نام پژوهشگر: میلاد ویسی

اثر حرکات ناهمگون نزدیک گسل بر طول نشیمن گاه عرشه پل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده فنی 1392
  میلاد ویسی   رضا صالح جلالی

در این تحقیق مدل ساده ای از یک پل سه دهانه مورد بررسی قرار گرفته است که تحت اثر مولفه¬های افقی و عمودی حرکت عمود بر گسل با بزرگاها و اختلاف فاز¬های مختلف بررسی می¬شود. این مدل شامل سه عرشه ی صلب و چهار پایه¬ی دارای صلبیت محوری بدون جرم بوده که هر کدام از پایه¬ها با یک فنر دورانی غیرخطی و یک میراگر دورانی خطی به زمین متصل هستند. جهت مدل کردن نیروی ضربه بین عرشه¬ها از مدل ویسکوالاستیک خطی استفاده شده است. سیستم معادلات دیفرانسیل درگیر حاکم بر مدل به روش رانگ-کوتای مرتبه چهارم حل گردیده است. برای مدل های در نظر گرفته شده نتایج نشان می دهد با فرض رفتار خطی مصالح: 1- همانطور که انتظار می¬رود حداکثر نیروی ضربه با افزایش فاصله اولیه بین عرشه¬ها(gap) کاهش یافته و در فاصله gap=0اتفاق می افتد. ضمنا به دلیل عدم انتقال نیروی اینرسی ناشی از تحریک زلزله در پایه¬ی چهارم، این ستون همواره با پاسخ های صفر همراه است 2-اختلاف فاز می تواند سبب افزایش چند برابری حداکثر نیروی ضربه و حداقل فاصله لازم جهت جلوگیری از برخورد عرشه¬ها گردد. با فرض رفتار غیرخطی مصالح : 3- ضربه سبب افزایش تغییر شکل ماندگار در پایه¬ی اول و کاهش آن در پایه¬ی دوم و سوم می¬گردد و همچنین با افزایش فاصله اولیه بین عرشه¬ها(gap) مقدار نیروی ضربه ابتدا افزایش و سپس کاهش می یابد. به عبارت دیگر حداکثر نیروی ضربه در فاصله ای بیشتر از gap=0رخ می دهد. 4-اختلاف فاز در تحریک پایه ها می تواند سبب افزایش چند برابری حداکثر نیروی ضربه و حداقل فاصله لازم جهت جلوگیری از برخورد عرشه¬ها گردد. 5- برای مدل¬های در نظر گرفته شده در این تحقیق اثر مولفه افقی حرکت زمین بر حداکثر نیروی ضربه و فاصله لازم جهت جلوگیری از برخورد غالب بوده و اثر مولفه¬های عمودی و دورانی حرکت زمین ناچیز و قابل صرف نظر کردن می¬باشد. 6- با افزایش سختی پل حداقل طول نشیمنگاه عرشه¬ی پل برای حالت با اختلاف فاز ابتدا افزایش و سپس کاهش می¬یابد. 7-بر اساس نتایج بدست آمده حداقل طول تکیه¬گاه عرشه باید دو برابر حداقل طول نشیمنگاه عرشه باشد تا هم از افتادگی و هم از ضربه عرشه¬ها جلوگیری شود