نام پژوهشگر: راهله انصاری پور
راهله انصاری پور بهروز مهرام
برنامه درسی قصد شده در نظام آموزش و پرورش، مبتنی بر مبانی فلسفی، روان شناختی، جامعه شناختی و تاریخی است که غایتهای آن بر اساس ویژگیهای مراحل مختلف رشد، به هدفهای مقطعی(دوره ای) تبدیل میشود. دورهی دبستان که بر اساس نظریههای رشد روانی ـ اجتماعی، مرحلهی بروز و توسعه خلاقیت نامیده شده است، مرحلهای است که اگر عناصر برنامه درسی قادر به تکوین فنی خلاقیت نشوند، احساس حقارت را در کودک ایجاد مینماید. این دوره از آن جایی که درگام ورود به مرحله هویت(پاسخ به کیستی نوجوان) است، دورهای مهم تلقی میشود. با توجه به این مهم، مطالعه حاضر به شیوهی پویشی روایتی انجام شد. تلفیق زیست نگاری و خود زیست نگاری و ادغام تجارب و مشاهدات با روایتهای دانشآموزان، معلمان، مدیر و سایر کارکنان مدرسه؛ راهی بود تا اطمینان از وقوف به زوایای مکنون و کنجهای ناکاویده را بیشتر نماید. استفاده از فرایندهایی مانند سه سویه سازی و اعتبار اجماعی نیز به منظور اطمینان بیشتر از عدم سقوط به ورطهی شهود گرایی مورد استفاده قرار گرفت. تلاش برای استفاده از هنر ادبیات و ارائهی محصول به مثابهی رمانی داستان گونه، راهی برای نافذ کردن پیامی بود که با مجموعهی اهداف پژوهش که توصیف و تبیین و کشف دانسته شدهاند، همخوان است. گزارش مطالعه در سه بخش ارائه شده است: بخش نخست را که باید بیشتر مقدمات دانست؛ مشتمل بر چهار فصل به کجا چنین شتابان(به منظور بیان دغدغه و مسألهی تحقیق)، پیلهی ابریشم: مهد پرورش پروانهها(معرفی قلمرو مطالعه)، آن سوی نقاب هنرپیشگان(معرفی هویت پژوهشگر) و نی لبک: حکایت گر دلواپسیها(به منظور معرفی پژوهش روایتی) است. رسالت بخش دوم، در تبیین عناصر چهارگانه برنامه درسی و نقش آنها در شکل دهی خلاقیت و یا احساس حقارت در مخاطبان مقطع ابتدایی بوده و چهار فصل عقربه قطب نما: ناجی ناخدا(عنصر هدف)، گل سرخ یا خر زهره(اشاره به یادگیرنده و فرایند یاد دهی و یادگیری)،اش خاله(عنصر محتوا) و وارونگی تربیتی(جایگاه ارزشیابی در نظام برنامه درسی موجود) را شامل شده است. بخش سوم نیز با هدف ارائهی مدرسهای مطلوب برای توسعه خلاقیت و ظرفیتهای مکنون ارائه شده و عنوان تنها فصل آن " اتوپیای تربیتی: گامی در راه نرفته" گزینش شده است.