نام پژوهشگر: جعفر باقرینژاد
هومن فرشاد جعفر باقری نژاد
نظام ملی نوآوری مجموعه ای از سازمان ها و نهادها در سطح ملی است که در توسعه و انتشار فناوری ها مشارکت می کنند و دولت ها در این چارچوب سیاست های نوآوری خود را تدوین و پیاده سازی می کنند. در رویکرد سیستمی علاوه بر مشکلاتی که هرکدام اجزا در کارکرد خود دارند گونه ی دیگری از مشکلات در ارتباط اثربخش میان اجزا وجود دارد که از آن به عنوان مشکلات سیستمی یاد می شود. در تحقیق حاضر هدف شناسایی مشکلات سیستمی نظام ملی نوآوری ایران می باشد و از این جهت که مشکلات سیستمی نظام نوآوری را نشانه رفته است در کشور تازگی دارد. به این منظور ابتدا از ادبیات موضوع مدل مفهومی از اجزا نظام ملی نوآوری در ایران ارائه می شود، سپس در یک مطالعه میدانی، با توزیع 350 پرسش نامه در میان کارشناسان و خبرگان مدیریت نوآوری کشور به کمک روش مدل یابی معادلات ساختاری به ارتباط و تاثیرگذاری این اجزا بر روی یکدیگر و کارایی نظام ملی نوآوری پرداخته خواهد شد. اجزا مدل نظام ملی نوآوری شامل استراتژی های انتشار و انتقال فناوری، عناصر ساختاری، پیشران های نوآوری و چارچوب های قانونی و تنظیمی می شود. یافته های این تحقیق نشان می دهد مهم ترین مشکل سیستمی نظام ملی نوآوری در ایران، اثربخش نبودن چارچوب های قانونی و تنظیمی بر پیشران های نوآوری می باشد. شناسایی مشکلات سیستمی می تواند به سیاست گذاری های صحیح برای هرکدام از این اجزا و در نهایت ارتقا کارایی نظام ملی نوآوری بینجامد.
فروغ شریفی جعفر باقری نژاد
بکارگیری خدمات دولت الکترونیک منافع بسیاری از جمله کسب مزیت رقابتی، کاهش هزینه های تولید، کاهش زمان انتظار، کسب و تسهیم اطلاعات را برای بنگاه های اقتصادی کوچک و متوسط به وجود می آورد. مزایای فوق زمانی حاصل خواهد شد که خدمات ارائه شده، از جانب کاربران مورد بهره برداری قرار گیرند اما در بسیاری از مواقع کاربران نهایی در بکارگیری خدمات الکترونیکی مقاومت می ورزند. در این رابطه درک بهتر عوامل موثر در پذیرش یا رد خدمات الکترونیکی به منظور پیش بینی رفتار کاربران در برابر یک ابزار نوین مبتنی بر فناوری اطلاعات ضروری است. در این تحقیق پس از مرور ادبیات، بررسی و مقایسه مدل های متعددی که برای پذیرش فناوری اطلاعات در سطح فردی، گروهی و سازمانی وجود دارد، مناسبترین مدل با توجه به شرایط بومی، اجتماعی، فرهنگی و سازمانی انتخاب شد و پس از مصاحبه با اساتید و نظر خواهی از خبرگان، معیارها و زیر معیارهای اولیه مدل حاصل شد. از آنجا که برخی از این معیارها با هم همپوشانی داشتند، در این مرحله برای دست یابی به مدل تلفیقی همپوشانی ها حذف گردید و معیارهای نهایی حاصل شد. سپس مدل مفهومی با نظر سنجی از خبرگان و تستهای آماری مربوطه اعتبار سنجی گردید. در گام بعد مطالعه ی میدانی در برخی بنگاه های اقتصادی کوچک و متوسط تحت پوشش سازمان صنایع کوچک و متوسط انجام پذیرفت. نتایج حاصله موجب شناسایی عوامل موثر در پذیرش خدمات دولت الکترونیک توسط بنگاه های کوچک و متوسط ایران گردید. مدل مفهومی تحقیق با استفاده از چارچوب فناوری، سازمان و محیط طراحی گردید که مشتمل بر 8 عامل اصلی است. مدل مذکور در یک مطالعه ی میدانی در نمونه ی آماری با 98 بنگاه اقتصادی تحت پوشش سازمان صنایع کوچک و شهرک های صنعتی به آزمون گذاشته شد. تجزیه و تحلیل داده ها رابطه ی معنی داری بین عوامل منافع مستقیم، منافع غیر مستقیم، پیچیدگی، حمایت مدیریت ارشد، تخصص فناوری اطلاعات و فشار دولت را با متغیر وابسته ی پذیرش خدمات الکترونیک تایید کرد. اما رابطه ی معنی داری بین عوامل فشار صنعت و سازگاری با متغیر ملاک تایید نشد. تمامی عوامل فوق رابطه ی مثبت با متغیر ملاک دارند اما عامل پیچیدگی رابطه ی منفی با متغیر ملاک پذیرش خدمات الکترونیک دارد.