نام پژوهشگر: زهرا مهاجر
زهرا مهاجر رضا معینی
در این تحقیق به بررسی مرگ و میر در گروه¬های سنی 5 ساله دربین جمعیت زنان و مردان استان¬های تهران و لرستان در نقاط شهری و روستایی در سال 1390 پرداخته می¬شود. علاوه بر آن وضعیت مرگ و میر، احتمال مرگ و بقا و امید زندگی از طریق جدول عمر در بین استان¬های مذکور به مقایسه در می¬آید. امروزه از جداول عمر به منظور دستیابی به توصیف و تحلیل در بسیاری از علوم مانند جمعیت شناسی، بهداشت عمومی، اقتصاد، جغرافیای جمعیت، بیولوژی و غیره استفاده می¬شود و بسیاری از شاخص های جمعیتی را می-توان باکمک جدول عمر تهیّه نمود. در این پژوهش از آنجایی که امید زندگی در جامعه ای خاص و در یک مقطع خاص بررسی می شود طرح تحقیق مقطعی است و روش آن توصیفی و از نوع جمعیت شناسی صوری است. جامعه آماری مورد نظر در این تحقیق جمعیت دو استان تهران و لرستان می¬باشد. در این پژوهش جهت تهیه جدول عمر دو استان از روش مستقیم استفاده شده، همچنین جهت تصحیح و اصلاح کم شماری در اطلاعات فوت¬ها در هردو استان ( بالاخص کم شماری در ارتباط با گزارش فوت¬های مناطق روستایی که بیشتر نمایان بود) از روش وزن دهی بر اساس کل فوت¬ها و جمعیت مناطق شهری و روستایی استفاده شده لیکن با توجه به اینکه برآوردهای صورت گرفته براساس اطلاعات مستقیم ثبت فوت محاسبه شده است و احتمال می¬رود ثبت فوت¬های کشور کامل نباشد، محقق احتمال بیش برآوردی سطح امید زندگی را حدس می زد و لذا نتایج حاصل از این پژوهش احتمالاً کمی با نتایج روش های غیرمستقیم متفاوت باشد. نتایج نشان می دهد امید زندگی در بین جمعیت مردان و زنان استان تهران در سال 1390 را به ترتیب 76 و 77 سال و در بین جمعیت مردان و زنان استان لرستان 73 و 74 سال می باشد. امید زندگی در نقاط شهری در بین جمعیت مردان و زنان استان تهران به ترتیب 76 و 77 سال و در استان لرستان به ترتیب 72 و 73 سال بوده است. این جداول در نقاط روستایی امید زندگی مردان و زنان استان تهران را به ترتیب 74 و 75 سال و استان لرستان را به ترتیب 73.4 و 73.6 سال نشان می دهد. مقایسه جداول عمر شهری و روستایی جمعیت دو استان نشان می¬دهد زنان استان لرستان در سن 60 سالگی کمترین مقدار این شاخص (امیدزندگی) در بین گروههای منتخب را دارا می باشند. همچنین احتمال بقا مردان روستایی استان لرستان بیشتر از مردان روستایی استان تهران بوده است. کلمات کلیدی: جدول عمر، مرگ و میر، امیدزندگی، احتمال بقاء
زهرا مهاجر محمد علی میرزابیگی
این پژوهش با هدف شناسایی رابطه شیوه های فرزند پروری و ویزگیهای خود پنداره تحصیلی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بود.روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری در ا ین تحقیق والدین و کلیه دانش آموزان دختر پایه چهارم تا ششم ابتدایی منطقه 16 آموزش و پرورش شهر تهران بود که تعداد 300 نفر از آنها به روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده بودند.درتجزیه و تحلیل آماری در دو بخش داده ها مورد بررسی قرار گرفتند در بخش اول که شامل آمار توصیفی مربوط به شاخص های مرکزی?میانگین - میانه )وشاخص پراکندگی(انحراف استاندارد، واریانس کجی و کشیدگی)است وقبل از تحلیل فرضیه هادربخش دوم برای بررسی نرمال بودن داده ها از آزمون کلمونگراف اسمیرنوف استفاده شد در بخش دوم استنباط آماری ازآزمون ضریب همبستگی،رگرسیون وآزمون تحلیل واریانس درون موردی استفاده شد.برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه شیوه های فرزند پروری بامریند (1991) و خودپنداره تحصیلی یی یسن چن (2004) و معدل کل دو نیمسال اول و دوم دانش آموزان استفاده شده است نتایج نشان میدهد بین شیوه فرزند پروری اقتداری و خود پنداره تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.یعنی هرچه خانواده برای تربیت فرزندان بیشتر از شیوه اقتداری استفاده نماید خودپنداره تحصیلی دانش آموزان بالاتر می رود.اما رابطه بین شیوه های فرزندپروری (آزادگذار و استبدادی) و خودپنداره تحصیلی رابطه معکوس و منفی دارند به عبارتی هرچه خانواده برای تربیت فرزندان بیشتر از این دو شیوه استفاده کند. خودپنداره تحصیلی دانش آموزان پایین تر می شود. بعلاوه ضریب همبستگی به دست آمده بین شیوه فرزندپروری با نمره معدل تحصیلی دانش آموزان ارتباط مستقیم و مثبت وجود دارد به عبارتی در صورت تأکید والدین بر استفاده موثرتر و کاملتر ازشیوه اقتداری، پیشرفت تحصیلی فرزندان را به دنبال دارد نتایج دیگر این تحقیق نشان می دهد بین خود پنداره تحصیلی و پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد.در این پژوهش بین شیوه ها فرزندپروری در تعامل با خودپنداره تحصیلی و پیشرفت تحصیلی رابطه معنادار نیست. در نتیجه می توان گفت شرط یکسانی واریانس ها برقرار است و در سطح آلفا ?% رابطه معنادار وجود ندارد و فرض صفر رد نمی شود. واژه کلیدی? شیوه های فرزند پروری (اقتداری،آزادگذار،مستبدانه)خود پنداره تحصیلی و پیشرفت تحصیلی