نام پژوهشگر: الناز اکبریان
الناز اکبریان علیرضا اژدری
فرهنگ هر ملت، همچون سند هویتی آن ملت به شمار می رود. فرهنگ، امری اکتسابی است و فرهنگ آموزی به ویژه در دوران کودکی صورت می گیرد. در ابتدا نوزاد انسان، بی فرهنگ پای به این جهان می گذارد و به مرور زمان، در اثر آموزش های محیط اطراف خود به درکی جامع از جهان پیرامونش دست پیدا می کند. بازی، شادترین و سازنده ترین فعالیتی است که کودکان در طول دوران کودکی شان انجام می دهند. اسباب بازی هایی که کودکان با آن ها بازی می کنند، توسط بزرگسالان طراحی و تولید می شود که از یک طرف نشان دهنده ی توجه و علاقه ی آن ها به کودکان و از طرفی دیگر، حاوی پیام هایی است که بزرگترها خواهان آموزش آن ها به کودکان هستند. به طور کلی، هدف اسباب بازی ها، انتقال آن دسته از اطلاعات، نمادها و پیام هایی است که هر جامعه ای خواستار آموزش آن ها به کودکان می باشد. حال آنکه، طراحان از طریق اسباب بازی ها، چه پیام هایی را به کودکان انتقال دهند، اسباب بازی را به ابزاری مفید و کارآمد و یا مخرب، در شکل گیری شخصیت کودکان تبدیل خواهد کرد. متاسفانه امروزه، اکثر اسباب بازی های کودکان ایرانی را، اسباب بازی های وارداتی فرهنگ های گوناگون تشکیل می دهد و از اینرو، محتوای پیام های انتقالی و آموزشی آن ها، متناسب با فرهنگ ایرانی نیست. نمی توان در مقابل واردات این اسباب بازی ها و یا بازی کردن کودکان با آن ها، ایستادگی کرد، اما می توان به طراحی و تولید اسباب بازی های جذاب و متناسبی پرداخت که فرهنگ ایرانی را به کودکان آموزش دهند و آن ها را با اصل و ریشه ی خودشان آشنا سازند. در این پژوهش سعی شده، در ابتدا، به گردآوری اطلاعات، حول کلید واژه های اصلی این پژوهش، شامل: فرهنگ(نمادها و سنت های ایرانی)، آموزش، کودکان، بازی و اسباب بازی و طراحی پرداخته شود. (نمادها و سنت ها، از زیر شاخه های اصلی فرهنگ هستند که عامل یگانگی، همبستگی، همدلی و تعلق افراد یک ملت، به آن ملت می باشند.) در ادامه، میزان آشنایی کودکان ایرانی، با نمادهای ایرانی سنجیده شده و در نهایت، از طریق طراحی اسباب بازی، به آموزش دسته های مناسبی از این نمادها، که کودکان ایرانی، آشنایی کمتری با آن ها دارند، پرداخته خواهد شد.