نام پژوهشگر: مریم بسامی
مریم بسامی اسماعیل حسن زاده
چکیده: فرهنگ سیاسی مجموعه ای پیوسته از نظام اعتقادی، ارزش ها، رفتار و سمبول های یک جامعه است که طی سالیان متمادی در بستر جغرافیایی و تاریخی شکل پذیرفته و به رفتارهای سیاسی در قبال نظام سیاسی جهت می دهد. این پایان نامه با روش تحلیل محتوا در صدد توصیف و تبیین تأثیر ساختارهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در شکل گیری فرهنگ سیاسی است و بر این نظر است که در اندیشه سنایی ساختارها در ترویج فرهنگ سیاسی نقش کلیدی ایفا کرده است. فرهنگ سیاسی سنایی در چهار عرصه سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مورد بحث قرار گرفته است. در بخش سیاسی فرهنگ سیاسی اندیشه سیاسی حکیم سنایی تلفیقی است از اندیشه ایرانشهری و اسلامی که با نگرش عرفانی درآمیخته و بازپرداختی نوین از سیاست را به ارمغان آورده است. ژرفای جهان بینی شاعر، وی را بر آن داشته تا از دریچه عرفانی- اخلاقی به سیاست نگریسته و خواهان نظام احسن سیاسی باشد. برتری اندیشه سنایی بر سیاستمداران و فلاسفه پیشین این است که تنها به آرمان گرایی صرف نپرداخته، بلکه کوشیده است تا زهد عملی را در چارچوب سیاست مطرح کند و با نگاهی تیزبینانه برای معضلات جامعه راهکار عملی ارائه نماید. او خواهان برقراری عدل در جامعه و کم کردن توجه به بیرون از قلمرو است. در عرصه فرهنگی فرهنگ سیاسی، سنایی معتقد به پیوند دو سویه فرهنگ و سیاست است. وی به خوبی دریافته که سیاست و عملکرد هیئت حاکمه باعث شکل گیری ارزش های فرهنگ رعایا و بازخورد آن در قالب رفتار اجتماعی می گردد؛ لذا در تلاش برای سرکوب ضد ارزشها در جامعه است. در عرصه اجتماعی فرهنگ سیاسی، سیر تفکر سیاسی سنایی از مداح قدرت به انتقادی و سپس قلندرانه موجب گردیده شاعر به دردهای عامه بپردازد و سیاست هیئت حاکم را به چالش بکشد. در عرصه اقتصادی فرهنگ سیاسی، مولفه های اندکی ارائه شده است . علت این امر زهد شاعر و دخالت اندک دولت در اقتصاد است.