نام پژوهشگر: آی ناز بردی پور

بررسی عینیت گرایی و ذهنیت گرایی بر اساس نظریه تضاد فرهنگی پیر بوردیو در غزلیات حافظ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1393
  آی ناز بردی پور   مرتضی محسنی

تحلیل آثار ادبی بر اساس نظریه¬های گوناگون، زوایای آن¬ها را نمایان می¬کند. یکی از نظریه¬های پژوهش-های جامعه¬شناختی، نظریه¬ی تضاد فرهنگی پیر بوردیو است. نظریه¬ی تضاد فرهنگی پیر بوردیو بر آمده از تلاش او برای برقراری رابطه¬ی دیالتیکی میان عاملیت و ساختار است. علاقه¬ی بوردیو به از میان برداشتن چیزی که خودش آن را ضدّیت کاذب میان عینیت¬گرایی و ذهنیت¬گرایی و یا « ضدّیت بیهوده¬ی فرد و جامعه » می¬نامید محرّک این نظریه بود. رویکرد رابطه¬گرایانه¬ی بوردیو، ورای طرح¬های ذهنی¬گرا و عینی-گرا، تحت عنوان راه سوم در صدد است که پدیده¬های اجتماعی را به واسطه¬ی ارتباط میان عناصر ذهنی و عینی مورد بررسی قرار دهد. حافظ که پرورش یافته¬ی جامعه¬ای است که در آن ارزش¬های انسانی ماهیت اصلی خود را از دست داده یا به فراموشی سپرده شده¬اند، سعی کرده فرهنگ جامعه¬ی خود را به دلیل شرایط خاص حاکم بر آن به گونه¬ای متفاوت و در تضاد با الگوهای فرهنگی عصر خود بازتاب دهد. در این پایان نامه موضع گیری های حافظ در سه بُعد شخصیت، مکان و اشیا بررسی شده است. در بخش اشخاص حافظ در تضاد با آرای صوفی، زاهد، محتسب و... که هر یک از طبقات و قشرهای اجتماعی و نهادهای مذهبی و سیاسی هستند، سخن گفته است. وی در نقد آرای قشرهای اجتماعی، نهادها و مکان-های مذهبی و اجتماعی و اشیا به ساخت نمادهای ضدّارزشی در برابر ارزش¬های جامعه پرداخته و مفاهیمی چون باده¬خواری، مستی، روی آوردن به میکده و خرابات را در برابر آن ها برنهاده است که در تضاد با ارزش های فرهنگی آن جامعه قرار دارد. حافظ با این رویکرد به بازخواست لایه¬ها و قشرهای اجتماعی دست یازیده و در پی عینیت بخشیدن به جامعه¬ی آرمانی خویش بوده است.