نام پژوهشگر: محسن ویسی
محسن ویسی کتایون افضلی
طرفداران روش آموزش گرامر از طریق پردازش داده ها بر این باورند که برای یادگیری بهتر فراگیران اگر دو نوع فعالییت های این روش یعنی فعالییت های ارجاعی و فعالییت های عاطفی با هم به دانش آموزان ارائه شوند به یادگیری ساختار های گرامری آنها بهتر کمک میکند. بنابر این، هدف مطالعه ی حاضر آزمایش کردن نقش این دو فعالییت در فراگیری زمان حال ساده انگلیسی بوسیله ی فعالییت های کامپیوتری می باشد. بدین منظور، 90 دانش آموز در سطح مبتدی در سه کلاس به صورت تصادفی در یکی از 3 گروه قرار گرفتند: گروه 1،فعالییت های ارجاعی، گروه 2، فعالییت های عاطفی، گروه 3، ترکیب فعالییت های ارجاعی و عاطفی. برای اطمینان از اینکه همه ی شرکت کنندگان از نظر دانش گرامری زمان حال ساه انگلیسی در یک سطح قرار دارند یک هفته قبل ازشروع اولین جلسه مطالعه یک پیش آزمون بازشناسی و تولیدی برگذار گردید. بلافاصله پس از پایان یافتن مطالعه یک پس آزمون فوری بازشناسی و تولیدی گرفته شد. برای سنجیدن تاثیرات بلند مدت مطالعه دو هفته پس از پس آزمون فوری یک پس آزموت تاخیری گرفته شد.نتایج آزمون های بازشناسی و تولیدی نشان داد که همه فراگیران پیشرفت قابل ملاحظه ای در یادگیری زمان حال ساده انگلیسی داشتند. با این وجود که، گروه ترکیب فعاییت های ارجاعی و عاطفی در پس ازمون های فوری و تاخیری تولیدی، و پس آزمون تاخیری باز شناسی بهتر از 2 گروه دیگر عمل کردند. ولی هیچ تفاوت معنی داری بین 3گروه آزمایشی در پس آزمون فوری بازشناسی یافت نگردید.علاوه بر این عملکرد همه ی گروه ها ی مورد آزمایش در پس آزمون تاخیری تولیدی کاهش پیدا کرد.
محسن ویسی کریم افشارنیا
چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش هوش هیجانی بر اختلالات رفتاری ، هوش هیجانی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان پسر دوره ابتدایی شهر نوراباد بود . جامعه آماری این پژوهش را کل دانش آموزان پسر سال پنجم و ششم ابتدایی شهر نوراباد که در سال تحصیلی 1393-1394 مشغول به تحصیل بودند تشکیل می دهد. نمونه پژوهش به صورت تصادفی مرحله ای انتخاب شد. تعداد 60 نفر دانش آموزی که بر اساس مصاحبه بالینی و سیاهه رفتاری کودک (cbcl) دارای اختلالات رفتاری تشخیص داده شده بودند، به شیوه تصادفی ، در دو گروه آزمایش و گروه گواه اول قرار گرفتند . از بین دانش آموزانی هم که بدون اختلالات رفتاری تشخیص داده شده بودند 30 نفر به شیوه تصادفی انتخاب و در گروه گواه دوم گمارده شدند. از هر سه گروه پیش آزمون گرفته شد . گروه آزمایش 12 جلسه آموزش مهارت های هوش هیجانی را دریافت کردند ، اما دو گروه گواه آموزشی دریافت نکردند. پس از پایان جلسات آموزشی ، از هر سه گروه پس آزمون به عمل آمد. داده های حاصل از این پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری (mancova) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج بیانگر آن بود که آموزش هوش هیجانی ، در کاهش اختلالات رفتاری و افزایش هوش هیجانی و عملکرد تحصیلی موثر واقع شده است.