نام پژوهشگر: حدیث دولتشاه
حدیث دولتشاه مینا جیگاره
برای فهم کلام خدا «قرآن» با پدیده ای به نام زبان روبرو هستیم و در این راه می بایست قدم در فضای مباحث زبان شناسی بگذاریم. یکی از رویکردهای زبان شناختی مطالعات قرآنی، «تفسیر ساختاری» قرآن است. ساختار به معنای چارچوب تعیین کننده مناسبات درونی اجزای یک اثر است، به گونه ای که فهم ساخت، جهت فهم عمیق متن، دارای اهمیت است. این رویکرد، بر اساس نظریات ساختارگرایانی همچون یاکوبسن به بررسی سه سطح آوایی، واژگانی و نحوی در اثر می پردازد. تقسیم بندی سوره های قرآن بنابر نظریه «ساختار هندسی سوره ها» که توسط دانشمندان حوزه علوم قرآنی مورد توجه است، این امکان را فراهم خواهد آورد، تا انسجام و ارتباط درون متنی و پس از آن ارتباطات برون متنی سوره ها، نشان داده شود. بر همین اساس می توان ثابت کرد، هر سوره دارای یک هدف اصلی است، که از محورهای فرعی قابل تفکیک است و در عین حال تمام محورها در مسیر هدف سوره با یکدیگر هماهنگ هستند. سوره قمر در این رساله به دلیل وجود تکرار در ساختارها مورد توجه قرار گرفته است و تحلیل آن بر اساس نظریه ساختارگرایانی همچون یاکوبسن با روش توصیفی ـ تحلیلی انجام گرفته است.سوره قمر با یادآوری داستان اقوام پیشین و درهم کوبیدن آنها به دلیل انکار آیات الهی و نادیده گرفتن هشدارها ، به انذار مشرکان پرداخته است. انذار، شکست و هلاکت اقوام سرکش در هر کدام از سطوح ساختاری (آوایی، واژگانی و نحوی) سوره، نمود پیدا کرده است. به این صورت که در سطح آوایی حرکات کشیده به امتداد و استمرار هشدارها در طول تاریخ اشاره دارد. صفت تکریر، با هدف سوره که انذار مشرکان است هماهنگ است. صفات جهر، استعلا، انفتاح، اصمات و قلقله بیشتر از صفات دیگر است. بیشترین تکرار در حرف «الف» می باشد. در سطح نحوی تاکید در عبارات، صفات متعدد، جملات معترضه و... از دیگر موارد بیشتر است. شدت انکار مشرکان، تاکید را می طلبد. در سطح واژگانی اغلب اسم ها معرفه و مفردند که می تواند به خاص بودن عذاب ها و یا تنهایی رسولان الهی در دعوتشان اشاره داشته باشد. در این میان اسم درصد بیشتری را به خود اختصاص داده است. به نظر می رسد، بکار رفتن اسم و ساختارهایی که بر ثبوت و دوام دلالت دارند، مخاطب هشدارهای سوره را به مشرکان محدود نمی داند و هشدارها را در همه زمان ها جاری می سازد.