نام پژوهشگر: آرزو نصر الله نژاد
آرزو نصر الله نژاد شهرام زرگر
با توجه به چارچوب گفتمان قدرت آنچه را که در این سه تراژدی پرومته در زنجیر آنتیگونه و مده آ می توان نتیجه گیری کرد این است که هیچ چیز دایر بر سرکوب نیست و همه چیز دایر بر فرآوری است. هیچ چیز دایر بر فرونشانی نیست. همه چیز دایر برآزاد سازی است اما اینهردو یکی است. همین فرونشانی است که هر شکلی از آزادسازی را ممکن می سازد: آزاد سازی نیروهای فرابرنده آزاد سازی میل است. تن آزادسازی تن آزادسازی زن و .... در منطق آزادسازی استثنایی در کار نیست:هر نیرو یا سخن آزادیافته نشانگر چرخشی دیگر در مارپیچ قدرت است. این سه نمایشنامه گویای شادی غرور آمیز انسانهایی است که نخستین نیروی درافتادن با طبیعت را دریافتند. آتش نخستین نیرویی است که انسان از حریم خدایان می رباید. آنتیگونه نیز نخستین زنی است که بر علیه قوانین پادشاهی قیام می کند و به مرگ محکوم می شود و مده آ نخستین زن فرزند کش تاریخ محسوب می شود که با کشتن فرزندانش از همسرش انتقام می گیرد. بدین گونه رازی از رازهای تقدیر را در اختیار می گیرند و به مدد آن با طبیعت دشمن خویشان درمی افتند. عشق برای آنها رنج بزرگی در پی دارد و آنها خود آن را پیشاپیش می دانند. در اینجا درد بر انسان محیط است. در نبرد پرومته آنتیگونه مده آ رنج سلاح خدایان است و چون انسان دانسته نیش این دشنه را پذیرفته است از مهابت سلاح آنها کاسته می شود.انسان بالقوه پرومته آنتیگونه و مده آ است اما تنها اندکی از آدمیان بالفعلشان هستند. انسان اساطیری یونان باستان در جهانی به سر می برند سرشار از ایزدان گوناگون خویشتن کام. خدایان بسیارند و انسان هوشمند در این دنیای بی پناه سرگردان است. آزادی او در محدودیت خدایان است و خدایان هرگز انسان را نمی بخشند. انسان است که باید در جنگی سخت راهی بگشاید تا گامی بردارد. تراژدی پرومته در زنجیر آنتیگونه و مده آ رساترین فریادهای عدالت و همین نبرد انسان با خداست. آنها انسانهای ستمدیده هستند که در جهانی با قوانینی خودسر و ستمگر به سر می برند و گناه سیاه بختیشان که نه به دلخواه می آیند و نه به دلخواه می برند جز جهان دار به گردن کیست؟ (جهان دار دارد خراب). در ادبیات ما مردمانی چون فردوسی خیام و حافظ بسیار در این اندیشه بوده ان د و گفته اند و راه به جایی نبرده اند و مشیت پروردگار را درنیافته اند: (خدایا راست گویم فتنه از توست ولی از ترس نتوانمن جغیدن)