نام پژوهشگر: رضا میراحمدی
زهرا وکیلی نوش ابادی علی نجفی ایوکی
چکیده: «نشانه¬شناسی» علم پژوهش نظام¬های دلالت معنایی است که زبان یکی از این نظام¬هاست. نشانه رابطه¬ای ذهنی و انتزاعی میان تصور صوتی یعنی «دال» و مفهومِ آن صورت، یعنی «مدلول» است که این رابطه «دلالت» خوانده می¬شود. ما در این پژوهش برآنیم تا بر اساس نظریۀ «نشانه¬شناسی» پس از ذکر کلیات بحث در فصل اول، در فصل های بعدی، سروده¬های «کلمات سبارتاکوس الأخیرة» از أمل دنقل، «مقتطفات من خطاب نوح بعد الطوفان» از عبدالعزیز المقالح، «بعد الجلید» از خلیل حاوی، «المسیح بعد الصلب» از بدر شاکر السیاب و «الرأس و النهر» از أدونیس را بر اساس اصول و تکنیک¬های نشانه¬شناسی تحلیل کنیم و به نقد و بررسی این سروده¬ها در دو محور عمودی و افقی بپردازیم. از نشانه¬شناسی سرودۀ «کلمات سپارتاکوس الأخیرۀ» که سرشار از دلالت¬ها و معانی گوناگون است چنین استنباط می¬شود که شاعر در ورای نقاب اسپارتاکوس، تمام انسان¬هایی را که زیر یوغ ستمگران مورد ظلم واقع می¬شوند، به شورش و انقلاب و پایداری فرامی¬خواند. المقالح در سرودۀ «مقتطفات من خطاب نوح» خوانشی جدید از داستان دینی حضرت نوح (ع) ارائه می دهد و با کاربست تکنیک¬های متعدد، به ترسیم دغدغه¬های سیاسی و اجتماعی خود می پردازد. حاوی سرودۀ خود را به دو بخش تقسیم می¬نماید که بخش نخست سراسر ناامیدی و سیاهی است اما در مقابل، بخش دوم سرشار از امید به رستاخیز و زندگی دوباره است. السیاب در سرودۀ خویش با کاربست تکنیک نقاب، خود را مسیحی می¬داند که باید در راه رستاخیز ملتش جان خود را فدا نماید. شاعر در این سروده، با تعبیر از آلام و آمال مسیح، از تجربۀ معاصر خویش، پرده برمی¬دارد. أدونیس در سرودۀ «الرأس و النهر» با یادآوری حادثۀ کربلا، از شکست و مرگ امت عربی در جنگ ژوئن 1967 تعبیر می¬نماید و بر آن است تا با ایجاد رابطه میان این دو واقعه از شکست و مرگ امت عربی در تاریخ معاصر سخن گوید و با فراخوانی شخصیت امام حسین (ع) امید از دست رفته¬ را به روح هم¬وطنان و تمامی عرب ها بازگرداند. کلمات کلیدی: نشانه¬شناسی، دال، مدلول، سطح عمودی، سطح افقی، شعر معاصر عربی.
مریم نیک فخر عباس اقبالی
چکیده: یکی از فنون برجسته در متون ادبی «وصف» است. در اهمیت این فن مهم همین بس که وصف عمود و پایه شعر و نثر فنّی است و قرآن کریم نیز به گونه¬ای موثر با طرحی حساب شده و در موضوعات گوناگون، آن را به کار بسته و مجموعه¬ای از مفاهیم مرتبط به هم را عرضه می-کند. پژوهش حاضر بر آن است تا به واکاوی وصف به عنوان یکی از ویژگی¬های مهم ادبی در قرآن به ویژه در جزء سی¬ام این کتاب شریف، بپردازد. در این راستا ابتدا به تعریف وصف، اغراض و انواع آن در ادب عربی با ذکر نمونه¬هایی از شعر جاهلی و قرآن پرداخته شده است. همچنین بیان شگردهای ادبی زبان وحی، شیوه جمله¬سازی و خلق تعابیر و روش القای معانی در آن، تبیین ساختار دستوری – نحوی و صرفی- و بلاغی که در قالب تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه جلوه¬گر است، مورد ارزیابی قرار گرفته و تناسب کاربست انواع وصف¬ها با اهداف دینی این زبان وحی تبیین شده است. این پژوهش معلوم ساخته که بیشترین حوزه تنوع جویی در زبان ادبی، حوزه نحو است و وصف مفرد در آیات شریفه قرآن نیز نسبت به انواع دیگر آن از بسامد بالایی برخوردار است. این پژوهش شامل سه فصل است. فصل اول به مثابه مقدمه و مبنا برای ورود به فصل¬های دیگر به بحث پیرامون وصف و انواع و اهداف آن در آیات قرآن و ذکر نمونه¬هایی در ادب جاهلی پرداخته است. در فصل دوم با بازنگری مجدد و استفاده از بررسی¬های جدید و نگرشی ساختاری ویژگی¬های تعابیر وصفی بررسی با توجه به ساختار آن، در بخش صرفی و نحوی ذکر شده است که بررسی و تبیین آرایی که نحویان در مورد صفت و مشتقات آن بیان کرده¬اند و واکاوی مصادیق انواع وصف-های قرآنی به ویژه در جزء سی¬ام اختصاص یافته است. تشریح عناصر بیانی وصف و واکاوی مصادیق آن و اهتمام به نشان دادن جنبه¬های متفاوت توصیف در عناصر ذکر شده، فصل سوم این پژوهش را در بر می¬گیرد که به بررسی و ذکر نمونه-هایی از آن در هر بحث تا حد امکان به ویژه در جزء سی¬ام و به صورت آماری و ارائه نمودار آن خواهد پرداخت.
زینب رحیمی مقدم عباس اقبالی
قرآن مجید متنی است با لایه های شگرف که خوانش و ترجمه دلالت های مورد نظر آیات بایسته ی درنگ است. بدین روی ترجمه های آن با نقدهای بسیاری روبرو شده است، ولی در خصوص ترجمه ی تعابیر مجازی، بسامد این تعبیرات، می طلبد که ترجمه ی آن ها به صورتی مستقل بررسی و نقد شود. از این رو، در این پژوهش با نگاهی گذرا بر تعریف ترجمه و مفهوم مجاز و جایگاه آن در زبان قرآن، ترجمه های فارسی مجاز های قرآن بررسی و نقد شده است؛ البته پر واضح است که بررسی انواع مجاز ها و ارزیابی همه ی ترجمه ها در یک پایان نامه نمی گنجد؛ از این رو در این جستار متناسب با مجال یک پایان نامه، کلمات یا تعابیری که مفهوم مجازی دارند، در ترجمه ی مجاز های 10 جزء اول قرآن، با تکیه بر چهار ترجمه ی معاصر و مشهور (آیتی، الهی قمشه ای، خرمشاهی و فولادوند) بررسی شده است. در این باره بر اساس مراجع تفسیری مانند "المیزان"، "جوامع الجامع" و "مفاتیح الغیب" و... مجازهای این بخش از قرآن بازشناسی شده و با واکاوی مفاهیم نهفته در واژگان این مجازها، ترجمه هایش به بوته ی نقد در آورده شده است. حاصل این پژوهش معلوم ساخته که ترجمه های ارائه شده در ذیل مجاز ها یک نواخت نیست، هر مترجم، سبک خاصی را دنبال نکرده، گاه از تعابیر مجازی زبان مقصد استمداد جسته و گاهی از ترجمه ی توضیحی بهره برده است. در مواردی، برخی آرایه بلاغی نهفته در تعبیرات مجازی را فرو نهاده به ترجمه ی حرفی مجازها بسنده کرده اند، ترجمه ای که مفهوم مورد نظر تعبیر مجازی را نمی رساند.
سپیده آقاجانپور امیرهنده رضا میراحمدی
چکیده: سبک شناسی، از جمله علوم ادبی است که امروزه اهمیّت خاصی دارد و یکی از شیوه های مهم برای پی بردن به ویژگی های یک اثر و به دست آوردن معیاری از روش هنری یک هنرمند، به منظور تحلیل آثار او بر اساس زبان و ویژگی های ادبی و فکری به شمار می آید. در ادبیات، سبک روشی است که شاعر یا نویسنده برای بیان موضوع خود برمی گزیند؛ یعنی شیوۀ گفتن است. شاعر و نویسنده به واسطۀ سبک خاص خود، در تمامی مراحل از انتخاب موضوع گرفته تا نوع کلمات، لحن و سیاق تألیف عناصر گوناگون، آن گونه که خود می خواهد متن را می آفریند. شکست عرب ها برابر اسرائیل در جنگ سال 1967، تأثیر ژرفی در جامعۀ عرب گذاشت و هر کس به نوعی نسبت به آن ابراز احساسات کرد. نزار قبانی، بیاتی، فدوی طوقان و امل دنقل به عنوان چهار شاعر نامدار عربی هر کدام به گونه ای حادثۀ یاد شده را تصویر کردند؛ آنان خود را جدا از تعّهد به جامعه و مردم آن ندانسته و در سروده های خود به گونه های مختلف تعهد و التزام شان را نسبت به آن بیان داشتند. این پژوهش، پس از بررسی معنای لغوی و اصطلاحی سبک و پیشینۀ آن در ادب عربی و اروپایی و فارسی و نیز با نگاهی گذرا به موقعیت سیاسی، محل زندگی و سرگذشت فردی این چهار شاعر، به بررسیِ سبک شناسانۀ سرودۀ «هوامش علی دفتر النکسه» از نزار قبانی، «بکائیه إلی شمس حزیران» از عبد الوهاب بیاتی، «لن أبکی» از فدوی طوقان و سرودۀ «البکاء بین یدی زرقاء الیمامه» از امل دنقل، پرداخته و از این رهگذر در پی آن است تا با کاوش در سه سطح زبانی، ادبی و فکری آثار، به اجزایِ متشکلۀ ساختار متون دست یابد.