نام پژوهشگر: سکینه شعبانی
سکینه شعبانی عباس خائفی
هر متن ترکیبی از ذهنیت، نگرش، باور ها، احساسات فردی و جمعی نویسنده را در خود پدیدار می سازد. شکل کلام، گزینش واژه ها، محتوای اثر و به طور کلی ذهنیت هستی شناختی شاعر یا نویسنده می تواند بیانگر یک اندیشه سیاسی– اجتماعی، فلسفی و گاه ایدئولوژیک باشد و یا متاثر از این مفاهیم و حتی فارغ از جریان های تعهدگرایانه نسبت به اجتماع باشد. شاید بتوان گفت با نگاهی به دوره شعری اغلب شاعران، با توجه به وضعیت اجتماعی، چرخش و تغییری بارز و گاه پنهان در اندیشه و نگاه آن ها یافت خواهد شد. اندیشه و نگاه شمس لنگرودی(شاعرمعاصر،1329) مانند بسیاری از شاعران با توجه به گذر زمان دچار تحول و دگرگونی عظیمی شده است. این نگاهِ دگرگون شدهی شاعر نسبت به هستی، انسان، اجتماع از آغاز تا به امروز کاملا مشهود است. در مجموعه اشعار ابتدا شاهد به تصویر کشیدن جهان پریشان و ستیز با آن و در نهایت با پرسشگری مدام و جستجویِ درک دیگری از وجود و هستی با رویکردهای سه گانه، عشق، هستی شناختی و لایه های طنز قرار خواهیم گرفت. در این پژوهش سعی شده است با نگاهی بر سیر تکاملی نگرش شاعر، فاصلهی رسیدن از شعر سیاسی– اجتماعی به شعر اجتماعی– فلسفی، سپس به شعر تغزلی و بیان تجربه های عاطفیِ فردی و چگونگی کیفیت آن، در کنار نگاه هستی شناسانهی تازه تر و تغییر شیوهی سخن با عنصر طنز پرداخته شود. کلید واژه ها :عشق، هستی شناختی، طنز، درون مایه های شعری، شمس لنگرودی