نام پژوهشگر: علی اکبر نقوایی
زهره اویسی کیخا مجتبی انصاری
شکل گیری مسکن، متاٌثر از ویژگی های محیط انسانی و محیط طبیعی می باشد و تعامل و تفاوت بین این ویژگی ها ،گونه های مختلف مسکن را پدید آورده است ، به بیانی دیگر گونه های مسکن بیانگر تداخل عوامل پیچیده ، پرشمار ، کنش و واکنش های متقابل آن هاست . ترکیب بندی فضای باز و بسته در سکونتگاههای بومی از نظام خاصی تبعیت می کند و تلفیق این دو فضا حاکی از سازماندهی آگاهانه و هوشمندانه آن بوده است. شکل این فضاها به همان اندازه که متاٌثر از عوامل طبیعی است از ساختارهای ذهنی و اجتماعی بشر نیز تاٌثیر پذیرفته است و در جهت پاسخ گویی به عوامل مختلف اقلیمی ، اجتماعی و فرهنگی نقش مکمل را ایفا می نماید. بنابراین، ترکیب فضای باز و بسته را از نظر عوامل شکل دهنده نمی توان به یک عامل نسبت داد و یا به طور مجزا بررسی نمود، زیرا کُنش هایی که مابین عوامل متعدد در شکل گیری فضای باز و بسته رخ می دهد در اثر پیچیدگی هایی است که در رابطه با تعامل و تقابل میان آنها وجود دارد . این ترکیب به بسیاری از نیازهای ساکنین اعم از مادی و معنوی مانند تفکیک محدوده خصوصی و عمومی ، محرمیت ، امنیت، آسایش اقلیمی، روابط اجتماعی و همسایگی و ... به طور همزمان پاسخ می دهد و همچنین با توجه به موقعیت مکانی و زمانی و عملکردی بنا، تاًثیر یک عامل به عامل دیگر بارزتر و یا کم رنگ تر می باشد. این رساله با استفاده از دو روش تحقیق، توصیفی و تحلیلی و منتج از بررسی 50 نمونه از مسکن بومی روستایی سیستان با استفاده از برداشت های میدانی ، مصاحبه و گفتگو با ساکنین ده روستا و مطالعه اسناد و گزارش های پژوهشی و انجام آزمایش های اقلیمی تدوین شده است. نتایج رساله نشان می دهد که سیستان در شرق ایران با بیش از 900 روستا و سابقه سکونت دائم پنج هزار ساله از شهر سوخته تاکنون، دارای شرایط اقلیمی خاصی بوده و ساختار معیشتی و اجتماعی حاکم بر آن و تعامل و تقابل عوامل اقلیمی و اجتماعی ، باعث شده است که گونه های منحصر به فردی در همه اجزاء کالبد به خصوص در فضای باز و بسته در سکونتگاههای روستایی سیستان شکل بگیرد . سه گونه اصلی، حیاط مرکزی ، بنا خطی و بنا مرکزی در سیستان وجود دارد که هر کدام از این نوع گونه ها از نظر قرارگیری اجزاء کالبدی فضای باز و بسته در سطح و ارتفاع به الگوهای متنوعی تقسیم شده اند . تاًثیر عوامل اجتماعی در شکل گیری گونه بنا مرکزی (کوشک خانه) و تاٌثیر عوامل اقلیمی و اجتماعی در شکل گیری حیاط مرکزی و بنا خطی نقش اساسی داشته است . نتایج نشان می دهد که کنش های فیمابین عوامل اقلیمی و اجتماعی در سیستان در شکل گیری گونه حیاط مرکزی همسو و برهم منطبق بوده است ( حیاط مرکزی و درونگرایی) و این کنش ها در شکل گیری گونه بنا مرکزی غیر همسو بوده است و اثر عوامل اجتماعی نسبت به عوامل اقلیمی در شکل گیری آن پر رنگ تر بوده و تاًثیر این عوامل به صورت متوالی ظاهر شده است .(گونه بنا مرکزی و فرم برونگرا) . در برخی دیگر از گونه ها اثر عوامل اقلیمی و اجتماعی در فرآیندی تعاملی در کالبد فضای باز و بسته به صورت ترکیبی دیده و میزان اثر آنها تعدیل یافته است. ( الگوی حیاط مرکزی با حیاط در ارتفاع و فرم نیمه درونگرا).