نام پژوهشگر: فرزانه محمودی
فرزانه محمودی سید مخمود موسوی
چکیده رساله/پایان نامه : در این پروژه، اثرات فرایند کشش دهی حرارتی-مکانیکی (thermomechanical stretching) بر روی مورفولوژی و ساختار غشاهای نامتقارن پلی سولفونی (psf) بررسی شده است. از روش تغییر فاز برای تهیه غشاهای مسطح پلیمری استفاده شد و نمونه های غشایی با ترکیب 15درصد وزنی psf به عنوان پلیمر و85 درصد وزنی 1- متیل-2- پیرولیدون (nmp) به عنوان حلال تهیه گردید. فرایند کشش دهی بمنظور اصلاح عملکرد غشاء پلی سولفون از طریق تغییر خصوصیات اندازه حفرات در بالای دمای گذار شیشه ای غشاء استفاده شد. روش طراحی آزمایشات (doe) آرایه ی متعامد (oa) تاگوچی با استفاده از نرم افزار qualitek-4 جهت طراحی و همچنین آنالیز نتایج بکارگیری شد. دمای کشش دهی، نیروی اعمالی و مدت زمان اعمال نیرو بعنوان 3 فاکتور اثرگذار و درصد افزایش طول غشاء بعنوان پاسخ نهایی در نظرگرفته شد. بررسی خصوصیات سطح (زبری و ساختار حفرات) غشاء تحت کشش و بدون کشش بوسیله ی میکروسکوپ نیروی اتمی (afm) انجام گردید در حالیکه ساختار سطح غشاء بوسیله میکروسکوپ الکترونی روبشی(sem) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان می دهد که در ترکیب بهینه ی فاکتورها (دمای کشش دهی: °c185، نیرو: n05/0 و مدت زمان اعمال نیرو: min 1) اثرات مثبت کشش دهی بر روی شکل و اندازه حفرات آشکار می باشد. همچنین نتایج شار برای خوراک آب خالص نشان می دهد که شار پس از کشش دهی افزایش می یابد بطوریکه غشاء ارتقا یافته با 53/9% افزایش طول، شار آب خالصی (pwf) در حدود 8/1 برابر غشاء کشیده نشده داشته و زبری سطح در محدوده ی بهینه ی افزایش طول کاهش می یابد.
فرزانه محمودی علی اکبر خاندار
چکیده: هدف ما در این کار پژوهشی، سنتز لیگاندهای شیف باز پیریدین کربالدهید سمی کاربازونhl1 و پیریدین متیل کتون سمی کاربازون hl2 و تهیه کمپلکسهای فلزی این لیگاندها با تعدادی از فلزات واسطه و لیگاندهای آزید و تیوسیانات می باشد. لیگاندهای سنتزی را با طیف سنجی ft-ir، uv-vis و1hnmr مورد بررسی قرار دادیم. بررسی کمپلکسهای سنتزی با روشهای طیف سنجی ft-ir، uv-vis انجام گرفت. همچنین برای بررسی بهتر ساختار کمپلکسها، از کمپلکسهای حاصله ، تک بلورهای مناسب برای تعیین ساختار تهیه شد و بررسی ساختار کمپلکسهای سنتزی با پراش با اشعهx صورت گرفت. رفتار الکتروشیمیایی و فعالیت ضد میکروبی لیگاندها و کمپلکسهای سنتزی مورد بررسی قرار گرفت. در این کار پژوهشی، هشت کمپلکس فلزی سنتزشده است. چهار کمپلکس مربوط به کمپلکسهای سنتز شده با لیگاندهای hl1 و آزید با یونهای فلزی کروم، منگنز، مس و کادمیوم می باشدکه فرمول ساختاری آنها به ترتیب زیر است: (1) 2 [cr(l1)(och3) (n3)] ، (2) n [4 (?1,1-n3) mn(l1)]. n [(h2o)2 4 (?1,1-n3) mn]،(3) n [cu(l1)( n3)] و(4) n [cd(hl1)( ?1,1-n3)4]. نتایج تعیین ساختار، آرایش هندسی این کمپلکسها را برای کمپلکس1، هشت وجهی، برای کمپلکس 2 و4 دو هرمی پنج ضلعی و برای کمپلکس 3، آرایش هندسی هرم مربعی را نشان می دهد. کمپلکسهای 5 و 6 و 8 مربوط به کمپلکسهای سنتز شده با لیگاندهای hl2 و آزید با یونهای فلزی نیکل ، مس و کبالت بوده و کمپلکس 7 مربوط به کمپلکس سنتز شده با لیگاندهای hl2 و تیوسیانات می باشد که فرمول ساختاری آنها به ترتیب زیر است: (5) 2 [( n3) ni(hl2)( ?1,1-n3) ] ، (6) 2 [cu(l2)( ?1,1-n3)] ، (7) 2 [cu(l2)( scn)] و (8) [co (l2) 2]. [col2 (n3) 3] . نتایج تعیین ساختار، آرایش هندسی کمپلکسهای 5 و 8 را هشت وجهی و آرایش هندسی برای کمپلکسهای 6 و 7 را هرم مربعی نشان می دهد. نتایج حاصل از طیف سنجی uv-vis نیز این نتایج را تایید می کند. نتایج حاصل از مطالعات الکتروشیمی نشان می دهد که هم لیگاندهای hl1 و hl2سنتزی و همه کمپلکسهای فلزی سنتز شده بجز کمپلکس 2 از لحاظ الکتروشیمی فعال هستند. خواص مغناطیسی کمپلکسهای 2 و 6 اندازه گیری شد و با بررسی نمودارهای مغناطیس پذیری در محدوده دمایی 300-2 کلوین، برای کمپلکس 2 در محدوده دمایی 300-4 کلوین خواص فرو مغناطیس و در محدوده دمایی 4-2 کلوین خواص آنتی فرومغناطیس مشاهده شد و برای کمپلکس 6 در محدوده دمایی 300-8 کلوین خواص فرو مغناطیس و در محدوده دمایی 8-2 کلوین خواص آنتی فرومغناطیس مشاهده شد. همچنین بررسی های مربوط به خواص ضد میکروبی لیگاندها و کمپلکسهای سنتزی بر روی تعدادی از گونه های باکتری مانند ( b. subtilis, s. aureus, e. coli, e. carotovora) و تعدادی از گونه های قارچی شامل (c. kefyr ، c. krusei و a. niger ) مورد بررسی قرار گرفت و نتایج حاصله به صورت مقادیرmic برای نمونه های سنتزی گزارش شده است. نتایج حاصل از مطالعه فعالیت ضد میکروبی لیگاندها و کمپلکسهای سنتزی نشان می دهد که فعالیت ضد میکروبی لیگاندهای شیف باز بسیار اندک می باشد اما با تشکیل کمپلکس، فعالیت ضد میکروبی این کمپلکسها بطور چشمگیری افزایش می یابد به طوری که بیشترین فعالیت ضد میکروبی برای کمپلکس 4 با مرکز فلزی کادمیوم می باشد. کمپلکسهای 3 و 6 و 7 با مراکز فلزی مس هم نسبت به سایر کمپلکسها، فعالیت ضد میکروبی بهتری را نشان می دهند و کمپلکس 1 با مرکز فلزی کروم هیچ فعالیت ضد میکروبی را نشان نمی دهد.
فرزانه محمودی لیلا هاشمیان
این پایان نامه به بررسی عنصر شخصیت و چگونگی شخصیت پردازی در داستان های غلامحسین ساعدی می پردازد. و به این سوال پاسخ می دهد که توفیق فراوان او در شخصیت پردازی از چه راه هائی به دست آمده است. شیوه های معمول در شخصیت پردازی عبارتند از: ارائه ی شخصیت ها با استفاده از شرح و توضیح مستقیم. ارائه ی شخصیت ها از طریق عمل آن ها. ارائه ی درون شخصیت ها بی تعبیر و تفسیر. ساعدی در داستان های خود، گاه با توصیف خصوصیات ظاهری، گاه با توصیف موقعیت ها و اوضاع مکانی و گاه با توصیف درون شخصیت ها به پرداخت آن ها اقدام می کند. اما او بیشتر، شخصیت ها را با عمل آن ها ارائه می کند، که این معرفی، گاه از طریق رفتار و گاه از طریق گفتار شخصیت ها صورت می گیرد و تنها در بعضی داستان های خود مثل «آرامش در حضور دیگران» به شیوه ی سوم شخص یعنی ارائه ی درون شخصیت ها بی تعبیر و تفسیر متمایل می شود. در داستان های ساعدی هم شخصیت های پویا وجود دارد، هم شخصیت های ایستا. و این شخصیت ها، اغلب شخصیت های ساده ای هستند که پیچیده به نظر می رسند. ساعدی کم و بیش به خلق شخصیت های نوعی می پردازد و اغلب شخصیت های او سرنوشت یکسان و مشابهی دارند. و رئالیستی بودن این شخصیت ها، معمولاً به این دلایل است: در داستان های او مظهر کمال وجود ندارد. ساعدی آراء و عقاید خود را در افکار و عواطف شخصیت های داستان می گنجاند. به خوبی در قالب شخصیت ها فرو می رود. به شرح و توصیف دقیق جزئیات می پردازد. سبک نوشتار او عینی است. از مردم اطراف و تجربیات شخصی خود الگو می گیرد. از لغات و عبارات محسوس استفاده می کند. از مواردی که شناخت و درک شخصیت های ساعدی را پیچیده می کند، می توان به این دو مورد اشاره کرد: شخصیت های ساعدی در رفتار و خلقیات شان پابرجا و ثابت قدم اند، اما به شدت تحت تأثیر عوامل بیرونی هستند. این شخصیت ها اگرچه تغییر می کنند و متحول می شوند اما این تغییر و دگرگونی ها بدون علت نیست و می توان آن ها را ریشه یابی کرد و برای آن ها دلیل آورد. و اغلب شخصیت های ساعدی، برای آن چه انجام می دهند، انگیزه ی معقول و قانع کننده ای، ندارند. از ویژگی های مهم دیگری که می توان در داستان های ساعدی به آن اشاره کرد، وجود شخصیت هایی با سرنوشت یکسان و مشابه است. و تأثیر مهمی که عوامل بیرونی مانند محیط زندگی و جغرافیا بر شخصیت ها دارند. شخصیت های ساعدی دارای خصوصیاتی هم چون جنون و دیوانگی، بیگانگی و بی مهری، تنهایی، ترس و سلطه پذیری، خرافاتی و عامی و... هستند. این شخصیت ها قادر به درک چگونگی درد و رنج خود نیستند، به همین دلیل تلاشی برای از بین بردن این درد و رسیدن به شرایط بهتر نمی کنند. تنها در بعضی داستان ها مانند «عافیتگاه» و «من و کچل و کیکاووس»، و رمان های «توپ»، «غریبه در شهر»، «تاتار خندان» است، که شخصیت ها برای تغییر اوضاع و بهبود شرایط موجود مبارزه می کنند و نقاط روشنی در بعضی شخصیت ها وجود دارد.
فرزانه محمودی فریدون سموات
مواد جامد به سه گروه مواد بلوری، آمورف و شبه بلور تقسیم بندی می شوند. شبه بلورها به عنوان جامداتی که از نظر اتمی منظم، امّا غیر دوره ای، در سال 1984 توسط دن شچتمن و همکارانش کشف شدند. آن ها دارای تقارن های ممنوعه در بلورها هستند و معمولاً آلیاژهای دوتایی و سه تایی از عناصر فلزی هستند. شبه بلورها خواص فیزیکی غیر معمولی از خود نشان می-دهند و هم چنین دارای خواص منحصر به فردی در ساختار خود هستند و به همین علت مورد علاقه فیزیکدانان علم سطح می-باشند. برای مطالعه سطح یک شبه بلور از تکنیک های مختلفی استفاده می شود، یکی از این تکنیک ها، تکنیک پراکندگی یون های کم انرژی (leis) می باشد. حساسیت بالای تکنیک پراکندگی یون های کم انرژی به بالاترین لایه های اتمی در سطح موجب شده است که این تکنیک برای مطالعه سطوح جامد بکاربرده شود. leis عبارتند از بمباران یک سطح با یون های تک انرژی، نوعاً یون های گاز نجیب یا فلزات قلیایی با انرژی در گستره ev 100 تاkev 10 و اندازه گیری انرژی جنبشی آن-ها پس از پراکندگی ازسطح. در این پایان نامه ابتدا به منظور تعیین نوع عناصر روی سطح، طیف انرژی یون های پراکنده شده از سطح غیر تمیز al-pd-mn گرفته شد. سپس نمونه در یک اتاقک خلأ توسط یک سری "کندوپاش-حرارت" تمیز شد و با استفاده از یون های +he و ne+، نوع عناصر موجود روی سطح تمیز شده مشخص شد. در نهایت نوع عناصر روی سطح چند نمونه نامشخص بررسی شد.
فرزانه محمودی یداله مهرعلیزاده
هدف اصلی از اجرای پژوهش حاضر، مطالعه وضعیت اشتراک دانش و عوامل موثر بر آن از دیدگاه مدیران و کارکنان شرکت گروه ملی فولاد اهواز می باشد. برای دستیابی به این هدف، از روش پژوهش آمیخته از نوع متوالی- اکتشافی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه ی مدیران و کارکنان شرکت گروه ملی فولاد اهواز تشکیل می-دهند. در بخش کمی پژوهش، به روش نمونه گیری تصادفی ساده و با استفاده از جدول مورگان، 261 تن شامل (44 نفر از مدیران و 217 نفر از کارکنان) انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. همچنین، پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ (85/0) به دست آمد و روایی آن توسط اساتید راهنما و مشاور و کارشناسان شرکت فولاد به شیوه روایی صوری تأیید شد. در بخش کیفی پژوهش، مصاحبه ها در دو مرحله انجام گرفته اند. در مصاحبه های اولیه به روش نمونه گیری هدفمند پس از انجام مصاحبه با 22 تن و در مرحله دوم پس از اجرای مصاحبه با شش تن از مدیران و کارکنان، اشباع اطلاعات حاصل گردید. برای تجزیه و تحلیل داده های بخش کیفی، از روش های پدیدارشناسی از نوع کلایزی و تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. به طور کلی و با تلفیق نتایج کمی و کیفی، یافته های این پژوهش نشان می دهد که زیرساخت های اشتراک دانش شرکت فولاد در بعد فناوری وضعیت مطلوبی داشته، ولی در ابعاد (سازمانی، فرهنگی، انسانی و دانشی) از وضعیت متوسط رو به پایین برخوردار بوده و از دیدگاه مدیران و کارکنان شرکت لازم است برای رسیدن به وضع مطلوب تمهیداتی اندیشیده شود.
فرزانه محمودی عبدالعلی رخشانی
مقدمه:امروزه طب اورژانس در سیستم مراقبتهای بهداشتی، جایگاه ویژه ای دارد. در چنین سیستمی لازم است که همیشه پزشکان آماده به خدمت وجود داشته باشند تا در همه ساعات شبانه روز خدمات لازم را به بیماران ارائه دهند. طبیعی است که پزشکان بکار گرفته شده در این سیستم باید طرز برخورد بسیاری از شرایط اورژانسی طب و نحوه شناخت و درمان آنها را بدانند. دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی زاهدان یک ماه از دوره کارورزی خود را در فوریتهای جراحی بیمارستان خاتم الانبیا می گذرانند. ویزیت اولیه بیماران و انجام اقدامات حیاتی در قدم اول بر عهده کارورز می باشد. در مراحل بعد بیمار توسط دستیار و در صورت لزوم پزشک متخصص ویزیت می شود. لازم به ذکر است که این برنامه مختص دانشگاه علوم پزشکی زاهدان می باشد. از آنجا که انجام آگاهانه و سریع اقدامات حیاتی جهت نجات بیمارانیکه با آسیبهای متعدد مراجعه می کنند، نقش مهمی دارد و هرگونه اتلاف وقت بهر دلیل یا سهل انگاری در عملکرد کارکنان اعم از خدمه، بهیار، پرستار و پزشک منجر به از دست رفتن جان بیمار و یا ناتوانیهای مختلف وی در آینده می شود، بررسی وضعیت این سیستم شامل عملکرد هر یک از کارکنان و کیفیت ارائه خدمات ، مشکلات مداخله کننده در روند درمان، نقش آموزشی این بخش و لازمه وجود نظارت کافی بر این سیستم به وضوح احساس می شود. روش مطالعه: جهت انجام این مطالعه پرسشنامه ای شامل سئوالات باز و بسته تنظیم و بین کارورزانی که در تاریخ مهر ماه 1376 لغایت اسفند 1377 این بخش را گذرانده بودند، توزیع شد. این عده بدون در نظر گرفتن سن، جنس ، رتبه تحصیلی، سال ورود به دانشگاه و زمان گذراندن بخش اورژانس طی دوره کارورزی انتخاب شدند. پس از استخراج اطلاعات از پاسخنامه ها، نتایج در 4 گروه کلی مورد بحث قرار گرفت . نتایج: -1 64/2 درصد افراد نسبت به وجود این بخش در برنامه آموزشی و کارایی آن دیدگاه مثبت داشتند. 27/7 موافقت نسبی خود را ابراز داشتند و 8/1 درصد با این برنامه مخالف بودند. -2 75/5 درصد افراد از وضعیت وسایل معاینه، کمبود دارو و دیگر لوازم در داروخانه اورژانس شاکی بودند. 24/5 درصد افراد متوجه کمبود واضحی در این بخش نشده بودند. -3 65/2 درصد افراد از کار سنگین بخش و عدم تناسب آن با تعداد کارورزان، نحوه برخورد همراهان برخی از بیماران و دخالت آن در روند درمان شاکی بودند. 34/8 درصد بقیه افراد از وضعیت محیط کار اورژانس راضی بودند. -4 54/8 کارورزان رضایت خود را نسبت به همکاری سایر بخشهای پاراکلینیک ، پرسنل اورژانس ، دستیاران و متخصصین با کارورزان و وضعیت بیماران اعزام شده از شهرستانها ابراز داشتند. 45/2 درصد از وضعیت همکاری واحدهای فوق ناراضی بودند و قسمت عمده نارضایتی مربوط به وضعیت نامطلوب بیماران اعزام شده به این مرکز و دیگری نارضایتی از عدم همکاری پرسنل اورژانس می باشد. -5 49 درصد کارورزان زمان مناسب برای گذراندن این بخش را در انتهای دوره کارورزی، 33 درصد وسط دوره کارورزی و 18 درصد ابتدای دوره کارورزی پیشنهاد کردند.