در این پایان نامه تحت عنوان بررسی عملکرد میرایی ویسکوز برای تعیین بهترین دنباله از میراگرها جهت افزایش زمان خستگی در سازه ، چهار نوع قاب فولادی 3 ، 5 ، 6 و 8 طبقه با تعداد دهانه های 3 و 4 در نظر گرفته شد.نوع فولاد مصرفی در این قابها st37 با تنش تسلیم 2400 کیلوگرم بر سانتی متر مربع و همچنین پروفیلهای مصرفی در قابها برای تیر و ستون از نوع ipe و برای مقاطع بادبندی upn میباشد.برای شروع کار ، هفت زوج شتاب نگاشت به وسیله نرم افزار seismosignal را مقیاس و اصلاح نمودیم.بعد از رسم نمودار طیف شتاب افقی و مقایسه طیف شتاب میانگین و طیف استاندار 2800 ، نیازی به در نظر گرفتن ضریب scaling factory برای اصلاح شتاب نگاشتها نبود.در گام بعد قابهای تعریف شده را به وسیله نرم افزار sap2000 مدل نمودیم و بعد از تعریف مشخصات و ترسیم قابها در نرم افزار ، شتاب نگاشتهای تعریف شده را برای تحلیل بارگذاری جانبی قابها به وسیله آنالیز دینامیکی تاریخچه زمانی مورد استفاده قرار دادیم.نتایج طی چند پژوهش برای قابهای با مهاربند و بهینه شده و همچنین قابهای با میراگرهای یکنواخت و غیر یکنواخت و با توجه به الگوریتم ژنتیک و تابع هدف مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایج نشان میدهد که هیچگاه قابهای بهینه با مهاربند ، نباید یک الگو برای قابهای با میراگر باشند.همچنین بهترین مکان برای قرار گیری میراگرها در قابهای با تعداد دهانه فرد ، دهنه وسط و برای قابهای با تعداد دهانه زوج ، دو دهنه میانی میباشد.در انتها مقایسه ای بین قابهای با میراگر یکنواخت در پلان ارتفاع در یک دهنه با دنباله ای نزولی از میراگرها در همان دهنه انجام شد که نتایج رضایت بخشی حاصل شد و ملاحظه شد که اگر در پلان ارتفاع ،اختلاف بین ضرایب میرایی و سختی میراگرها دو طبقه متوالی 5 درصد باشد ، پاسخها تقریبا 11 درصد بهینه تر خواهد شد.