نام پژوهشگر: صفا بهمرام
صفا بهمرام لطیف عطاری
با نگاهی مختصر به جوامع گوناگون در می یابیم که دنیا به طور سریع و گسترده ای در حال چند زبانه شدن است. امروزه دوزبانگی و حتی چند زبانگی یک پدیده جهانی است و تقریبا به ندرت می توان کشوری را دید که حداقل بخش کوچکی از مردم آن به دو یا چند زبان تسلط نداشته باشند. در اکثر کشورها علاوه بر زبان مادری یا زبان رسمی آموزش، زبان ها، گویش ها و لهجه های متفاوتی رایج هستند که در فرایند آموزش و یادگیری افراد تاثیر می گذارند. دوزبانگی در فرایند یادگیری امر بسیار تاثیر گذاری است. مطالعات صورت گرفته در این زمینه نشان داده است که گاهی اوقات دوزبانگی باعث تسهیل یادگیری و در مواردی باعث افت و کاهش عملکرد دانش آموزان و ایجاد مشکلات درسی می شود. این تاثیر در دوران اولیه تحصیل بیشتر مورد توجه است چرا که اغلب دانش آموزان دوزبانه به دلیل تفاوت زبان دوم با زبان اصلی که بدان تکلم می کرده اند، دچار دوگانگی زبانی شده و ممکن است مطالب ارائه شده به زبان دوم را درک نکرده و دچار مشکلات تحصیلی شوند. این امر در اکثر مواقع، در درس املای دانش آموزان ابتدایی بیشتر مشهود است. از این رو، در تحقیق حاضر سعی شده است تا تاثیر پدیده دو زبانگی در وضعیت درس املا در بین 60 نفر از دانش آموزان دختر و پسر دوزبانه و تک زبانه مقطع ابتدایی در دو شهر تبریز و ابهر مقایسه و بررسی شود. روش تحقیق، توصیفی، از نوع علی- مقایسه ای می باشد. لازم به ذکر است که در ابتدای تحقیق، برای بررسی دقیق، نیاز به اطمینان از یکسان بودن سطح هوش دانش آموزان و همگن سازی آنها می باشد، به این منظور، آزمون تست هوش ریون به کار گرفته شده و نمرات هوش به دست آمده از چهار گروه دختر و پس تک زبانه و دوزبانه با استفاده از روش آماری anova مورد تحلیل قرار گرفته است. سپس نمرات درس املای گروه های تک زبانه و دوزبانه دختر و پسر با استفاده از آزمون تی (t-test) مورد مقایسه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج به-دست آمده نشان داد که رابطه معناداری بین تک زبانگی و دوزبانگی و وضعیت درس املا وجود ندارد. هم چنین، بین جنسیت و وضعیت درس املا رابطه معناداری برقرار نیست.