نام پژوهشگر: فاطمه شیرعلی

رویکرد نمادگرایانه به تصویر دست در آثار نقاشی غرب (بیزانس، گوتیک و رنسانس)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر - دانشکده هنرهای تجسمی 1393
  فاطمه شیرعلی   حسن سلطانی

قدرت بی نهایت بیانگر دست در هنر، می تواند مستقیما عواطف شخصی و روحی را علاوه بر ارزش های جمال شناختی و صوری اثر، بیان دارد. دست می تواند به عنوان نماد، پیام خود را انتقال دهد و این وجهه نمادین با تکرار جزئیات آن در اثر هنری ادامه می یابد. نمادگونگی فرم دست ها در آثار نقاشی، چه مذهبی و چه غیر مذهبی، دارای حالت یکسان و مفهومی مشابه اند ولیکن، از سالهای آغازین مسیحیت تا به دوران رنسانس، گاه با وجهی ملکوتی وگاهی با تناسبات کاملاً زمینی اجرا می شدند. هدف از این پژوهش، مطالعه ای بر فرم و حالات مختلف دست و بررسی جایگاه نمادین آن در آثار نقاشی غرب، در سال های آغازین مسیحیت تا اواخر قرن شانزدهم می باشد. در این اثنا با تعریف نماد ، سعی در بازشناسی فرم دست در آثار و نیز روایت گونگی و حس دراماتیک آن در فرهنگ، سنت و نهایتاً هنر این دوران شده است. وجه حرکتی، نمادین و روانی دست، اساس بررسی در این پایان نامه خواهد بود که در کنار آن فرم، ارزش بصری، تناسب و ترکیب بندی نیز در نظر می آیند. حاصل این نگرش، هنری است که در ابتدا فاقد شخصیت فردی و مقید به سنت بود تا افکار و نظرات علمای الهی را به زبان هنر برگرداند، که در این راه، به حدی از تغییر پیش می رود که در دوران رنسانس کاملا زمینی شده و حتی خدا را در قالب انسانی که آفرینش را توسط انگشتان دستش انجام می دهد، می رساند. این پایان نامه با روش ، توصیفی- تحلیلی و شیوه دستیابی به اطلاعات و گردآوری داده ها و تصاویر بر اساس مطالعه منابع کتابخانه ای فارسی و لاتین، مقالات ، پایگاه های اینترنتی و پایان نامه ها، صورت گرفته است.