نام پژوهشگر: عاطفه عموزاده
عاطفه عموزاده احمد لندی
هدف از انجام این مطالعه، بررسی تاثیر حضور و عدم حضور مواد آلی خاک بر روی جذب پتاسیم در برخی از خاک های خوزستان و در phهای مختلف بود. بدین منظور تعداد چهار نمونه خاک از نقاط مختلف استان خوزستان جمع آوری شده و خصوصیات فیزیکوشیمیایی و مینرالوژیکی آنها تعیین شد. به منظور حذف ماده آلی از خاک ها از سه روش شامل آب اکسیژنه، هیپوکلریت سدیم و کوره الکتریکی استفاده شد. به منظور مقایسه کارایی روش های حذف ماده آلی در خاک، میزان ماده آلی و ظرفیت تبادل کاتیونی خاک ها قبل و بعد از حذف ماده آلی به ترتیب به روش های والکلی-بلک و استات سدیم اندازه گیری و با یکدیگر مقایسه شدند. سپس، مطالعات جذب سطحی پتاسیم در 2 گرم از هر خاک در حضور و عدم حضور ماده آلی خاک ها به صورت آزمایشات پیوسته (batch) و با غلظت های اولیه 10، 20، 50، 100 و 200 میلی گرم در لیتر و در دو ph های 6 و 5/7 در مدت زمان تعادل 24 ساعت انجام شدند. پس از گذشت زمان تعادل، مقدار پتاسیم موجود در محلول با روش فلیم فتومتری اندازه گیری شد. جهت بررسی و مقایسه رفتار جذب پتاسیم در خاک ها از نرم افزار sas استفاده شد. نتایج حاصل از مقایسات کارایی روش های حذف ماده آلی نشان داد که هر سه روش باعث کاهش معنی دار مقدار ماده آلی خاک ها نسبت به تیمار شاهد شدند اما در بین سه روش مورد مطالعه روش های تیمار با درجه حرارت و هیپوکلریت سدیم در مقایسه با آب اکسیژنه توانایی بیشتری برای حذف مواد آلی خاک ها دارند. همچنین با کاهش مقدار ماده آلی خاک ها در اثر تیمارهای حذف، مقدار ظرفیت تبادل کاتیونی خاک ها به طور معنی داری کاهش یافت. نتایج حاصل از ایزوترم های جذب پتاسیم در تیمار شاهد (عدم حذف مواد آلی) خاک ها نشان داد که جذب پتاسیم در خاک وابسته به مقدار و نوع مواد آلی و کانی های رسی می باشد به طوری که خاک های دارای ماده آلی زیاد کمترین مقدار جذب پتاسیم و خاک های دارای بافت رسی بیشترین مقدار جذب پتاسیم را از خود نشان دادند. نتایج حاصل از ایزوترم های جذب در تیمارهای حذف ماده آلی نشان داد که بیشترین مقدار جذب پتاسیم در خاک های تیمار شده با آب اکسیژنه صورت گرفت که دلیل آن را می توان به عملکرد آب اکسیژنه در حذف مواد آلی محلول و با وزن مولکولی پائین، از خاک نسبت داد. در حالی که مواد با وزن مولکولی زیاد و هومیکی که توانایی زیادی برای جذب و تثبیت کاتیون ها دارند بدون تغییر باقی مانده و در نتیجه میزان جذب پتاسیم را در خاک افزایش می دهند.
عاطفه عموزاده غلامرضا قدرتی امیری
اعمال نیروی زلزله، بارگذاری بیش از ظرفیت سازه، ترک خوردگی، فرسودگی مصالح و سایر رخدادهای غیرقابل پیش بینی در طول دوره عمر یک سازه از جمله موارد غیرقابل اجتنابی است که باعث تغییر مشخصات یک سازه می گردند و سلامت آن را مورد تهدید قرار می دهند. از آنجا که این رخدادها باعث کاهش طول عمر مفید سازه می شوند، شناسایی آسیب در سازه، پیش از رسیدن آن به حالت بحرانی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. با افزایش تعداد و ابعاد سازه ها، امکان تشخیص خرابی و زوال آنها با استفاده از روش های سنتی نظیر اولتراسونیک و چکش اشمیت غیرممکن می باشد، زیرا در تمامی این روش ها ابتدا لازم است محل های بروز خرابی با بازرسی از کل سازه مشخص گردد. اینگونه بازرسی از سازه ها، علاوه برپرهزینه و وقت گیر بودن، همواره احتمال رخداد خطاهای انسانی را به همراه خواهد داشت. در دهه های اخیر، دانشمندان زیادی روش های نوینی برای پایش سلامت سازه ای ارائه کردند که این روش ها بر پایه تشخیص تغییرات در مشخصات سازه ای، اعم از استاتیکی و دینامیکی استوار است. در این تحقیقات، تبدیل ویولت به عنوان یک ابزار توانمند در شناسایی آسیب بسیار مورد توجه قرار گرفته است. تبدیل ویولت یک روش جدید و کارا برای تحلیل سیگنال هاست که توانایی نمایش سیگنال در حوزه زمان و فرکانس به صورت همزمان را دارا می باشد. مزیت عمده تبدیل ویولت عدم نیاز به مشخصات سازه سالم می باشد. به بیان دیگر روش مذکور قادر است هرگونه آسیب در سازه را بدون نیاز به داشتن اطلاعات اولیه تشخیص دهد. هدف پژوهش حاضرکاربرد تبدیل ویولت جهت تشخیص آسیب در قاب های برشی تحت تحریک لرزه ای است. بدینگونه که پاسخ های تاریخچه زمانی قاب های آسیب دیده ی مورد مطالعه در طبقات مختلف با استفاده از نرم افزار متلب محاسبه شده و بوسیله جعبه ابزار ویژه ویولت، معیوب بودن سازه، محل دقیق و زمان رخداد آسیب تعیین می گردد. نتایج ارائه شده بیانگر کارایی روش پیشنهادی در تعیین موقعیت و زمان رخداد آسیب با درنظرگیری و بدون درنظرگیری اثرات نوفه می باشد.