نام پژوهشگر: بهزاد نیازآذری

بررسی گستره شهروندی در فلسفه سیاسی ارسطو برمبنای رساله سیاست
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1393
  بهزاد نیازآذری   مصطفی یونسی

ارسطو به عنوان اندیشمندی سیاسی و فلسفه ی در کتاب سوم رساله ی مشهورش یعنی " سیاست " به تبیین عملی از گستره شهروندی در دو وجه کمی و کیفی ، و مضیق- محدود در انواعی از حکومت های خویش می پردازد. چنین مفهومی که متوجه کسب فضیلت است به منظور نیل به سوی غایت که همانا، برای شهروندان در شهر- دولت نوعی از نیک زیستی و فضایل اخلاقی به ارمغان می آورد. ازاین رو ، مفهوم شهروندی به عنوان موقعیت انحصاری و نابرابری طبیعی شده در پولیس ، نقطه ی بنیادین این پژوهش است ، چراکه منجر زیستی اخلاقی عقلانی در جامعه سیاسی می شود. از همین رو، سوال اصلی تحقیق آن است که ، مختصات " گستره شهروندی " در اندیشه ی سیاسی و فلسفه ی ارسطو چه می باشد؟. و متعاقب آن ، این سوال برفضیه ی استوارمی گردد که، از یک سو، دامنه ی شهروندی در اندیشه سیاسی ارسطو در دو وجه کمی – کیفی قابل تبیین می باشد. یعنی شهروندی تنها مختص مردان آزاد و بالغ در پولیس هست( مبحث کمی) ، و نیز علاوه بر ایده ی فرمان برداری، فرمانروائی هم باید کند( مبحث کیفی). و از سوی دیگر، مبحث مضیق و محدود شهروندی مطرح می باشد که منظور آن است که، شهروندی را می توان در رابطه با اشکال گوناگون حکومت ( اعم از درست و نادرست)، مورد خوانش قرار داد. و نیز، فیلسوف واقع گرای یونانی (ارسطو) بیان می دارد که شهروند محض کسی است که حق اشتغال به وظایف دادرسی و احراز مناصب دولتی را درشهر- دولت دارا باشد. و این مهم ( یعنی شهروندی) ، در اشکال گوناگون حکومت به طریق مختلفی قابل طرح و توصیف می باشد. بدین ترتیب، در راستای بررسی این رساله، نخست پس از شرح و بحث مقدمات وکلیات تحقیق ، به تعاریف گوناگون شهروندی و واژگان مرتبط با آن در بستر یونان کلاسیک می پردازیم. و درنهایت، نگاه این فیلسوف استایگری را نسبت به فرضیه ی مذکور در این رساله مورد شرح و ومداقه قرار خواهیم داد.