نام پژوهشگر: مریم السادات ثابت
مریم السادات ثابت کاوه بذرافکن
مناسبات فرهنگی هر شهر در آینه مصنوعات اهالی آن، از جمله فعل معماری تجلی می¬کند. معماری تنها کالبد نیست و الکساندر نیز در نظریه «زبان الگو»، معماری را کالبدی حاوی زندگی و رویداد می¬داند. او در نظریه خود به تبیین مفهوم الگو می¬پردازد و فضا را حاصل¬جمع الگوهای کالبد و الگوهای رویداد می¬داند و منشا پیدایی آن¬ها را در فرهنگ جست¬وجو می¬کند. از این¬رو می¬توان برای فهم ارتباط رویدادهای شهر در مرتبه اجتماعی و الگوهای کالبدی معماری از این نظریه بهره جست. پرسش اصلی تحقیق، پرسش از چگونگی رابطه میان فرهنگ و رویدادهای منبعث از آن و کالبد شهر یا بنا است. برای پاسخ لازم است پرسش تحقیق در نمونه¬ای عینی مطرح شود. الگوهای «گذر» و «تکیه» در شهر کاشان به این دلیل گزیده شده¬اند که نمونه¬های کاملی از تجسم فرهنگ کاشانی¬اند و هنوز هم با رویدادها و اجزای خاصی در ذهن اهالی کاشان شناخته می¬شوند. مشاهده عمیق بقایای الگوهای( کالبد و رویداد) موجود در عین بهره گیری از منابع گوناگون تاریخی، حضور در بطن فضا و نگرش در زندگی روزمره مردم و تفسیر همه اینها در جهت اهداف تحقیق، از جمله روش-های مورد استفاده در جهت رسیدن به غایت تحقیق است. با قرائت الگوی گذر و تکیه و فهم رویدادهایی که در آن اتفاق می¬افتاده است- و هنوز هم برخی از آنها جاری است- این نکته قابل فهم است که رویدادهایی که هریک پاسخگوی نیرویی در زمینه و بنابراین منبعث از فرهنگ است، در ظرف کالبدی گذر و تکیه تجسم می¬یابند و اگرچه ممکن است در نظر اول ناهماهنگ و متفاوت جلوه کنند، ولی در پس آنها جوهره فرهنگی مشترکی هست که در گذر زمان پایدار می¬ماند و تشابه اسمی همه گذرهای- یا همه تکایا- کاشان را در عین تنوع ظاهری¬شان توجیه می¬کند. در واقع در جریانی دوسویه الگوی کالبدی گذر و تکیه لازمه¬ای است تا وقوع رویدادهای خاصی را در آن¬ها ممکن سازد و از سویی دیگر، الگوهای رویداد برای این¬که در همین هیئت ظاهر شوند، با مجموعه نسبت¬های مشخصی در کالبد پیوند درونی دارند. نتایج حاصل از بخش پژوهشی، در قالب طراحی یک مرکز اجتماعی- تاریخی- فرهنگی ارائه شده است و هدف از طراحی آن افزایش پویایی شهر و احیای خاطره¬هایی است که در بخشی از حافظه تاریخی اهالی کاشان جای دارد. بررسی مورفولوژیک بستر طرح و بازخوانی الگوهای زمینه، هم از وجه کالبدی و تیپولوژی و هم از جنبه رویدادهای آن، روش¬هایی هستند که زبان الگوی طراحی را شکل داده¬اند. در روند طراحی سعی شده با خلق فضاهایی برای احیای رویدادهای اجتماعی و انتزاع الگوهایی که سازنده خاطرات جمعی کاشانیان بوده¬اند و با بهره-گیری از تعامل با ساکنان محلی و الگوهای زنده، جوهره حیات¬بخش آن الگوها در زمینه معاصر رشد کند. اگرچه تعابیر فضایی این معماری جدید ریشه در الگوهای گذشته ما دارد، به¬نحوی خود را با نگرش به آینده هم¬سو می¬کند.