان شاعران معاصر به علت تشخص سبکی و زبانی مختص خویش و جایگاه بدیع او در پیدایی جریان شعر سپید معاصر از اهمیت و جایگاهی ممتاز برخوردار است؛ زیرا در میان شاعران سپیدگوی معاصر باید تنها او را هم مبدع و هم به اوج رساننده شعر سپید و به تعبیری شعر منثور دانست. دلایل توفیق اشعار شاملو و شکست و بی رونقی پیروان او خود مسأله ای است که نیاز به واکاوی علمی دارد. استفاده از رویکرد هلیدی در کشف عوامل انسجام متن اشعار او به کمک مقایسه در اشعار کودکانه و بزرگسالانه اش می توان وجوه امتیاز و کیفیت شکل گیری زبان شاعرانه و همسویی آن را با معنا و محتوای اشعارش برای مخاطبان بازگو نمود. نظر به اهمیت این موضوع، این پژوهش به شیوة توصیفی-تحلیلی مبتنی بر نظریة هلیدی در «عوامل انسجام متن» تلاش کرده است به مقایسة خصایص زبانی و ساختاری اشعار کودکانه و بزرگسالانة شاملو بپردازد.از نتایج تحقیق برآمده است که اشعار کودکانة شاملو از عوامل انسجامی چند؛ چون ارجاع درون متنی، تکرار و حروف ربط افزایشی و زمانی بیشترین بهره را برده است. و در اشعار بزرگسال از شگردهای ارجاع درون متنی، هم آیی، حذف و جایگزینی و حروف ربط افزایشی و علّی نسبت به دیگر عوامل انسجام بیشترین بهره را برده است.