نام پژوهشگر: محسن چینه کش
محسن چینه کش فهیمه پهلوان
تحولات به وجود آمده در صحنه ی زبان شناسی و مطالعات ادبی، به ویژه از سال 1960 میلادی به این سو، منجر به احیای علاقه نسبت به یک مفهوم بسیار کهن یعنی بلاغت شده است که پیشینه ی آن به یونان باستان بازمی گردد. بازتاب این تحولات را می توان از سال 1980 میلادی در فعالیت های نظریه پردازان و طراحانی مشاهده کرد، که پس از شکست پروژه ی مدرنیسم، در تلاش برای یافتن یک جایگزین، به سنجش امکانات بلاغت روی آورده اند. در فضای آکادمیک کشور خودمان نیز، طی سال های اخیر، شاهد پیدایش گرایشی به سمت بلاغت، در قالب به کارگیری آرایه های ادبی به عنوان رویکردی برای تحلیل و تولید آثار طراحی گرافیک هستیم. هرچند به نظر می رسد محدود ماندن این پژوهش ها به حوزه ی آرایه های ادبی امکان اتخاذ رویکردی انتقادی به مفهوم بلاغت در تحلیل تصاویر را از آن ها گرفته است. پژوهش حاضر با اتخاذ رویکردی انتقادی مبتنی بر روش پژوهش کیفی توصیفی- تحلیلی به تبیین سرشت بلاغی ذاتی تصاویر پرداخته و در بخش پژوهش موردی برخی سازوکارهای طبیعی سازی معنا در تصاویر ترسیمی را با تحلیل نمونه هایی از آثار لوبا لوکوا شرح داده است. این پژوهش با رد دیدگاه مبتنی بر زیبایی شناسی به این نتیجه می رسد که سرشت بلاغی آثار طراحی گرافیک، پیش از هرچیز به سبک بازنمایی آن ها بازمی گردد، که همان مادیت دال است و از دیدگاه پساسا خت گرایان همواره کارکردی بلاغی دارد.