نام پژوهشگر: محمد رنجبری
محمد رنجبری رحیم کوشش
شعر فارسی در دوره ی معاصر، با تأکید بر عناصر فرمی و ساختاری، در ابعاد گوناگون، سعی در تغییر و نوزایی داشته است. شروع تغییرات در جنبه های فرم و شکل و قالب از «نیما یوشیج» و هم زمان با انتشار «افسانه» شروع شد. این اتفاق بنیادی، شعر فارسی را در دوره های بعد دچار تحولات فرمی و ساختاری گوناگونی کرد و موجب ظهور جریان های شعری ای چون «شعر سپید»، «شعر موج نو»، «شعر حجم» و... شد. ادبیات منظوم در دوره ی معاصر، در تجدد و نوآوری، بسیار فعال ظاهر شده و اغلب در تعامل با مکاتب ادبی غرب، فرم خود را تازگی بخشیده است. جریان های شعریِ متعدد و نوظهور در این دوره، گویای این حقیقت است. شعر فارسی معاصر، تغییرات گسترده ای را در زمینه ی فرم و ساختار و در کلیتِ خود تجربه کرده است. بخشی از این تغییرات محصول اندیشه ی چهره های شعر فارسی معاصر بوده و برخی تحت تأثیر مکاتب غربی، به شعر فارسی راه یافته است، این تحقیق روشن می کند که شعر معاصر، بر خلاف گذشته ی ادبی خود که محتوا و مضمون را برجسته می ساخت، بر زبان و فرم و ساختار تأکید بیشتری دارد و در حوزه ی مضمون نیز، معنا را از تفسیر به حیطه ی تأویل کشانده است. در تحقیق حاضر، سیر تحولات ساختاری (فرمی) شعر فارسی بر مبنای جریان شناسی، مورد بررسی قرار گرفته و هر جریان، با چهره های مربوط به آن، تحلیل و شناسایی شده است.