نام پژوهشگر: مهوش مرزبان
مهوش مرزبان محمدرضا موحدی
انسان از زمانی که دارای گذشته می شود، حسرت از دست دادن آن گذشته و موارد پیش آمده در آن و یا داشته ها و نداشته هایش در گذشته را چشیده است و این حسرت یا خودآگاه بوده و یا نا خودآگاه یا در ذهن جمعی و یا در ذهن فردی بوده است. معمولا انسان ها هیچ گاه از شرایط و اوضاع زمان حال رضایت نداشته اند و عموم افراد دلتنگی و صورت های مختلف آن را به نوعی تجربه کرده اند. حسرت گذشته و دلتنگی برای همه ی آنچه از دست رفته – که یکی از حوزه های معنایی پدیده ی نوستالژی- هماره ذهن بشر را درگیر خود کرده است. اوضاع و احوال سیاسی ، اجتماعی و کلا وضع زندگی انسان ها در ایجاد حس نوستالژی موثر است. تقریبا تمام شاعران و هنرمندان در آثار خود به نحوی غم غربت و دلتنگی های حاصل از آن را با ابزار و تصویر های شعری گوناگون بیان کرده اند. تجلی این حس، شاعر را در خود فرو برده، دچار حس نوستالژی می نماید. در این پایان نامه بر آن شدیم تا فرآیند نوستالژی را در گوشه ای از شعر معاصر بررسی نماییم و از شاعران معاصر گلچین گیلانی، سیمین بهبهانی، هوشنگ ابتهاج و شفیعی کدکنی را برگزیدیم. نتیجه ی بررسی مجموعه آثار هر کدام از شاعران بدین صورت دریافت شد: نوستالژی در شعر گلچین بیشتر یادکرد وطن و احساسات عمیق او به سرزمینش گیلان است. خاطرات خوش او از گیلان و وطنش همیشه با او در غربت همراه بوده است. نوستالژی زادگاه و ایام کودکی و جوانی گلچین، احساسات شدید او را به سرزمینش نشان می دهد و حسرت برگشت به وطن و دوران خوب گذشته دغدغه ی بزرگ او بوده است. نوستالژی در سیمین بهبهانی که مولفه های زیادی را در بر می گیرد، بیشتر به یاد عشق و معشوق و روزهای خوب عاشقی است. پس از آن دوران کودکی و خاطرات آن مورد حسرت سیمین است و در مورد حسرت جوانی و از دست دادن آن نیز اشعار قابل توجهی دارد. ابتهاج هم بیشترین یادکردهایش به حسرت عشق گذشته و وصال یار و بی وفایی او تعلق دارد که در تمامی این اشعار ابتهاج با زبانی نغز، شیوا، دلنشین و حافظ گونه از بار و بی وفایی او شکوه می کند و حسرت وصال را در دل دارد. شفیعی بیشتر به نوستالژی گذشته گرای جمعی و دوری از وطن توجه دارد و بعد حسرت روزهای عاشقی توام با عشق و جنون را در سر دارد. در مقام مقایسه باید گفت بالاترین بسامد مضمون مورد نظر در اشعار هوشنگ ابتهاج مشاهده گردید. در این اشعار چهارده مولفه از مولفه های نوستالژی مشاهده شد که بیشترین آن در حسرت عشق گذشته و وصال یار بوده است و پس از آن حسرت جمع یاران قدیم و مرگ آنها. شعرهای کلاسیک و نوین او با مضمون نوستالژی تقریبا برابر بوده اند.