نام پژوهشگر: محمد زارگزی
محمد زارگزی اکبر غفوری
بررسی آراء و عملکرد سیاسی گروه¬ها و جریانهای سیاسی در هر دوره¬ای نشان دهنده وجود نقاط اشتراک و مبانی یکسان با گذشته آن است. در واقع با وجود تغییر شرایط و ساختارها در هر دوره، عواملی باعث ارتباط بین این دوره¬ها و شکل دادن به مواضع سیاسی جریانها و گروه¬های سیاسی می¬گردد. هدف از این پژوهش بررسی مبانی فکری دو جریان مکتبی و لیبرال-مذهبی و تأثیر آن بر عملکرد و مواضع سیاسی این جریانها است. مواضع سیاسی بر اساس مبانی فکری گروه¬ها شکل گرفته است. مبانی فکری معمولا در گذر زمان تا حدودی دارای اصول ثابت و تغییرات محدود است. بین مبانی فکری هر جریان سیاسی و مواضع و عملکرد آن ارتباط بسیار معنادار و مستقیمی وجود دارد. در جریان انقلاب اسلامی ایران، عملکرد جریانهای تصمیم گیر در اوایل انقلاب در قالب شورای انقلاب و دولت موقت، بسیار متفاوت از هم بوده است. با وجود شرایط و ساختارهای یکسان اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و فعالیت هر دو جریان در قالب انقلاب اسلامی، مواضع سیاسی آنها متفاوت و متعارض با یکدیگر بود. نتیجه بررسی مبانی فکری و عملکرد سیاسی این دو جریان نشان دهنده آن است که مبانی فکری متفاوت دو جریان باعث عملکرد و تصمیم¬گیری متفاوت آنها گردیده است. در واقع در میان عوامل متعدد تأثیر گذار بر عملکرد جریانها، این مبانی فکری آنهاست که در نهایت عملکرد آنها را شکل می-دهد. حوادث سالهای 1358 تا 1360 و عملکرد جریانهای تصمیم¬گیر در این دوره در قالب شورای انقلاب و دولت موقت و پس از آن در قالب نهادهای ریاست جمهوری و مجلس شوار، تأثیر مبانی فکری جریانها را بر عملکرد آنها نشان می¬دهد. در این دوره جریانهای مکتبی و لیبرال-مذهبی در مسائل متعدد مثل: تعیین نوع نظام، تدوین قانون اساسی، روند شکل¬گیری دادگاه¬های انقلاب و کمیته¬ها و تسخیر سفارت آمریکا در تقابل با یکدیگر قرار می¬گیرند. عملکرد هر کدام از این جریانها در این مسائل با توجه به مبانی فکری و نوع برداشت آنان از مفاهیمی چون، دین، حکومت، انسان و... شکل می¬گیرد. نتایج این پژوهش نشان می¬دهد که با شناخت مبانی فکری جریانهای تأثیر گذار در تصمیم¬گیری و سیاست¬گذاری ، می¬توان به پیش¬بینی عملکرد آنها رسید.