نام پژوهشگر: بهناز یوسفی

بررسی و مقایسه رابطه هوش عمومی و هوش عملی با هوش هیجانی در دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه یزد سال تحصیلی 93-1392
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده علوم انسانی 1393
  بهناز یوسفی   مریم کیان

تا سال ها پیش وقتی روانشناسان از هوش حرف می زدند منظورشان هوش عمومی بود، اما با معرفی انواع هوش، پنجره تازه ای به روی صاحب نظران تعلیم و تربیت گشوده شد.در مورد ارتباط ابعاد هوش با یکدیگر نظریه های ضدونقیضی بیان می شود. آنچه که مهم است اهمیت ابعاد جدید هوش از جمله هوش هیجانی و هوش عملی در عصر جدید است. روانشناسان عقیده دارند که به منظور عملکرد بهتر، انسان ها بایستی علاوه بر هوش عمومی، دارای هوش هیجانی نیز باشند.مفهوم هوش عملی نیز امروزه از اهمیت خاصی برخوردار شده است که البته کمتر به آن پرداخته اند. متاسفانه در محیط های آموزشی و شغلی مسئله چندگانگی هوش، ارتباط ابعاد هوش با یکدیگر و تفاوت در هوش افراد با توجه به تفاوت های جنسیتی و رشته تحصیلی نادیده گرفته می شود. بدین منظور پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه رابطه هوش عمومی و هوش عملی با هوش هیجانی در دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه یزد انجام شد. روش پژوهش رابطه ای- مقایسه ای و جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه یزد بود. از این میان، تعداد 210 دانشجواز دانشکده های علوم انسانی، علوم پایه و فنی مهندسی به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. از آزمودنی ها خواسته شد آزمون ماتریکس های پیشرفته ریون، مجموعه آزمون های استعداد چندبعدی و آزمون خودگزارشی هوش هیجانی اسچت را تکمیل کنند. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق روش رگرسیون خطی، آزمون t و تحلیل واریانس یک راهه انجام شد. نتایج نشان داد که هوش عمومی و هوش عملی با هوش هیجانی در ارتباط هستند و بین آنها رابطه معنادار مشاهده شد(01/0> p). به علاوه یافته ها نشان دادند که بین هوش عمومی، هوش عملی و هوش هیجانی دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنادار وجود دارد (001/0> p).همچنین مشخص گردید که بین هوش عمومی، هوش عملی و هوش هیجانی دانشجویان با توجه به سه دانشکده علوم انسانی، علوم پایه و فنی مهندسی، تفاوت معنادار وجود دارد(001/0> p). به طور کلی یافته های این پژوهش نشان داد که هوش دارای چندگانگی و کثرت است که هر یک از این ابعاد به نحوی با یکدیگر در ارتباط است. هوش افراد با توجه به جنسیت افراد و دانشکده محل تحصیل آنها تغییر می کند.پژوهش حاضر پیشنهاد می کند که سیستم آموزشی در کنار سنجش های گوناگونی که در مقاطع مختلف تحصیلی به عمل می آورد، بخشی را نیز به سنجش سطح انواع هوش افراد و توجه به تفاوت های آنها اختصاص دهد تا از این طریق بتواند به آنها در جهت عملکرد تحصیلی بهتر، انتخاب شغل مناسب و وارد شدن به بازار کار با توجه به توانایی هایی شخصی و تفاوت های فردی یاری رساند.