نام پژوهشگر: مجتبی تصدیقی شاهرضایی
مجتبی تصدیقی شاهرضایی مهدی منفرد
یکی از عمیق ترین مسائلی که از دیرباز اندیشه انسان، به ویژه فیلسوفان را به چالش و تفلسف واداشته، چگونگی رابطه ی عین و ذهن، یعنی نسبت بین شناخت انسان و دنیای خارج است. متفکران شرق و غرب در طول تاریخ فلسفه مواضع مختلفی در قبال این مسأله اتخاذ نموده اند. این تحقیق به صورت مقایسه ای و تطبیقی درصدد بررسی دیدگاه دو فیلسوف برجسته ی شرق و غرب یعنی صدرالمتألهین و کانت در راه حل این معمای بزرگ است. کانت با پایه گذاری فلسفه ی نقادی خویش تمام تلاش فلسفی خود را صرف شناسایی حدود معرفت بشری نموده و با نوآوری های خود درزمینه ی معرفت شناسی و جدا نمودن عالم فی نفسه از جهان پدیدارها، راه جدیدی به سمت حل این مسأله گشوده است. وی معتقد است که علم و شناخت انسان تنها نمود و پدیداری از عالم عین را دریافت می کند و آدمی هرگز به وجود عینی و فینفسهی اشیاء دست نمی¬یابد. از طرفی صدرالمتألهین نیز بر پایه ی اصول هستی شناختی خود، یعنی اصالت وجود و تشکیکی بودن حقیقت آن و ابداعات خاصی که بر محوریت اتحاد عاقل و معقول مبتنی است، چگونگی این رابطه را به صورت وحدت ذهن و عین توجیه می نماید. وی معتقد است، علم و شناخت از سنخ هستی است، بنابراین عین و ذهن در واقع هریک مرتبه¬ای از هستی هستند. او راه شناخت اشیاء فی¬نفسه و وجود عینی را علم حضوری می¬داند.