نام پژوهشگر: سالار عبدالملکی
سالار عبدالملکی ابوالفضل فرید
پژوهش¬های زیادی در زمینه رابطه تفکر انتقادی و خلاقیت با پیشرفت تحصیلی صورت گرفته¬اند. تعدادی از این تحقیقات موید رابطه این دو متغیر با پیشرفت تحصیلی شده¬اند و تعدادی نیز وجود این رابطه را تأیید نکرده¬اند. لذا هدف پژوهش حاضر ¬بررسی رابطه تفکر انتقادی و خلاقیت با شاخص¬های پیشرفت تحصیلی فراگیران با استفاده از روش فراتحلیل بود. سوال¬های این تحقیق عبارت بودند از: 1- وضعیت اندازه اثر رابطه تفکر انتقادی با پیشرفت تحصیلی چگونه است؟ 2- وضعیت اندازه اثر رابطه خلاقیت با پیشرفت تحصیلی چگونه است؟ 3- نقش تعاملی جنسیت بر رابطه ی تفکر انتقادی و پیشرفت تحصیلی به چه صورت است؟ 4- نقش تعاملی جنسیت بر رابطه ی خلاقیت و پیشرفت تحصیلی به چه صورت است؟ 5- نقش تعاملی مقطع تحصیلی بر رابطه ی تفکر انتقادی و پیشرفت تحصیلی به چه صورت است؟ 6- نقش تعاملی مقطع تحصیلی بر رابطه ی خلاقیت و پیشرفت تحصیلی به چه صورت است؟ جامعه این پژوهش شامل پایان نامه های کارشناسی ارشد و دکترای دانشگاه های سطح استان تهران، دانشگاه تبریز، طرح¬های تحقیقاتی و پایان¬نامه¬های موجود در کتابخانه ملی ایران، طرح¬های تحقیقاتی پژوهشکده¬های تعلیم و تربیت تهران و تبریز و طرح¬های پژوهشی و مقالات چاپ شده در مجلات علمی- پژوهشی بود. حجم نمونه در پژوهش حاضر شامل 142 مطالعه اولیه بود که پس از خروج تعدادی از تحقیقات 123 مطالعه باقی ماند. نتایج آماری پژوهش¬های اولیه نشان داد تفکر انتقادی (207/0es=) و خلاقیت (185/0es=) با پیشرفت تحصیلی دارای رابطه معنادار هستند؛ اما طبق شاخص کوهن، میزان این رابطه در هردو متغیر پایین ارزیابی شد. بین فراگیران دختر (234/0es= تفکر انتقادی، 210/0es= خلاقیت) و پسر(333/0es= تفکر انتقادی، 140/0es= خلاقیت) نیز، در زمینه رابطه متغیرهای تفکر انتقادی و خلاقیت با پیشرفت تحصیلی تفاوت معناداری یافت نشد؛ البته در زمینه تفکر انتقادی، نمره پسران در شاخص کوهن بیشتر بود. تعامل مقطع تحصیلی با تفکر انتقادی و پیشرفت نیز معنادار نشد. در رابطه خلاقیت و پیشرفت هم فقط دو مقطع راهنمایی (008/0es=) و دبیرستان(157/0es=) با هم تفاوت معنادار داشتند. شاخص کوهن نیز نشان داد میزان رابطه تفکر انتقادی (356/0es= دانشگاه) و خلاقیت (333/0es= راهنمایی، 140/0es= دبیرستان) در مقاطع بالاتر بیشتر است. یافته¬های پژوهش نشان می¬دهد باتوجه به پایین بودن ملاک¬های کوهن می¬توان نتیجه گرفت در سیستم آموزشی توجه چندانی به خلاقیت و تفکر انتقادی نمی¬شود. کلیشه¬های جنسیتی موجود در جامعه می¬تواند در بالاتر بودن تفکر انتقادی پسران موثر باشد. همچنین در مقاطع بالا به دلیل دستیابی فراگیران به توانایی تفکر انتزاعی و صوری و نیز به¬دلیل استقلال فراگیران در این سنین، خلاقیت و تفکر انتقادی در این مقاطع بالاتر است.