نام پژوهشگر: نازنین کریم آذر

بررسی مقایسه ای تاثیر تسلط زبان و جنسیت بر راهکارهای یادگیری واژگان توسط دانشجویان ایرانی سال اول و آخر رشته زبان انگلیسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1392
  نازنین کریم آذر   محمد خطیب

هرچند که مفهوم خاص یادگیری تکنیک ها و راهبردهای یادگیری زبان دوم موضوعی جدید بنظر برسد ، اما بیش از بیست سال است که وارد متون پژوهشی شده است.( ا-ملیی و چموت، 1995) طرح این موضوع که زبان آموز خوب کسی است مانند ما یا متفاوت از ما شاید برای نخستین بار توسط روبین (1975) و استرن (1975) معرفی شد. به اعتقاد ا-ملیی و چموت (1990) راهبردهای یادگیری افکار یا رفتارهایی است که زبان آموزان از آنها برای درک، یادگیری و یا حفظ اطلاعات جدید استفاده می کنند. کوهن و اپک (1981) دریافتند که اغلب زبان آموزان واژگان جدید را حفظ کرده وبه خاطرمی سپارند. به علاوه مک کارتی و اشمیت (1997) زبان آموزان را به گروههای مختلف تقسیم کردند و متوجه شدند که اکثر زبان آموزان برای یادگیری واژگان از دفترچه لغات استفاده کرده و واژگان جدید را بیشتر در حاشیه صفحات یادداشت برداری می کنند. همچنین رابردهایی همچون تکرار کردن زبانی یا نوشتاری رایج ترین و ایجاد رابطه مشترک میان کلمات از میان راهبردهای دیگر کمتر از همه استفاده می شود. (ا-ملیی و چموت (1990) چموت و روبین (1994) معتقدند که برای یادگیری و آموزش موثر باید متغیرهایی مانند سطح مهارت، نوع تکلیف، متن، دانش زبان پس زمینه, زمینه های یادگیری زبان مقصد و ویژگی ها و خصوصیات زبان آموز هم گذار در نظر گرفته شود. در یادگیری مردان و زنان متفاوت از یکدیگرند. مردان تمایل دارند بیشتر از طرق بصری ، بساوایی و حرکتی یاد بگیرند و حتی در محیط های غیر رسمی راحت تر از زنان می آموزند. مردان کمتر از زنان تحت تاثیر همکلاسی های خود هستند . مردان در آموزش گروهی تمایل کمتری به یاد گیری از طریق شنیداری دارند. زنان، بیش از مردان، تمایل به شنوایی دارند، اقتدار گرا بوده ، و حتی قادر هستند منفعلانه بدون حضور در هیچ گفتگویی کلاس های درس را ادامه دهند، در حالیکه مردان این ویژگی ها را ندارند. (دان و گریگ، 1995) ? یادگیری واژگان زبان دوم فقط در گرو نتیجه آموزش ارادی و آگاهانه اتفاق نمی افتد، بلکه بسیاری از واژه ها پس از خواندن و گوش دادن به فعالیت ها وتکالیف آموزشی در نتیجه "آموزش اتفاقی" درک و آموخته می شود، ،حتی اگر هدف خواننده صرفا درک مطلب بوده باشد. (هزنبرگ و هالیستون، 1996) ? سازمان دهی دانش پس زمینه در حافظه بلند مدت و استفاده از آن در درک مطلب است تحت عنوان "نظریه طرحواره/ اسکیما" شناخته می شود. (آیزنک و کین، 1995) ? "دانش فراشناختی" شامل فرایندهای ذهنی است که در انواع مختلف یادگیری نقش داشته و بر انتخاب راهکارهای یادگیری زبان آموزان تاثیرمی گذارد. (ریچارد و پلت، 1992) ? "راهکارهای یادگیری" به رفتار و واکنش زبان آموزان در حین یادگیری که به میزان قابل توجهی پردازش شناختی و عاطفی را تحت تاثیر قرار می دهد اطلاق می شود. (تاکالا، 1998) همان طور که در بخش های پیشین ذکر شد، مطالعات گذشته بیشتر به تاثیر تسلط زبانی ،جنسیت بر راهکارهای یادگیری یک زبان پرداخته اند. حال آنکه تحقیق پیش رو بررسی اثر تسلط زبانی،جنسیت و رشته تحصیلی دانشگاهی را برراهکارهای یادگیری واژگان در زبان دوم را در محیط غیر بومی بررسی می نماید. از این مطالعه چنین نتیجه گیری می شود که: ? با در نظر گرفتن معدل شرکت کنندگان در تحقیق (gpa)، مطالعه حاضر نشان داد که تفاوت معنادار در میان دستاوردهای low & high achiever در استفاده از راهکارهای یادگیری واژگان وجود ندارد. به این معنا که هر دو گروه از راهکارهای یادگیری واژگان کاملا به طور مشابه استفاده کرده اند ، اگر چه high achiever ها راهکارهای های فراشناختی و شناختی را کمی بیش از low achiever ها استفاده کردند. ? با در نظر گرفتن جنسیت به عنوان یکی از متغیرها، پژوهشگر متوجه شد که تمام راهکارهای یادگیری واژگان کاملا به یک اندازه توسط هر دو جنسیت آقا و خانم استفاده شد. ? اگر چه زنان به عنوان عضوی موثر تر از مردان در کاربرد راهکارهای اجتماعی شناخته می شوند، اما یافته های این تحقیق نشانگر خلاف این باور است که خود ریشه در در مسائل فرهنگی دارد. ? دانشجویان رشته زبان انگلیسی عموما تمایل به استفاده از راهکارهای اجتماعی و ا یجاد ارتباط با دیگر زبان آموزان و افراد انگلیسی زبان را دارند، حال آنکه این یافته های پژوهش حاضر در تضاد است. ? اگر چه راهکارهای یادگیری واژگان ممکن است کاملا به میزان مشابه میان افراد مورد استفاده قرار بگیرد، اما توجه به تفاوت های جزئی در استفاده از راهکارهای یادگیری واژگان با در نظر گرفتن مهارت زبان آموزان زبان، جنسیت و رشته تحصیلی از اهمیت زیادی برخوردار می باشد. لذا پیشنهاد محقق مبنی بر آن است که مطالعات بیشتری می تواند در مورد راهکارهای یادگیری واژگان از جمله نوع زبان استفاده شده در موقعیت ها، نوع شخصیت مخاطب و میزان آشنایی زبان آموزان با موضوع بحث سطوح علمی بالاتر دانشگاهی در شرایط مختلف صورت گیرد.