نام پژوهشگر: عبدالمعید رحمانی

مدل¬سازی کینزی جدید دورهای تجاری در چارچوب معادلات تفاضلی (کشورهای منا، رویکرد رگرسیون کوانتایل)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی 1393
  عبدالمعید رحمانی   سهراب دل انگیزان

این مطالعه به مدل¬سازی کینزی جدید دورهای تجاری در چارچوب معادلات تفاضلی می¬پردازد. در حقیقت در این تحقیق سعی بر آن شده که ضمن مدل¬سازی کینزی جدید دورهای تجاری، در یک الگوریتم پیچیده و در هم تنیده، ضمن تدوین مدل کینزی جدید دورهای تجاری، سیستم و مسیر بلندمدت حرکتی و دامنه نوسانی تغییرات ادوار تجاری مورد بررسی قرار گیرد. که در این راستا همچنین می¬توان به تأثیر متفاوت سیاست¬های مالی و پولی با توجه به ضرایبی که مدل تدوینی در کوانتایل¬های متفاوت درآمدی بدست می¬دهد را شناسایی و بررسی کرد. داده¬های مورد استفاده به صورت تلفیقی از طریق در نظر گرفتن کشورهای منتخب منا (به طور مشخص 13 کشور؛ الجزایر، بحرین، مصر، ایران، عربستان، اردن، کویت، مراکش، عمان، قطر، سودان، تونس و یمن) در دوره زمانی 1990 تا 2012 جمع¬آوری شده است. جهت شناسایی این مهم ابتدا یک مدل معادلات تفاضلی را برآورد نموده و با استفاده از متد رگرسیون کوانتایل و همچنین حداقل مربعات معمولی به ارزیابی هرچه بهتر و بیشتر آن پرداخته¬ایم؛ به گونه¬ای که مسیر بلندمدت نوسانات اقتصادی و نیز طول دامنه همگرایی- واگرایی این نوسانات برای چارک¬های مختلف درآمدی و بالاخص کشورهای کم درآمد و پر درآمد را برآورد و مشخص کرده و مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داده¬ایم. نتایج حاکی از آن است که هرچه درآمد کشورها کمتر باشد نوسانات دارای روندی به شدت واگرا و انفجاری است. همچنین در مسیر برآورد نوسانات و برآورد مدل، هرچه به سمت درآمدهای بالاتر حرکت می¬کنیم از واگرایی نوسانات کاسته شده و همگراتر می¬شوند به گونه¬ای که تا قبل از چارک اول نوسانات به صورت انفجاری و واگراست اما از چارک اول به بعد نوسانات همگرا شده و میرا می¬گردند. نکته قابل تعمق این است که هر چند نوسانات از چارک اول به بعد همگراست اما وجه تمایز آن¬ها در دامنه همگرایی نوسانات است؛ به این صورت که هرچه بر درآمدها افزوده می¬شود از میزان دامنه نوسانی آن¬ها کاسته شده و با ثبات¬تر می-گردند. همچنین تأثیر سیاست¬های مالی و پولی با توجه به ضرایب آن¬ها در چندک¬های مختلف، متفاوت است. می-توان ملاحظه کرد که در دهک¬ها و چارک¬های پایین درآمدی تأثیر سیاست مالی بیشتر و اما در دهک¬ها و چارک-های بالاتر، تأثیر سیاست پولی بیشتر خواهد بود. در حالت کلی با توجه به تخمین حداقل مربعات و نتایج مربوط به آن نیز می¬توان اذعان داشت که در کشورهای مورد مطالعه، تأثیرگذاری سیاست پولی بیشتر است که این موضوع نیز با توجه به تک بعدی بودن اقتصاد این کشورها(وابستگی به نفت) قابل توجیه است.