نام پژوهشگر: صادق پناهی
صادق پناهی شکراله پورالخاص
چکیده: عرفان، مکتبی فکری و فلسفی است که سالک را نه تنها از راه عقل و استدلال، بلکه از راه شناخت حقّ و حقیقت بر مبنای کشف و شهود عارفان به سر منزل مقصود می¬رساند. چرا که با این روش، عرفا مفاهیم قرآن و احادیث را با باطن انسان و جهان درون تطبیق داده و در نهایت، اندیشه¬های ناب عرضه کرده¬اند. این ویژگی بعینه در آثار شبستری و اقبال لاهوری آشکار است. شبستری، ازنمایندگان مکتب وحدت وجود، به تأثیرپذیری از عرفان ابن عربی در مهم¬ترین اثر خود، گلشن راز که در جواب سوالات امیر حسین هروی سروده، به بیان اندیشه¬های عرفانی خود پرداخته است و اقبال لاهوری نیز، از مجذوبان شیخ محمود شبستری، یک کتاب منظوم خود را به رسم اعلام و اثبات ارادت ویژه به این عارف بلندنظر، «گلشن راز جدید» نامگذاری نموده و در آن کوشیده که خود با توجه به برداشت-ها و تفسیری که از سوالات امیر حسین هروی دارد، پاسخ دهد. و ضمن طرح و سوال و جواب عرفانی در آن، ابیاتی سروده، که فلسفه و عشق زندگی خویش را به خواننده می¬شناساند. در این پایان نامه کوشیدیم با تبیین اشتراکات و افتراقات اندیش? عرفانی اقبال و شبستری در دو اثر گلشن راز جدید و گلشن راز، پیرامون مباحثی همچون مسأله تفکر، علم و معرفت، وصال ممکن و واجب، قدیم و محدث، مفهوم «من» یا به تعیبر دیگر، «خودی»، انسان کامل، مفهوم اناالحق و... سخن به میان آوریم و دیدگاه¬های این دو اندیشمند بزرگ اسلامی را به خوانندگان نشان دهیم