نام پژوهشگر: میثم توکلی بینا
صبا صیفوری میثم توکلی بینا
از دیرباز انسان شناسی از سوی اندیشمندان، فیلسوفان، عارفان و ادیان مختلف مورد توجه قرار گرفته است که هر کدام از منظری خاص و با رویکردی ویژه، بخشی از ابعاد وجود انسان را مورد مطالعه قرار داده اند؛ اما در این بین تنها انسان شناسی دینی به دلیل ویژگی هایی چون: جامعیت، اتکا به منابع خطاناپذیر، توجه به مبدأ و معاد و بینش ساختاری اش بر دیگر انسان شناسی ها برتری دارد. انسان شناسی خود دارای دو بعد مادی و غیرمادی است و ازآنجاکه بعد غیرمادی آن از اهمیت بیشتری برخوردار است غفلت از آن به خصوص در دور? معاصر آسیب های جبران ناپذیری در حوز? اخلاق و دین به جا گذاشته است؛ ازاین رو به قرآن رجوع شد تا با نگرش به متن آن حقایق و دقایق مرتبط با انسان شناسی روشن گردد، و اما در این پژوهش نگارنده بر آن است که با روش نگاه مستقیم و صرف به آیات قرآن به منظور دست یابی به نظام دسته بندی آیات مرتبط با حوز? اخلاق از منظر انسان شناسی به تحلیل مبادی انسان شناختی اخلاق از دیدگاه قرآن بپردازد و بررسی کند که قرآن برای انسان چه خصوصیات و ویژگی هایی را ذکر کرده و شناخت این اوصاف و خصیصه ها چه تأثیری بر اخلاق او دارد. این نتیجه حاصل می شود که خدا به عنوان خالق انسان بهترین معرّف اوست. برای درک این مطلب می توان از یک نمونه ی ساده در عالم هستی بهره جست. همانطور که خالق یک اثر تمام زوایای ساخته خود را در یک دستور العمل معرفی می نماید، به طور حتم خداوند راه سعادت اشرف مخلوقات خود را در آخرین و کامل ترین تکلمش با بشر به تصویر می کشد. بنابراین واضح است که کامل ترین شناخت از انسان، جز با رجوع به این کلام شریف میسر نخواهد بود.
نورالدین کاظمی میثم توکلی بینا
رساله ی پیش رو به طرح مساله دعا از زاویه اخلاقی در فرهنگ شیعه پرداخته است. وابستگی دائمی انسان با دعا و فقر ذاتی انسان، ضرورت نگاه به این مقوله را افزایش داده است. از سویی دعا یک ارتباط فی ما بینی است و از سویی دیگر این ارتباط دارای اصول و ضوابط اخلاقی است که هنگام دعا کردن باید لحاظ گردد. کاربرد این رساله این است که نظام خاصی برای دعا تدوین کند. هدف از اجرای رساله که با تحقیقات کتابخانه ای بوده این است که آداب، شیوه و الزامات نیایش و رابطه دعا با عملکرد عادی روزمره و هم چنین رابطه آن با وظائف دیگر را مورد بررسی قرار دهد. در گذار از مباحث مربوطه به این نتیجه رسیده ایم که دعا، همان عبودیت و ارتباط عبد با معبود است لذا اصول اخلاقی این رابطه، آداب و شرایط، بایدها و نبایدهای آن مورد بررسی قرار گرفته است. دعا درخواست برای فیض بیشتر است و منافاتی با اسباب عادی ندارد چون خداوند تاثیر دعا را با کسب و عمل صحیح تایید کرده زیرا که دعا بخشی از لوازم نیل به مقصد است نه تمام کار؛ دعا با قضا و قدر هم منافی نیست به این دلیل که دعا، خود از قضا و قدر است و تغییراتی که در سرنوشت ما صورت می پذیرد، مربوط به «لوح محو و اثبات» است و نه «لوح محفوظ». دعا پیامدهای اخلاقی به همراه دارد، روح تکبر را از بین برده و روح توحید را در انسان زنده می کند. از سویی اجابت دعا منوط به شناخت معبود و رعایت آداب، شرایط و قواعد خاصی است چرا که غیر از این باشد، دعا، دعای واقعی نخواهد بود. نتیجه چنین دعایی نیز اجابت خواهد بود زیرا طرف دعا، مالک مطلق و غنی مطلقی است که بخل در ساحت او جایی ندارد و دوام فیضش مقتضی اجابت است.