نام پژوهشگر: نعیمه گلزاری اوسگوئی
نعیمه گلزاری اوسگوئی مجتبی رفیعیان
دوران اخیر همراه با تغییر در مفاهیم مدرنیسم، رویکردهای جدیدی را نسبت به دانش تخصصی به همراه داشته و برای خرد کارکرد ابزاری قائل شده و قدرت را نه در ساختارهای سیاسی که در سطوح خرد توزیع می کند. دانش برنامه ریزی نیز از این مفهوم مستثنی نبوده و با درهم شکستن مرزهای یقین، دیگر نه به عنوان نجات بخش جوامع انسانی که به چشم عملی «سیاسی و خدعه آمیز» دیده و مرتباً از سوی صاحبان جدید قدرت زیر سوال رفته و سیاست های محیطی و کالبدی وضع شده مجال تحقق نمی یابند. پس این بار نه محدودیت منابع مالی که صف آرایی صاحبان قدرت در مقابل یکدیگر مانع از دستیابی عموم، که برنامه ریز (سیاست گذار عمومی) به طور سنتی نماینده آن ها است، به منافع خود می شود؛ این پژوهش به دنبال پی گیری آثار موارد ذکرشده بر اجرایی شدن سیاست های توسعه شهری است که در مقیاس خرد –پروژه ها- واردشده و با فرض تأثیرگذاری دو مولفه قدرت و منفعت ذینفعان بر اجرایی شدن طرح ها، دوره زمانی بعد از تصویب تا اجرا (شکست در اجرا) را مورد بررسی قرار می دهد. برای همین منظور دو نمونه از برنامه های توسعه محیطی که زمینه یکسانی داشته و علی رغم وجود اراده سیاسی و منابع مالی لازم برای تحقق آن ها، نتایج متفاوتی در اجرا داشته اند در عرصه دهونک تهران انتخاب و با یکدیگر مقایسه شدند؛ این پژوهش در دسته تحقیق های کیفی قرارگرفته و دستیابی به اطلاعات کلیدی مورد نیاز از طریق مطالعه اسناد مرتبط با توسعه محله و نیز نمونه گیری متواتر و انجام مصاحبه با نمونه ها بوده است؛ اطلاعات به دست آمده در رابطه با زمینه تحقیق و ویژگی های عمومی کنشگران شامل علائق و دغدغه ها، همچنین جایگاه ایشان در شبکه قدرت اجتماعی با میزان آگاهی و موضع گیری نهایی ایشان نسبت به پروژه سنجیده شده است. نتایج تحقیق، نه تنها تأثیر عوامل اشاره شده را بر اجرای طرح نشان می دهد بلکه برخی سازوکارهای اتخاذشده توسط کنشگران را همراه با راهکارهای آن ها نسبت به تقابل های درون/بین گروهی را تبیین می دارد.