نام پژوهشگر: منیژه هادینژاد
سارا نقدی شهریار نصابیان
با توجه به نقش و اهمیت انرژی در فرآیند رشد و توسعه در جوامع و بخش های مختلف اقتصادی، در این بررسی مصرف انرژی در بخش کشاورزی ایران در پنج بخش کشاورزی، شکار و جنگلداری، نفت، تولید، توزیع و انتقال برق، تصفیه و توزیع گاز و جمع آوری، تصفیه و انتقال آب با استفاده از جداول داده ـ ستانده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و فرضیه مورد بررسی اینکه برق نسبت به گاز بیشترین نقش واسطه را در بخش کشاورزی دارد .جهت تحلیل داده ـ ستانده مصرف انرژی در بخش کشاورزی ایران از جدول داده ـ ستانده 1380 و برای به روز رسانی از ارزش ارقام ستانده، مصرف واسطه، ارزش افزوده، واردات، صادرات، هزینه ی نهایی مصرف خانوار، هزینه ی نهایی دولت، تشکیل سرمایه از حساب های ملی سال 1389 مرکز آمار ایران بهره گرفتیم . پس از به روز رسانی جدول داده ـ ستانده از سال 1380 به 1389، به بررسی ارتباط انرژی با بخش کشاورزی پرداخته شد و نتایج به این صورت بوده است، بزرگترین ضریب فزاینده تقاضای نهایی در سال 1380 با 1.429 مربوط به بخش تولید، توزیع و انتقال برق و کمترین آن با 1.037 به بخش تصفیه و توزیع گاز تعلق داشت و در سال 1389 بزرگترین ضریب فزاینده تقاضای نهایی مربوط به بخش تولید و توزیع برق با 1.220 و کمترین آن مربوط به بخش نفت با 1.002 می باشد. پس از بررسی های انجام گرفته مشخص شد، بخش برق بدون شک یکی از بخش های کلیدی در فرآیند رشد اقتصادی است و توسعه ی این بخش، یکی از معیارهای اساسی بهبود رفاه کشاورزان خواهد شد. تعیین نقش و جایگاه بخش برق در میان بخش های مختلف انرژی با استفاده از جداول داده ـ ستانده بررسی شد و میزان اهمیت بخش برق در مقایسه با بخش گاز مشخص گردید.
حسین فلاح رضایی محمدعلی خطیب سمنانی
با ارائه 9 شاخص با استفاده از شبکه عصبی – فازی چهار عامل به عنوان عوامل اصلی انتخاب شدند و با استفاده از تکنیک دیماتل فازی و سیستم استنتاج اولیه فازی و با توجه به دو عامل درجه جدی بودن و درجه تاثیر گذاری در شرکت نفت فلات قاره مورد تجزیه و تحلیل و مورد بررسی قرار گرفت که در پایان با استفاده از این چهار عامل و ورود آنها به مدل فازی نتیجه زیر حاصل شد که به احتمال 53% شاخص های چابکی زنجیره تامین درشرکت نفت فلات قاره با توجه به جدول احتمالات ارائه شده در فصل چهارم برابر با متوسط می باشد.
ثریا عسگری مرجان دامن کشیده
این تحقیق، تأثیرامید به زندگی را بر رشد ناخالص واقعی سرانه طی سال های 2009-1990مورد بررسی قرار می?دهد. یکی از عوامل موثر و مهم بر رشد اقتصادی، امیدبه زندگی است که امروزه نه آن را از لحاظ کمی بلکه از لحاظ کیفی در فرآیند رشد اقتصادی دخیل می دانند، چرا که حتی به عقیده بعضی از اقتصاددانان، امید به زندگی خود عامل مهمی جهت افزایش بهره وری عوامل تولید و نهایتاً افزایش رشد اقتصادی می باشد. نمونه موردبررسی در این مطالعه 36 کشور مشتمل بر دوگروه کشورهای در حال توسعه و کشورهای توسعه یافته است که کشورایران جزء کشورهای درحال توسعه است در این مجموعه قرارمی?گیرد. متغیرهای مورداستفاده در این تحقیق امید به زندگی، تولیدناخالص داخلی سرانه و. . . . . . . . است که داده های آماری آن ها ازبانک جهانی و. . . . . . . . . استخراج شده است. به منظوربرآورد تجربی مدل در این تحقیق از مدل پنل دیتا در نرم افزار eviewsبهره گرفته شده و نتایج تحقیق حاکی از آن است. که، در کل کشورهای مورد بررسی امید به زندگی رابطه مثبتی با رشد اقتصادی دارد هم چنین تأثیر رشد جمعیت بر رشداقتصادی بررسی شده ونتایج نشان داده است که تأثیرجمعیت بر رشد اقتصادی منفی می?باشد.
زهرا رحیمی جاوید ابراهیم عباسی
چکیده ندارد.
علی مهرنوش ابراهیم عباسی
در سال های اخیر بسیاری از محققین تلاش کرده اند که آیا برای رشد اقتصادی تنها اکتفا نمودن به منابع فسیلی و پایان پذیر کافی به نظر می رسد یا اینکه باید از انرژی های تجدیدپذیر نیز به منظوررشد اقتصادی بیشتر استفاده نمود در این پژوهش تاثیر مصرف انرژی های تجدیدپذیر وتجدیدناپذیر بر رشد اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته است. دراین مطالعه از مدل سری زمانیols استفاده گردیده است. نمونه آماری در این پژوهش ، کشورهای توسعه یافته عضو توسعه همکاری اقتصادی oecd می باشد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که تأثیر مصرف انرژی های تجدیدپذیر بر رشد اقتصادی برابر 92/0 و مصرف انرژی های تجدیدپذیر بر رشد اقتصادی برابر 083/0 می باشد بنابراین فرضیه اول و دوم تحقیق مبنی بر اثر مثبت و معنی دار مصرف انرژی های تجدیدپذیر بر رشد اقتصادی مورد تایید قرار میگیرد.
محمد رودباری عباسعلی ابونوری
در عصر حاضر، انرژی به عنوان نهاده ای حیاتی در رشد و توسعه فعالیت های اقتصادی کشورها بشمار می آید. با این وجود شوک های نفتی دهه های گذشته موجب شد تا اصطلاح جدیدی تحت عنوان "شدت انرژی" در ادبیات اقتصاد انرژی مطرح گردد. اهمیت این موضوع علاوه بر شوک های مذکور، به قیمت نسبتاً بالای انرژی و ضرورت استفاده بهینه از آن در تولیدات صنعتی برمی گردد. از اینرو در پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین شدت انرژی و میزان صنعتی شدن در بین دو گروه از کشورهای عمده صادرکننده و واردکننده نفت خام برای دوره 2012-1995 با استفاده از روش پانل دیتا پرداخته شده است. نتایج مطالعه نشان می دهد که در کشورهای صادرکننده نفت که عمدتاً در گروه کشورهای درحال توسعه طبقه بندی می شوند ارتباط معناداری بین شدت انرژی و ساختار صنعتی این کشورها وجود ندارد، در حالی که در کشورهای واردکننده نفت خام که عمدتاً در گروه کشورهای توسعه یافته طبقه بندی می شوند با افزایش 10% شاخص صنعتی (سرمایه به کار) ، شدت مصرف انرژی به اندازه 0/6 درصد افزایش می یابد.