نام پژوهشگر: حسین برادران جمیلی

الگوی یکپارچه سازی مدیریت زنجیره تأمین در بنگاه های تجاری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده فنی 1393
  حسین برادران جمیلی   ابوالقاسم میرروشندل

مدیریت زنجیره تأمین نقش به سزایی در بقا و تداوم فعالیت موفق زنجیره تأمین در بازارهای رقابتی دارد. در راستای عملکرد موفق مدیریت زنجیره تأمین، متغیرهای بسیاری دخالت دارند. زنجیره تأمین دارای ساختاری چندبعدی است که با تمرکز بر یکپارچه سازی کلیه فرایندهای منبع یابی، تولید و توزیع، سعی در تحویل به موقع محصول نهایی به مشتریان را دارد. عملیات زنجیره تأمین تابعی از متغیرهای گوناگون است که با یکدیگر وابستگی دارند. هدف اصلی زنجیره تأمین، بهینه سازی عملکرد کل زنجیره با توجه به رفتار پویای آن است که هر تغییری در سراسر زنجیره به طور کامل منعکس خواهد شد. زنجیره تأمین شبکه پیچیده ای از تسهیلات با پراکندگی در مناطق مختلف جغرافیایی است. اعضای مختلف زنجیره به طور معمول دارای اهداف متناقض و متفاوتی هستند. با عنایت به پویایی زنجیره تأمین و تکامل آن به صورت پیوسته، مشکلات اساسی در خصوص برقراری ارتباط، همکاری، هماهنگی و مشارکت بین اعضا که از مجموعه های متفاوتی هستند، به وجود می آید. هدف این پژوهش ارائه یک چارچوب جهت یکپارچه سازی مدیریت زنجیره تأمین و یافتن راه حلی جهت برطرف شدن عوامل متعارضی همچون عدم اعتماد و اطمینان و همچنین مشکلات ناشی از فواصل مکانی بین شرکای زنجیره است. جامعه نمونه در این پژوهش شرکت های تولیدی و صنعتی استان گیلان هستند. سه فرضیه اصلی در پژوهش بررسی شد که عبارتند از: 1) یکپارچه سازی زنجیره تأمین با عملکرد زنجیره تأمین رابطه مثبتی دارد؛ 2) یکپارچه سازی اطلاعات با عملکرد زنجیره تأمین رابطه مثبتی دارد؛ 3) یکپارچه سازی اطلاعات با یکپارچه سازی زنجیره تأمین رابطه مثبتی دارد. محاسبات آماری نشان داد، برازش مدل کلی بسیار قوی بوده است. با توجه به اینکه ضریب معناداری میان دو متغیر مستقل و وابسته از مقدار عالی برخوردار بود، معنادار بودن فرضیه ها که معرف تأثیر متغیر مستقل بر وابسته در سطح اطمینان 95 درصد است، تأیید می شود. با توجه به اینکه ضرایب مسیر در هر سه فرضیه از میزان قابل قبولی برخوردار بود، هر سه فرضیه با قوت زیادی مورد تأیید واقع می شوند. نتایج پژوهش مشخص کرد، بیشترین میزان ضریب مسیر و ضریب معناداری متعلق به فرضیه سوم است و نشان دهنده آن است که یکپارچه سازی اطلاعات رابطه مثبت و معناداری با یکپارچه سازی زنجیره تأمین دارد. این یافته فرضیه اصلی پژوهش ما را با قوت و قدرت بسیار بالایی تأیید می کند. پس اطلاعات به عنوان مرکز ثقل زنجیره تأمین می تواند یکپارچه سازی زنجیره تأمین و به دنبال آن عملکرد زنجیره را به طور قابل توجهی بهبود بخشد. بنابراین می توان نتیجه گرفت سرمایه گذاری و صرف زمان برای متغیر یکپارچه سازی اطلاعات باعث بهبود بیشتر و بهتر در عملکرد زنجیره تأمین خواهد بود و مزیت رقابتی لازم برای شرکت ها را در زنجیره تأمین فراهم خواهد نمود.