نام پژوهشگر: جمشید درویش
فاطمه قربانی جمشید درویش
جهت شناسایی و بررسی بیو سیستماتیکی فون جوندگان غرب استان گلستان از زمستان سال 1386 تا شهریور سال 1388 در اکوسیستم های مختلف استان اعم از جنگلی، استپی، کوهستانی و مناطق پست و هموار مرز ایران و ترکمنستان و مناطق شهری و روستایی با استفاده از تله زنده گیر مرده گیر نمونه برداری انجام شد و تعداد 134 نمونه از 13 گونه و پنج خانواده شامل: family hystricidae, hystrix indic family dipodidae, allactaga elater and pygeretmus pumilio, family muridae, mus musculus, nesokia indica, rattus norvegicus, rattus rattus, apodemus witherbyi, apodemus hyrcanicus, apodemus uralensis, rhombomys opimus, family gliridae, glis glis, family cricetidae, microtus sp. . در استان با استفاده از کلیدها، شناسایی شد، ونمونه ها از نظر مورفولوژیکی و مورفومتریک و کاریولوژیکی بررسی شدند که دو گونه a. uralensis و microtus sp. گزارش جدید از این استان می باشد.
بهناز طلوعی نیا احمد آسوده
شروع زود هنگام دیابت نوع دو را به صورت خانوادگی maturity-onset diabet of the young (mody) می گویند. جهش در شش ژن سبب انواع mody می شود. mody3 که به دلیل جهش در ژن (hepatic nuclear factor) hnf1-alpha ایجاد می شود، در بین انواع دیگر mody عمومیت بیشتری دارد. پروتئین hnf1-alpha یک فاکتور رونویسی است که در ترشح انسولین توسط سلول های بتا پانکراس نقش دارد. جهش در ژن hnf1-alpha سبب نقص در ترشح انسولین می شود. جهش آلانین به والین ((ala98val یکی از عمومی ترین جهش های ژن hnf1-alpha است که سبب ابتلای افراد به دیابت در نقاط مختلف دنیا شده است. در این تحقیق، جهش a98v در 100 بیمار دیابتی ساکن مشهد با استفاده از روش pcr-rflp مورد بررسی قرار گرفت. dna ژنومی 41 بیمار با شروع دیابت 35? ، 59 بیمار با شروع دیابت بیشتر از 35 سال و 50 فرد کنترل استخراج شد. اگزون شماره یک ژنhnf1-alpha با روش pcr تکثیر یافت و محصولات pcr توسط آنزیم haeiii هضم شد و محصولات هضم بر روی ژل آگارز ارزیابی شد. مطالعات ما نشان داد که 4 بیمار (%7/9) در گروه دیابت با شروع دیابت 35 ? حامل جهش هتروزیگوت a98v در اگزون یک ژن hnf1-alpha بودند. نتایج بدست آمده حاکی از این بود که پلی مورفیسم a98v ممکن است در افزایش خطر دیابت نوع دو در بیماران دیابتی ساکن مشهد با شروع دیابت 35? سال موثر باشد. بنابراین پیشنهاد می شود که جهش a98v موجود در ژن a98v به طور جدی در بیماران دیابتی ایرانی مورد بررسی قرار گیرد. کلمات کلیدی hnf1-alpha، جهش، mody، دیابت نوع دو، pcr-rflp
سمانه سپاهی راضیه جلال
پپتید های مشتق شده از ژن پروگلوکاگن شامل پپتید های مرتبط به ساختار، گلوکاگن و پپتید های شبه گلوکاگن 1 و 2 (glucagon-like peptide 1and 2 glp-1 و glp-2) هستند. glp-1 اصلی ترین هورمون اینکرتین است که بعد از صرف غذا ترشح می شود و ترشح انسولین در پاسخ به گلوکز را افزایش می دهد. glp-1 دارای نقش های فیزیولوژیکی مهمی از جمله تحریک بیوسنتز و ترشح انسولین، مهار ترشح گلوکاگن، تحریک گرسنگی، مهار جذب غذا، کاهش تخلیه معده و مهار ترشح اسید معده است. اعمالglp-1 توسط گیرنده پپتید شبه گلوکاگن -1 (glp-1r) انجام می گیرد که دارای 463 اسید آمینه و اعضای خانودهg پروتئین ها است. اختلال در مسیر انتقال پیام glp-1 باعث کاهش ترشح انسولین و بروز دیابت می شود. مطالعات انجام شده برروی بیماران دیابتی ژاپنی، آمریکایی و کره ای نشان داده است که جهش های leu 260 phe در اگزون هفت، thr 149 met در اگزون پنج، arg 131 gln در اگزون چهار، arg 44 his در اگزون دو، pro 7 leu در اگزون یک و جهش h180r در لوپ اول در ژن glp-1r با بروز بیماری دیابت نوع دو ارتباط دارد. در این تحقیق، پلی مورفیسم thr 149 met در ژن glp-1r در بیماران دیابت نوع دو ساکن مشهد با استفاده از تکنیک rflp-pcr مورد بررسی قرار گرفت. به منظور مشاهده پلی مورفیسم، ژنوم dna از خون 50 نمونه کنترل و 100 دیابت نوع دو استخراج شد و اگزون پنج ژنglp-1r انسانی با روش pcr تکثیر یافت. محصولات pcr اگزون پنج ژن glp-1r توسط آنزیم محدود کننده nlaiii هضم و محصولات هضم بر روی ژل آگارز مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاصل ازrflp-pcr با استفاده از آنزیم nlaiii نشان داد که الگوی هضم آنزیمی برای افراد دیابتی نوع دو و افراد کنترل مشابه هم می باشد.نتایج حاصل از تحقیق عدم حضور جهش thr 149 met را در تمام نمونه های بیماران دیابتی و کنترل نشان داد که جهش thr 149 met احتمالاً نقشی در بروز دیابت در بیماران ساکن مشهد ندارد.
سپند ریاحی منصور علی آبادیان
گنجشک خانگی پرنده ای کوچک متعلق به خانواده گنجشک های دنیای قدیم (passeridae) است و در میان تمام پرندگان خشکی زی بیشترین پراکنش جفرافیایی را در کل جهان دارد. پراکنش طبیعی این گونه محدود به قاره های اروپا، آسیا و افریقای شمالی است که احتمالاً توسط همزیستی با انسان کشاورز در حدود 10000 سال پیش از خاورمیانه به سایر نقاط منتشر شده است. پیشنهاد شده است که پیش از ظهور کشاورزی، بروز یک یخبندان باعث شکل گیری دو محدوده جدا از گنجشک خانگی یکی در خاورمیانه و دیگری در شبه قاره هند شده است. بر طبق این فرضیه، تمایز در طی این دوره جدایی منجر به شکل گیری دو گروه گونه ای (گروه domesticus و گروه indicus) شده است. شاید بهترین مکان مطالعه تغییرات در گونه گنجشک خانگی کشور ایران باشد، چون ایران منطقه تماس دو گروه گونه ای indicus و domesticus است. همچنین در این کشور 5 زیرگونه از این گونه وجود دارد. هدف در این مطالعه بررسی وجود این دو گروه ِگونه ای در ناحیه پالئارکتیک و بررسی طریقه انشعاب و گسترش گنجشک خانگی در سطح جهان است یا به بیانی دیگر بررسی فیلوجغرافیایی ِگنجشک خانگی در ناحیه پالئارکتیک می باشد. بدین منظور در این مطالعه ابتدا نمونه برداری از ایران آغاز شد و در ادامه مناطق وسیعی (13 کشور ) از پالئارکتیک را پوشش داد. در ایران 144 نمونه از 14 منطقه جمع آوری شد، به نحوی که تمام پنج زیرگونه موجود در ایران را به خوبی پوشش دهد. با نمونه برداری از سایر نقاط پالئارکتیک، تعداد زیر گونه های تحت پوشش به هفت عدد افزایش یافت. در این مطالعه 667 نوکلئوتید از قطعه d-loop متعلق به ژن میتوکندریایی control region و 629 نوکلئوتید از ناحیه سیتوکروم اکسیداز1 میتوکندری از 103 نمونه گنجشک خانگی که از 23 ناحیه (14 کشور) در ناحیه پالئارکتیک جمع آوری شده بودند، تعیین توالی گردید. همچنین 102 نمونه گنجشک خانگی که از 13 ناحیه از ایران جمع آوری شده بودند، از لحاظ ریخت شناسی و ریخت سنجی هندسی (روش outline) مورد مطالعه قرار گرفت. صفات ریخت شناسی ظاهری به کار رفته عبارتند از: طول بدن، طول بال، طول دم، طول پا، طول منقار ازجمجمه، طول منقار از سراخ بینی، نسبت طول بدن / طول بال، نسبت طول بال/طول دم و نسبت طول بال/طول پا. صفات ریخت شناسی جمجمه ای به کار رفته عبارتند از: طول جمجمه، عرض جمجمه، طول نوک، عرض جمجمه در ناحیه استخوان اشکی، عرض بین دو حدقه چشم، ارتفاع جمجمه، طول فک پایین و ارتفاع نیم آرواره پایین. اگرچه بعضی از جمعیت ها از نظر صفات ریخت شناسی متمایزند ولی مرز آشکاری در زیرگونه ها دیده نمی شود و هم پوشانی در صفات ریختی بسیار زیاد است. در تحلیل های مولکولی، تمایزی بین گروه های سنتی indicus و domesticus یافت نگردید. این نتیجه موید این حقیقت است که تمایز ریخت شناسی بین domesticus و indicus احتمالاً بیانگر یک انشعاب اکولوژیکی-سازشیِ معاصر، به جای جدایی ناشی از یخبندان قدیمی است. میزان کم تمایز جمعیتی و همین طور تغییرات ژنتیکی کم درون جمعیت ها با یک گستردگی اخیر جمعیت مطابقت دارد که احتمالاً از یک ناحیه اصلی در خاورمیانه در جایی که کشاورزی اولین بار ظهور کرده ، شروع شده است.
محسن آذرپیرا سیدمسعود مجدزاده
شناسایی تاکسون های جانوری مناطق شکار ممنوع و حفاظت شده یکی از اقدامات اساسی برای حفظ تنوع زیستی در این گونه مناطق می باشد. به همین منظور در این پژوهش تنوع گونه های جوندگان منطقه شکار ممنوع انجرک مورد بررسی قرار گرفت. منطقه انجرک با وسعت 23000 هکتار در 15 کیلومتری شرق شهرستان بافت در استان کرمان در طول جغرافیایی ?50،?56 تا ?40،?56 شرقی و عرض جغرافیایی ?10،?29 تا ?15،?29 شمالی واقع است. نمونه برداری با استفاده از تله های زنده گیر سنتی و دودرب با طعمه بادام زمینی و خمیر گندم از محل های متفاوتی مثل مزارع، باغات، خانه ها و مناطق صخره ای صورت گرفت. نتایج حاصله وجود تعداد شش گونه ،پنج جنس،پنج زیرخانواده وچهارخانواده از جوندگان را در این منطقه نشان داد که شامل گونه های موش خانگی (mus musculus) ، هامستر دم دراز (calomyscus bailwardi)، جرد ایرانی (meriones persicus)، جرد لیبی (meriones libycus)، هامستر خاکستری (cricetulus migratorius) و سنجابک درختی (dryomys nitedula) می باشد. شکل و کلید شناسایی جهت شناسایی و تشخیص آنها در این منطقه فراهم گردید.
مریم جنگجو جمشید درویش
مطالعه بیوسیستماتیک جنس موش های جنگلی (genus apodemus) بر اساس صفات مرفولوژیک، مرفومتریک و ریخت سنجی هندسی اولین و دومین دندان آسیای آرواره بالا و اولین دندان آسیای آرواره پایین با مجموع 126 نمونه انجام گرفت. نمونه های مورد مطالعه در این تحقیق به پنج جمعیت تهران، نور، گرگان، خراسان و آذربایجان شرقی تعلق دارند که بر اساس تحلیل چند متغیره مشخص شد که در مقایسه با مطالعات مورفولوژی و مورفومتریک، بررسی تغییرات شکل اولین و دومین دندان آسیای آرواره بالا در تفکیک گونه . a. uralensis، a. hyrcanicus و a. witherbyi نقش بسیار موثرتری دارد و تایید کننده مطالعات مولکولی انجام شده در تحقیقات قبلی است، بر همین اساس در این تحقیق 92 نمونه موزه ای و دو نمونه سنگواره ای شناسایی شدند و مشخص گردید که جمعیت های خراسان، تهران و آذربایجان شرقی به a. witherbyi و جمعیت نور به a. hyrcanicus تعلق دارد. در بین گونه های مورد نظر، موش کشتزار دشتی (apodemus witherbyi) steppe field mouse در فلات ایران دارای پراکنش وسیعی است و در امتداد رشته کوه های زاگرس در غرب، رشته کوه البرز در شمال و رشته کوه کپه داغ و بینالود در شمال شرق گسترش دارد. گرچه وضعیت آرایه شناختی آن در سطح گونه بر اساس مطالعات ملکولی بررسی و تایید شده است لیکن تغییرات درون گونه ای و وضعیت زیر گونه های آن تاکنون در ایران مورد مطالعه قرار نگرفته است. نتایج این بررسی نشان می دهد که موش کشتزار دشتی شمال غرب ایران از لحاظ مورفومتریک به طور مشخص از جمعیت های نواحی جنوی البرز و شمال شرق ایران قابل تفکیک است. لذا بر اساس نتایج حاصل از این تحلیل و بازبینی آرایه شناختی زیر گونه های موش کشتزار دشتی، جمعیت شمال غرب ایران تحت عنوان a. witherbyi fulvipectus و جمعیت های دامنه جنوبی رشته کوه البرز و شمال شرق ایران a. witherbyi arianus تشخیص داده شدند.
کردیه حمیدی لاین جمشید درویش
زیرخانواده gerbillinae یکی از شناخته شده ترین زیرخانواده ها در خانواده ی muridae است. ازاین زیرخانواده 4 جنس (با مجموعاً 15 گونه( درایران وجود دارد، که عبارت است از: gerbillus، meriones، tatera وrhombomys . جنس meriones بنام «جرد» و بقیه «جربیل» نامیده می شوند. مطالعات بر روی gerbillinae، ابتدا بر اساس داده های مورفولوژیکی (مورفولوژی خارجی، آناتومی گوش میانی، صفات دندانی و ...) و سپس بر اساس یافته های مولکولی (12s rrna, cytb,…) انجام گرفت. همچنین مطالعات بیوشیمیایی نیز در این زمینه صورت گرفته اما تاکنون اسکلت پس جمجمه ای اعضای این زیرخانواده چندان موضوع بحث نبوده است. بنابراین در این مطالعه صفات مورفولوژیک اسکلت پس جمجمه ای چندین گونه ی متعلق به این زیرخانواده که در ایران حضور دارند، استخراج و تحلیل های کلادیستی و فنتیکی بر روی آن ها انجام گرفت. کلادوگرام و فنوگرام حاصل از این تحلیل ها تا حدود زیادی مطابق با مطالعات پیشین است. در پایان کلید شناسایی پیشنهادی برای تعدادی از گونه های زیرخانواده gerbillinae در ایران بر اساس صفات ریختی اسکلت پس جمجمه ای آن ها تهیه گردید. همچنین در این مطالعه برای اولین بار گونه meriones zarudnyi از فلات ایران گزارش گردید.
نیلوفر علایی کاخکی جمشید درویش
همتافت گونه جغد انباریtyto alba, barn owl)) گونه ای جهان گستر است و تغییرات ریختی قابل توجهی را نشان می دهد. این تغییرات زیاد ریختی و جغرافیایی سبب شده است که گونه جغد انباری دارای زیرگونه های متعددی در سرتاسر جهان باشد، با این وجود هنوز مطالعات گسترده ای روی این گونه انجام نشده است. در این مطالعه تعیین توالی ژن های اطلاع بخش میتوکندریایی cytb با 620 جفت نوکلئوتید برای 30 نمونه، cox1 با 660 جفت نوکلئوتید برای 33 نمونه، 16s با 568 جفت نوکلئوتید برای 40 نمونه و ژن هسته ای rag-1 با 990 جفت نوکلئوتید برای 17 نمونه از پنج ناحیه جغرافیایی جانوری پاله آرکتیک، آفریقا، اورینتال، استرالیا، آمریکای شمالی و جنوبی متعلق به ایران، هلند، اندونزی، یونان، کوراسائو، بورنر، لوئیزیانا، فلوریدا، تگزاس، کلرادو و آرژانتین انجام شد. در این مطالعه احتمال جدایی زیرگونه های جغد انباری دنیای جدید از زیرگونه های آن در دنیای قدیم بررسی شد. داده های مولکولی حاصل از تحلیل های محتمل ترین درخت (maximum likelihood)، میانبرترین درخت (maximum parsimony) و درخت بیزین (baysian) و شبکه هاپلوتایپی (haplotype network) مورد تحلیل قرار گرفت. اطلاعات حاصل از تحلیل درخت های میانبرترین، محتمل ترین و بیزین بیانگر تفاوت ژنتیکی قابل ملاحظه ای بین نمونه های کلاد دنیای قدیم با نامalba و کلاد دنیای جدید با نام furcata است. وجود دو کلاد مجزا یکی مربوط به نمونه های دنیای قدیم (alba) و دیگری مربوط به نمونه های دنیای جدید (furcata) توسط شبکه هاپلوتایپی نیز تایید شد. با توجه به نتایج بدست آمده، این احتمال وجود دارد که گونه متعلق به دنیای جدید و قدیم از نظر ژنتیکی جدا بوده و فاقد تبادل ژنتیکی باشند. که مبتنی بر حضور دو گونه جغرافیایی جدا در این همتافت گونه با زیرگونه های متعدد است. با توجه به واگرایی ژنتیکی محاسبه شده این احتمال وجود دارد که بتوان زیرگونه tyto alba stertens را به مرتبه گونه ارتقاء داد. نتایج بدست آمده معرفی تاکسون tyto (f) bargei به عنوان گونه مجزا تایید نمی کند. کلمات کلیدی: فیلوجغرافی-جغد انباری-dna میتوکندری-dna barcoding-dna هسته
عهدیه مهدی پور جمشید درویش
خانواده soricidae، هفت درصد پستانداران جهان را تشکیل می دهند و سومین خانواده بزرگ رده پستانداران محسوب می شوند. حتی پس از گذشت بیش از 140 سال از مطالعه روی حشره خواران، هنوز خویشاوندی خانواده های مختلف حشره خواران به طور کامل حل نشده است و تبار زایی و تاکسونومی آنها یک چالش بزرگ در سیستماتیک پستانداران باقی گذاشته است. خانواده soricidae درجهان شامل 26 سرده هستند که در ایران چهار سرده زیست می کنند. نمونه های مورد مطالعه در این خانواده از چهار ایستگاه نمونه برداری در مازندران وسرخس و سایر نمونه ها از موزه جانورشناسی دانشگاه فردوسی مشهد جمع آوری شد. مطالعات مورفولوژی بر روی 46 نمونه انجام شد. نمونه ها شامل دو سرده crocidura و suncus و شش گونه s. etruscus، c. caspica، c. gmelini، c. susiana، c. leucodon و c. suaveolens بودند. مطالعات ریخت سنجی تک متغیره و چندمتغیره انجام شده روی صفات دندانی و جمجمه ای و به همراه چهارمتغیر صفات خارجی در 32 نمونه از سه گونه متعلق به سرده crocidura نشان می دهد که کلیه صفات خارجی، جمجمه ای و دندانی در c. caspica بزرگتر از دو گونه c. gmeliniو c. suaveolens است. فاصله اقلیدوسی بین نمونه ها محاسبه شد و ماتریس حاصله به صورت نمودار فنتیک یا دندروگرام نشان می دهد که گونه c. gmelini از لحاظ مورفومتری به گونه c. suaveolens نزدیک تر است در حالی که c. caspica در فاصله دورتری از این دو گونه قرار دارد و دو گونه c. susiana و c. leucodon از لحاظ مورفومتری صفات دندانی بسیار به هم نزدیک اند. گونه های c. gmelini و c. suaveolens از لحاظ مورفولوژی و مورفومتری به هم شباهت زیادی دارند.
سمیه سعیدزاده جمشید درویش
زیرخانواده ی crocidurinae milne- edwards, 1872 متعلق به خانواده ی soricidae می باشد. آن ها به عنوان حشره خورهای (shrews) دندان سفید شناخته می شوند. این پستانداران کوچک خصوصیات مورفولوژیکی مشابهی را نشان می دهند و اغلب شناسایی افراد متعلق به یک گونه مشکل می باشد. در این مطالعه جنس crocidura متعلق به این زیرخانواده مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 41 آرواره پایین متعلق به چهار گونه شامل c. caspica ، c gmelini ، c. suaveolens و c. susiana مورد آنالیز قرار گرفتند. از روش ریخت سنجی هندسی بر پایه لندمارک برای تفکیک گونه های این جنس استفاده شد. بر این اساس گونه های این جنس از یکدیگر تفکیک شدند. دو گونه c. gmelini و c. suaveolens ارتباط نزدیکتری با یکدیگر داشتند. صفاتی چون طول و عرض راموس، عرض زائده کرونوئید و محل منفذ منتال از صفات تشخیصی مهم برای تفکیک گونه های این جنس مشخص گردید.
الهام رمضانی منصور علی آبادیان
در رده بندی های مختلف تعداد خانواده های مربوط به پرندگان شکاری روزفعال متفاوت بیان شده است. بدین منظور برای بازسازی روابط تبارزایی در این گروه می توان از مقایسه توالی نشانگر های ملکولی استفاده کرد. در این مطالعه از 638 جفت باز ژن coxi برای بدست آوردن فاصله ژنتیکی درون و بین گونه ای 89 نمونه پرندگان شکاری روزفعال ایران استفاده شده است. در این مطالعه میزان واگرایی ژنتیکی بین گونه ای در خانواده قوشیان براساس داده های توالی ژن coxi13 برابر بیشتر از میزان واگرایی ژنتیکی درون گونه ای است. براساس نتایج درخت ملکولی بیژین دو خانواده قوشیان و شاهینیان دو کلاد جدا از هم تشکیل می دهند. البته برای رسیدن به نتایج قطعی نیاز به مقایسه توالی ژن های بیشتر، صفات شاخص تاکسونومیکی و محاسبات آماری بیشتری می باشد. همچنین در این مطالعه به تحلیل ریخت-شناسی پر پرداخته شده است. صفات ریخت شناسی خارجی به طور متداول در مطالعات آرایه شناسی بکار می روند. در این راستا صفات خارجی بسیاری با توجه به نوع موضوع مورد مطالعه پیشنهاد و ارائه گردیده است که از این میان صفات میکروسکوپی با توجه به تغییرات آنها و قابلیت اندازه گیری دقیق تر اهمیت خاص دارند. در این مطالعه تعداد 74 نمونه پر در پرندگان شکاری روزفعال از نقاط مختلف ایران جمع آوری گردید. مطالعه صفات شاخص پر در سطح ماکروسکوپی و میکرسکوپی به منظور تهیه کلید شناسایی برای پرندگان شکاری روزفعال مورد بررسی قرار گرفت. صفات میکروسکوپی جداکننده تاکسون ها در سطح خانواده می باشند.
احمد محمودی منصور علی آبادیان
نمونه های ول نیمه شمالی ایران بر اساس صفات مورفولوژی ظاهری، دندانی، ریخت سنجی هندسی، کاریوتایپ و داده های مولکولی مطالعه شد. برطبق داده های مورفولوژی ظاهری و مورفومتریک، مشخص شد که دو گروه گونه از زیر جنس میکروتوس (microtus; sumeriomys argyropulo, 1993) در ششمال ایران وجود دارد (گروه گونه آروالیس (arvalis) و گروه گونه سوشیالیس (socialis). مطالعات کاریولوژی حضور گونه m. qazvinensis را در شهر قیدار-استان زنجان، نشان داد. مطالعات ریخت سنجی هندسی بیشترین تفاوت های شکلی آرواره پایین بین گونه ها را در زایده آرتیکولار، زایده مفصلی (آرتیکولار) و زایده آنگولار مشخص کرد. در نهایت ژنهای سیتوکروم اکسیداز b و c برای مقایسات بین گونه ای استفاده شدند. آنالیزهای محتمل ترین درخت (maximum likelihood)، میان برترین درخت (maximum parsimony)، آنالیز بیزین (bayesian) و شبکه هاپلوتایپی، تفاوت ژنتیکی واضحی را بین گونه ها نشان دادند. داده های ما اعتبار گونه ای m. qazvinensis و m. transcaspicus را تایید کرد و نشان داد که m. sp شمال خراسان در واقع گونه m. paradoxus می باشد. داده های مولکولی همچنین، حضور m. obscurus را در شمال غرب ایران نشان داد، که تا به امروز به اشتباه m. arvalis شناسایی شده بود. برای بررسی روابط فیلوژنتیکی تاکسون های زیر جنس میکروتوس، توالی های ژن سیتوکروم اکسیداز b زیرجنس میکروتوس از بانک ژنی دانلود شدند. نتایج ما نشان می دهد که سه گروه گونه "سوشیالیس"، "آروالیس" و "گوئنتری" در این زیر جنس وجود دارد.
محمدشریف آرین مل جمشید درویش
چکیده این تحقیق به بررسی گنجشک سانان استان کابل (افغانستان) می پردازد. در مورد این راسته از پرندگان تاکنون تصور بر این بوده است که گروهی تک نیا می باشند. با این حال مطالعات جدید نشان می دهد که بسیاری از خانواده های گنجشک سانان در رده بندی های سنتی تک نیا نمی باشند و درک کاملتر فیلوژنی گنجشک-سانان تنها با انجام مطالعات مولکولی گسترده امکان پذیر است. نمونه برداری از ده ایستگاه طی سه مرحله در سالهای 1390 و 1391 در استان کابل شامل ده سبز، بگرامی، سروبی، خاک جبار، شکر دره، گل دره، پغمان، چار آسیاب، جاده اندرابی و کافروشی صورت گرفت، 190 نمونه با استفاده از تور نامرئی (miss net) جمع آورری گردیده و 148 نمونه به آزمایشگاه منتقل شدند. از این میان 110 نمونه گنجشک سان و 38 نمونه غیر گنجشک سان می باشند. گنجشک سانان صید شده متعلق به 13 خانواده، 23 جنس و 35 گونه می باشند که خانواده زرده پره ها با 7 گونه بیشترین تنوع و خانواده گنجشک ها با 45 فرد بیشترین فراوانی را دارند. پس از انجام مورفومتری، نمونه ها جهت انجام مطالعات مولکولی به آزمایشگاه منتقل شدند و استخراج dna و توالی یابی ژن cox1جهت شناخت گونه ها و بررسی فواصل مولکولی صورت گرفت. از 7704 جفت فواصل ژنتیکی درون گونه ای، تغییرات بین صفر تا 6 درصد، درحالی که از 814700 جفت فواصل ژنتیکی بین گونه ای، تغییرات بیشتر از صفر تا 25 درصد نشان داده شد. درخت ترسیم شده به روش bayesian موقعیت قرارگیری جنس ها وگونه ها در درون خانواده ها و فوق خانواده ها را نشان می دهد. در این تحقیق جنس passer با چهار گونه، جنس motacilla با یک گونه، جنس carduelis بایک گونه، جنس emberiza با شش گونه و جنس serinusa با یک گونه در فوق خانواده passerioiodea قرار گرفتند. جنسcorvus با یک گونه و جنس lanius نیز با یک گونه در کلادcorvida قرارگرفتند. دو گونه از جنس luscinia با یک گونه از جنس muscicapa و یک گونه از جنس acridotheres در فوق خانوادهmuscicapoidea قرارگرفتند. دوگونه از جنس hirundo، یک گونه از جنس phylloscopus، یک گونه از جنس ripria، یک گونه از جنس sitta، یک گونه ازجنس sylvia و یک گونه ازجنس eremophila در فوق خانواده sylvioidea قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که ژل cox1 قابلیت شناسایی 97درصد نمونه هارادرسطع گونه به خوبی دارا می باشد. کلمات کلیدی: گنجشک سانان، افغانستان، استان کابل، ژن coxi.
محمد حسن جعفری فرشته قاسم زاده
چکیده تاکنون مطالعات اندکی در رابطه با فون جانوران افغانستان صورت گرفته است و بررسی های انجام شده تنها محدود به مطالعات هسینگر، خوشحال حبیبی و بعضی از موسسات اکتشافی داخلی و خارجی می شود، لذا هدف از این مطالعه شناسائی بیشتر تنوع جانوران افغانستان با تاکید بر فون جوندگان منطقه است. در این راستا جهت شناسایی و بررسی بیوسیستماتیکی فون پستاندارن کوچک استان های بامیان، کابل و بغلان از تابستان سال 1389 تا خرداد ماه سال 1391 در اکوسیستم های مختلف استان های فوق اعم از جنگلی، استپی، کوهستانی و مناطق پست و هموار، همچنین مناطق شهری و روستایی با استفاده از تله زنده گیر و مرده گیر نمونه برداری انجام شد. در کل 95 نمونه متعلق به 15 گونه و 7 خانواده از پستانداران صید شد. با بررسی های بیوسیستماتیکی (کروموزومی، مورفولوژی و مورفومتری) نمونه ها تا سطح گونه شناسایی شدند که عبارتند از: calomyscidae: calomyscus baluchi; cricetidae: cricetulus migratorius, ellobius foscocapilus, microtus transcaspicus; dipodidae: allactaga vinogradvi; muridae: apodemus uralensis, apodemus witherbyi, meriones libycus, mus musculus, rattus pyctoris, rattus rattus, rattus sp.; mustelidae: martes foina; ochotonidae: ochotona rofescens; sciuridae: marmota (marmota) caudata چهار گونه allactaga vinogradovi apodemus uralensis ، apodemus witherbyi و یک گونه از جنس rattus که بطور کامل شناسایی نشد، گزارش های جدید از این استان ها می باشند. کلمات کلیدی: افغانستان، پستانداران کوچک، جوندگان، مورفولوژی، مورفومتری.
لاله زابلی خوشبخت جمشید درویش
با توجه به اهمیت جوندگان به عنوان آفت و همزیست با انسان و همچنین اهمیت منطقه بلوچستان به عنوان ناحیه ای ناشناخته و دارای تنوع آب و هوایی مطاله جوندگان این ناحیه به عنوان بخشی از غنای گونه ای این منطقه از اهمیت بالایی برخوردار است.در این پژوهش ما موفق به صید پنجاه و شش نمونه از جوندگان متعلق به ده گونه و نه جنس و چهار خانواده شدیم.
یاسر امیر افضلی جمشید درویش
جهت شناسایی و بررسی بیوسیستماتیکی فون جوندگان شهرستان های جیرفت و عنبرآباد از شهریور 1391 تا شهریور 1392 در مناطق مختلف اعم از مناطق پست و هموار و کوهستانی با استفاده از تله های زنده گیر و مرده گیر نمونه برداری انجام شد و تعداد 62 نمونه از 10 گونه و 3 خانواده شامل: family muridae, golunda ellioti, acomys dimidiatus, tatera indica, merines persicus, mus musculus, nesokia indica, rattus rattus, apodemus witherbyi , family cricetidae, cricetulus migratorius, family ochotonidae, ochotona rufescens. در این شهرستان ها با استفاده از کلید ها، شناسایی شد. برای نخستین بار، جوندگان این مناطق توسط این پژوهشگران مورد مطالعه بیوسیستماتیکی قرار گرفتند و نمونه ها از نظر مورفولوژیکی و مورفومتریک بررسی شدند که گونه acomys dimidiatus گزارش جدید از این مناطق و استان کرمان می باشد.
معظمه ابوالحسنی کوپائی جمشید درویش
وجود جوندگان در مجاورت محیط های شهری، تردد آن ها در مزارع و اماکن انسانی علاوه بر خسارت های اقتصادی که فراهم می کند، تهدید کننده سلامت انسان نیز است. وفور بالای جوندگان در شهرهای ایران یکی از معضلات بهداشتی کشور است. به علت تنوع شرایط اکولوژیکی در ایران ضرورت دارد که تنوع جوندگان در هر منطقه به صورت جداگانه مورد بررسی قرار گیرد. در مطالعه حاضر نمونه برداری از شهرستان اراک طی پاییز (مهر و آبان) سال 90 و تابستان و پاییز (مهر و آبان) سال 91 با استفاده از تله های زنده گیر صورت گرفت. نمونه ها پس از جمع آوری به آزمایشگاه منتقل شدند و از لحاظ مورفولوژیک و مورفومتری مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور مطالعات مورفومتری پنج صفت ظاهری با استفاده از خط کش، شانزده صفت جمجمه ای با کولیس دیجیتال، چهارده صفت دندانی با میژروسکوپ و نسبت های مهم اندازه گیری شدند. نمونه ها با استفاده از کلید های شناسایی و مقالات مورد شناسایی قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که نمونه های جمع آوری شده به سه خانواده و نه گونه ی جوندگان تعلق دارند: family muridae, subfamily gerbillinae meriones libycus, meriones persicus, meriones vinogradovi, subfamily murinae rattus norvegicus, mus musculus, mus macedonicus, apodemus witherbyi, family cricetidae, subfamily arvicollinae microtus qazvinensis, family, hystricidae, hystrix indica. گونه هایmeriones vinogradovi, mus macedonicus, apodemus witherbyi & microtus qazvinensis برای اولین بار از شهرستان اراک و استان مرکزی گزارش شدند
سکینه رجایی حسین وارسته مرادی
یک شاخص وابستگی¬ که برای درک ساختار جامعه کاربرد دارد، اندازه¬گیری درجه هم پوشانی منابع مورد استفاده در میان گونه¬های مختلف آن جامعه است. یکی از رایج¬ترین منابع مورد اندازه-گیری جهت محاسبه¬ی هم پوشانی، غذا است. بررسی رژیم¬غذایی در مطالعات بوم¬شناختی یکی از اساسی¬ترین الزامات برای درک زیست¬شناسی گونه¬ها، تعیین ارتباطات تغذیه¬ ای و عملکرد اکوسیستمی می¬باشد که در آن حضور دارند. بررسی ریمه¬ها، یکی از بهترین روش¬های غیرهجومی برای تعیین محتویات¬ غذایی خورده شده توسط پرندگان شکاری محسوب می¬شود. در این مطالعه به بررسی رژیمغذایی و هم¬پوشانی مأوایغذایی جغد کوچک و دلیجه در پناهگاه حیاتوحش شیراحمد سبزوار در طول فصول مختلف سال پرداخته شد. بعد از انجام عملیات صحرائی، ریمه¬های جمع-آوری شده به آزمایشگاه منتقل و کدگذاری شدند. سپس ریمه¬ها با خیساندن از هم باز شده و بقایای جانوری موجود در آن¬ها تفکیک و شناسایی شد و درصد حضور هر ماده غذایی در میان کل ریمه¬ها مورد محاسبه قرار گرفت. بعلاوه اندازه¬گیری وزن، طول، قطر (میانگین انحراف معیار) و شاخص¬های درصد زیست¬توده طعمه¬های مورد استفاده، پهنای مأوایغذایی، تنوع گونه¬ای، یکنواختی و معیارهای اندازه¬گیری هم¬پوشانی مأوایغذایی در هر فصل سنجیده شد. به¬طور کلی بررسی مجموع 548 ریمه جغد کوچک نشان داد که رژیمغذایی این پرنده شکاری در طول سال شامل 13.78% قاب¬بالان (سوسک¬ها)، 15.20% راست بالان (ملخ¬ها)، 5.02% پرندگان، 18.13% پستانداران کوچک، 18.55% جوندگان، 6.42% حشره¬خورها، 0.7% خزندگان و 2.79% مورچه¬ها است. میانگین وزن ریمه¬های جغد کوچک در سال 0.92 1.37 گرم، طول 0.81 3.1 و قطر 0.73 1.4 سانتی¬متر بود. همچنین تجزیه و تحلیل 206 ریمه جمع¬آوری شده دلیجه در طول سال نشان داد، قاب¬بالان (سوسک¬ها) 24.92%، راست بالان (ملخ¬ها) 25.55%، پرندگان 6.54%، پستانداران کوچک 15.89%، جوندگان 13.71%، حشره¬خورها 3.12%، خزندگان 4.98% و مورچه¬ها 5.30% رژیمغذایی این پرنده را تشکیل می¬دهند. وزن ریمه¬های دلیجه در سال 0.45 0.91 گرم، طول 0.59 2.55 و قطر 0.44 1.37 سانتی¬متر برآورد شد. در این بررسی هم¬پوشانی مأوایغذایی جغد کوچک و دلیجه براساس معیار درصد همپوشانی88.51%، معیار پیانکا 0.98، معیار ساده شده موریزیتا 0.98 و معیار هورن 0.96 بدست آمد. نتایج این مطالعه نشان داد اگرچه هم¬پوشانی مأوای غذایی بین جغد کوچک و دلیجه سطح بالایی بود اما کامل نبود. تجزیه و تحلیل¬های آماری حاصل از آزمون معنی¬داری نشان داد از نظر استفاده از طعمه¬های مختلف در گونه جغد کوچک و دلیجه در بین فصول مختلف سال اختلاف معنی¬داری وجود دارد (05/0sig.<) و به¬همین ترتیب، به¬طور کلی از نظر استفاده از صیدهای مختلف در طول سال بین جغد کوچک و دلیجه اختلاف معنی¬داری بدست آمد. یک شاخص وابستگی که برای درک ساختار جامعه کاربرد دارد، اندازه گیری درجه هم پوشانی منابع مورد استفاده در میان گونه های مختلف آن جامعه است. یکی از رایج ترین منابع مورد اندازه-گیری جهت محاسبه ی هم پوشانی، غذا است. بررسی رژیم غذایی در مطالعات بوم شناختی یکی از اساسی ترین الزامات برای درک زیست شناسی گونه ها، تعیین ارتباطات تغذیه ای و عملکرد اکوسیستمی می باشد که در آن حضور دارند. بررسی ریمه ها، یکی از بهترین روش های غیرهجومی برای تعیین محتویات غذایی خورده شده توسط پرندگان شکاری محسوب می شود. در این مطالعه به بررسی رژیمغذایی و هم پوشانی مأوایغذایی جغد کوچک و دلیجه در پناهگاه حیاتوحش شیراحمد سبزوار در طول فصول مختلف سال پرداخته شد. بعد از انجام عملیات صحرائی، ریمه های جمع-آوری شده به آزمایشگاه منتقل و کدگذاری شدند. سپس ریمه ها با خیساندن از هم باز شده و بقایای جانوری موجود در آن ها تفکیک و شناسایی شد و درصد حضور هر ماده غذایی در میان کل ریمه ها مورد محاسبه قرار گرفت. بعلاوه اندازه گیری وزن، طول، قطر (میانگین انحراف معیار) و شاخص های درصد زیست توده طعمه های مورد استفاده، پهنای مأوایغذایی، تنوع گونه ای، یکنواختی و معیارهای اندازه گیری هم پوشانی مأوایغذایی در هر فصل سنجیده شد.
علی غلامحسینی منصور علی آبادیان
بیش از ده درصد پرندگان در طبیعت دورگه¬زایی دارند. بررسی دینامیک زمانی- فضایی نواحی دورگه¬زایی حائز اهمیت است چرا که حرکت و جابجایی ناحیه دورگه¬زایی می¬تواند پیامدهای تکاملی آن را تغییر دهد. مطالعات نشان می¬دهد برخی آرایه¬های پالئارکتیک غربی و پالئارکتیک شرقی از پرندگان، در نواحی البرز مرکزی روراندگی پراکنشی داشته و ایجاد دورگه نموده¬اند. از جمله از این موارد، ناحیه تماس بین زردپره سرسرخ و زردپره سرسیاه (راسته گنجشک¬سانان) به عنوان دو گونه خواهری در جنوب شرق دریای خزر می¬باشد. بعد از گذشت حدود 75 سال از اولین گزارش دورگه¬زایی بین این دو گونه در سال 1940 و آخرین گزارش در سال 1977، همچنان بسیاری از سوالات درباره این ناحیه مجهول باقی مانده است. در این مطالعه نخست به بررسی یک فرضیه آزموده نشده در مورد دورگه-زایی پرداخته شد که بیان می¬کند فراوانی دورگه¬زایی بین گونه¬های خواهری بیش از گونه¬های غیرخواهری است. سپس ناحیه دورگه¬زایی بین دو این گونه زردپره، بر اساس صفات ریخت¬شناختی و ریخت¬سنجی، ژن¬های میتوکندریایی و هسته¬ای، صفات صوتی و متغیرهای اقلیمی بررسی گردید. برای شناسایی دورگه¬ها و تخمین میزان دورگه¬زایی ابتدا تنوع درون گونه¬ای بررسی و سپس دورگه¬ها شناسایی شدند. نتایج نشان داد در پرندگان فراوانی دورگه¬زایی بین گونه-های خواهری بیش از گونه¬های غیرخواهری است و تفاوت از نظر آماری معنی¬دار است. همچنین مشخص شد در مقایسه با مطالعات قبلی، موقعیت و گستره ناحیه دورگه¬زایی بین این دو گونه زردپره از سال 1977 تاکنون در حدود 170 کیلومتر (میانگین پنج کیلومتر در سال) به سمت غرب گسترش یافته است. ناحیه روراندگی پراکنشی و دورگه-زایی هم اکنون حدود 250 کیلومتر امتداد دارد و میزان دورگه¬زایی بر اساس نمونه¬های جمع¬آوری شده حدود 44 درصد تخمین زده می¬شود. مدل¬سازی پراکنشی گونه (sdm) نیز نشان داد که پردازه اکولوژیک دو گونه از نظر فاکتورهای اقلیمی دما و بارندگی با هم تفاوت معنی¬داری را نشان می¬دهند، اما این فاکتورها ناحیه دورگه¬زایی را محدود نکرده¬اند و هر دو گونه در کل محدوده شمال ایران پتانسیل پراکنش دارند. حرکت ناحیه دورگه¬زایی به سمت غرب در ارتباط با افزایش گستره پراکنش تولیدمثلی زردپره سرسرخ می¬باشد. بر اساس مدل¬ها احتمال گسترش و حرکت بیشتر ناحیه دورگه¬زایی به سمت غرب وجود دارد. آنالیزهای چند متغیره نشان داد که دورگه¬ها از نظر صفات ریخت¬سنجی به خوبی گروه¬بندی می¬شوند و در بسیاری از صفات رنگی و ریخت¬سنجی، الگوی حدواسط را نشان می-دهند. گرچه شبکه هاپلوتایپی در ژنوم میتوکندری و هسته¬ای وابسته به جنس، هاپلوتایپ مشترکی را نشان نداد اما ژن¬های ریزماهواره¬ای (میکروستلایت) تبادل ژن دو طرفه را همراه با آمیزش¬های بازگشتی تایید نمود که در تطابق با داده¬های ریخت شناختی و درصد بالای دورگه¬زایی بین این دو گونه در ناحیه روراندگی پراکنشی می¬باشد. بر اساس نتایج آنالیزهای دموگرافیک، احتمالا تماس بین این دو گونه مربوط به بعد از آخرین یخبندان پلئیستوسن می¬باشد. آنالیز صفات صوت، واگرایی آواز را در ناحیه دورگه¬زایی مخصوصا در زردپره سرسرخ نشان داد که به عنوان یکی از سدهای مهم جدایی تولیدمثلی پیش از تشکیل زیگوت عمل می¬نماید.
فاطمه فخارزاده جهرمی حاج قلی کمی
خانواده bufonidae تقریباً جهان¬شمول است. در این خانواده،جنس bufo garsault,1764 مشکل دارترین گروه محسوب می¬شود. آنچه درگذشته به عنوان جنسbufo با 450 گونه و با پراکنش بسیار وسیع گزارش شده است، فاقد صفات سیناپومورف است لذا بسیاری از دانشمندان تک نیا بودن این جنس را زیر سؤال برده¬اند.در میان دوزیستان،خویشاوندی¬های این جنس به درستی درک نشده است که علت آن ریخت و اکولوژی محافظه¬کارانه آن-هاست با توجه به اینکه مطالعات انجام شده در مورد این خانواده در ایران اندک است و نمونه برداری ها محدود به مناطق اندک و نیز تعداد محدودی وزغ می¬شود و وضعیت آرایه¬شناسی بعضی گونه¬ها نامشخص است. لذا تصمیم به مطالعه جامعی درزمینهٔ آرایه¬شناختی و تبارشناسی این خانواده در ایران گرفته شد. برای نیل به این هدف، درمجموع تعداد203 عدد وزغ از خانواده bufonidae از سرتاسر ایران جمع¬آوری شده و موردمطالعه ریخت-شناسی، ریخت¬سنجی،کاریولوژی و مولکولی قرار گرفتند. . یافته¬های حاضر وجود هفت گونه کاملاً مشخص را در وزغ های جمع¬آوری شده نشان داد. این گونه ها متعلق به سه جنس از این خانواده است: جنس bufo، از این جنس تنها یک گونه در ایران وجود دارد با نامbufo eichwaldi که در جنگل های شمال ایران پراکنش دارد. این گونه، جثه بسیار بزرگ، سر حجیم و پهن، رنگ چشم مسی رنگ و پوزه نوک تیز دارد . از جنس duttaphrynus تنها یک گونه بانام duttaphrynus olivaceus یافت شد که در جنوب و جنوب شرقی ایران انتشار دارد.ویژگی بارز گونه¬یduttaphrynus olivaceus غده پاروتوئید بسیار طویل است بطوریکه طول آن دو برابر عرض آن می-باشد. اولین انگشت اندام جلویی بزرگ تر از دومی است. جنس دیگرbufotes است که، شامل اعضایbufotes viridis complex است که پنج گونه آن در ایران وجود دارد. این کمپلکس مشکلات آرایه شناختی فراوانی دارد. دو گونه نسبتاً ناشناخته bufotes surdus وbufotes luristanicus ویژگی های ریختی مشترک زیادی دارند که تشخیص آنها را از یکدیگر مشکل می¬سازد . داده¬های جدید ریختی، ریخت سنجی و نیز کاریولوژی ارائه شده در این تحقیق نشان می¬داد که این دو ، گونه¬هایی کاملاً مستقل هستند . پرده صماخ صفت ریختی مناسبی برای تشخیص این دو گونه از یکدیگر است . مطالعات مولکولی نشان می¬دهد که مابقی گونه های متعلق به کمپلکس وزغ سبز در دو کلاد قرار می¬گیرند. یکی از کلادها متعلق به گونه b.variabilisاست که مطالعه حاضر نشان می¬دهد در نیمه غربی و مرکزی ایران یا به عبارتی در غرب بیابان¬های مرکزی ایران پراکنش دارند و دیگری کلاد شمال و شرق است که شامل گونه دیپلوئیدیb.turanensis،گونه تتراپلوئیدیb.oblongus و هیبریدهای تریپلوئیدی است. کلاد شمال و شرق در شرق بیابان¬های مرکزی ایران پراکنش دارد و بیابان¬های مرکزی ایران عامل جداکننده این کلاد از کلاد مرکز و غرب است . در مورد گونه b.variabilis وزغ های شیرکوه جمعیتی ایزوله را تشکیل می-دهند. در تحقیق حاضر جمعیت های مختلف کمپلکس وزغ سبز از سرتاسر ایران موردمطالعه سیتوژنتیکی قرار گرفتند مطالعات حاضر نشان داد که جمعیت های متعلق به غرب بیابان¬های مرکزی ایران( b.variabilis) همگی دیپلوئید هستند ,حال آنکه جمعیت های پلی پلوئید، محدود به شرق بیابان¬های مرکزی ایران می¬شوند. مطالعات کاریوتایپی منجر به کشف وزغ های تریپلوئیدی از دو منطقه (چشمه سرآسیاب بزنگان و روستای یکه بید) در شمال شرقی ایران شده است . این وزغ های تریپلوئیدی با گونه هم جا دیپلوئیدیb.turtanensis همزیست هستند و در مناطق اطراف این دو ناحیه ، هیچ وزغ تتراپلوئیدی یافت نشد . احتمال این وزغ ها سیستم¬های جمعیتی را تشکیل می دهند که در آن دیپلوئیدها و تریپلوئیدها با یکدیگر از طریق مکانیزم آزموده نشده ای تولیدمثل می¬کنند .
سمیرا مشتاقی جمشید درویش
چکیده موش های دو پای پنج انگشتی جنس allactaga شامل 12 گونه ی ریختی است که در نواحی خشک آسیا و شمال آفریقا زندگی می کنند و بطور وسیعی در مناطق بیابانی، نیمه بیابانی، و استپی ایران پراکنده شدند. پنج گونه ی ریختی از این جنس در فلات ایران تعریف شده اند، که موش دو پای پنج انگشتی کوچک (a. elater)، موش دو پای توسی (a. toussi)، موش دو پای هاتسونی (a. hotsoni)، موش دو پای یفروتیکا (a. euphratica) و موش دو پای ویلیامز (a. williamsi) نام دارند. موش دو پای پنج انگشتی کوچک یک گونه ی ناهمگن و چندریختی بوده و یک تنوع هاپلوتایپی بالایی را نشان داده است. از این رو نمونه های همتافت گونه ی a. elater شمال شرق ایران بر اساس صفات ریخت سنجی و داده های مولکولی مطالعه شد. بر طبق داده های ریخت سنجی و مولکولی مشخص شد که چهار گروه از این همتافت گونه وجود دارد (a. toussi1, a. toussi2, a. elater1, a. elater2). آنالیزهای محتمل ترین درخت (maximum likelihood)، آنالیز بیزین (bayesian) و شبکه ی هاپلوتایپی، تفاوت ژنتیکی واضحی را بین گروه ها نشان داد. بطور کلی تبارزایی همتافت گونه ی a. elater نیازمند بررسی بیشتری است. کلمات کلیدی: زیر واحد یک سیتوکروم اکسیداز (cox1)، سیتوکروم b (cytb)، فیلوژنی، allactaga elater
ریحانه عطاریزدی جمشید درویش
چکیده ندارد.
امسه گل نیک محضر فرهنگ حداد
به منظور شناسایی جوندگان منطقه ترکمن صحرا از آبان ماه سال 1386 تا آبان 1387 از منطقه نمونه برداری شد. نمونه برداری از روستاهای واقع در بخش داشلی برون (قولاق بورته، کرند و ...) با تله های زنده گیر و کشنده صورت گرفت. سپس مطالعات مورفومتریک، مورفولوژیک و کاریولوژیک بر روی نمونه ها انجام گردید. در این مطالعه کاریوتایپ نمونه ها با روش شستشوی مغز استخوان تهیه شد. نتایج نشان می دهد که نمونه های صید شده متعلق به گونه موش دوپای کوچک 5 انگشتی، allactaga elater، با عدد کروموزومی 48 و خرگوشک زمینی کوچک، pygeretmus pumilio با عدد کروموزومی 48 از خانواده dipodidae، موش خانگی mus musculus با عدد کروموزومی 40 و رت سیاه rattus rattus از زیرخانواده murinae، جرد لیبی، meriones libycus، با عدد کروموزومی 44 و جرد بزرگ، rhombomys opimus، با عدد کروموزومی 40 از زیرخانوده gerbillinae، که هر دو زیرخانواده متعلق به خانواده muridae می باشند، همچنین هامستر مهاجر، cricetulus migratorius با عدد کروموزومی 22 از زیرخانوده cricetinae که در خانواده cricetidae قرار دارد، می باشند.
سیاوش طراوتی جمشید درویش
در این مطالعه ریخت شناسی هندسی جنس erodiontes با استفاده از تکنیک فوریه بیضوی انجام شد. چهار جمعیت از چهار جمعیت چارطاقی، ابوزیدآباد، مصر و حجت آباد از دو گونه e. aelleni و e. pfaundleri انجام شد . هدف این مطالعه این بود که تاثیر ویکاریانس بر جمعیت های این دو گونه بررسی شود. نتایج نشان داد که تفاوت شکل بین جمعیت های هم گونه بسیار اندک است. این مساله ممکن است نشان دهنده این نکته باشد که جدایی این جمعیت ها اخیراً اتفاق افتاده است. بر خلاف آن جمعیت های گونه e. pfaundleri از نظر اندازه تفاوت معنی داری از خود نشان دادند. این تفاوت بین اندازه دو جمعیت e. pfaundleri می تواند به علت شرایط محیطی متفاوت از قبیل دما و تغذیه باشد.
بهاره صاحب جمع اسکندر رستگار پویانی
calomyscidae خانواده کوچکی از جوندگان است و طبق جدیدترین رده بندی ارائه شده توسط wilson و reeder (2005) دارای 8 گونه در جنسcalomyscus thomas, 1905 می باشد. تا کنون در ایران 5 گونه c. elburzensis، c. bailwardi، c. grandis، c. urartensis و c. hotsoni گزارش شده است. از آنجایی که در این جنس تشخیص گونه ها براساس صفات مورفولوژیکی بسیار مشکل است، در این تحقیق برای اولین بار مطالعه بر روی جنس calomyscus با استفاده از تکنیک rflp انجام شد. در این تکنیک هضم ژنوم توسط آنزیم های محدودکننده صورت می گیرد و پس از الکتروفورز محصولات هضم، معمولاً می توان گونه های مختلف را به دلیل داشتن باندهای متفاوت روی ژل الکتروفورز از هم تشخیص داد. به منظور شناسایی گونه ها و بررسی تغییرات درون گونه ای و بین گونه ای این جنس از، ژن میتوکندریایی سیتوکروم b استفاده شد. از آنجا که dna میتوکندری دارای سرعت تکاملی بیشتر از dna هسته ای و درجه بالایی از جهش می باشد و در نتیجه تغییرات سریع تری را در طی نسل ها نشان می دهد بنابراین الگوی مناسبی برای تشخیص گونه های مختلف است. در این تحقیق 43 نمونه calomyscus از 8 منطقه (خواجه مراد، آق دربند، تندوره، دشت بجنورد، یزد، تهران، کرمان و شیراز) مورد مطالعه قرار گرفتند. در این نمونه ها dna سلولی را از بافت های کبد و یا ماهیچه استخراج کرده و سپس ژن سیتوکروم b طی واکنش زنجیره ای پلیمراز (pcr) تکثیر شده و توسط 3 آنزیم برش دهنده haeiii ، hincii و hinfi هضم شد. به منظور مقایسه قطعات ایجاد شده، محصولات هضم بر روی ژل آگارز 1% الکتروفورز شدند. به این ترتیب با توجه به الگوهای متفاوت حاصل از هضم، گونه های جنس calomyscus برای اولین بار با استفاده از این تکنیک از هم جدا شدند.
سیده رقیه هاشمی نژاد فرشته قاسم زاده
به منظور بررسی بیوسیستماتیکی دوزیستان بی دم استان مازندران در شمال ایران پس از تعیین ایستگاه های نمونه برداری در شهرهای تنکابن ، رامسر ، محمودآباد، بابلسر، آمل ،بابل ، قائم شهر،ساری، بهشهر و سواد کوه ،242 نمونه دوزیست بی دم از فروردین1387 تا آذر 87 13 جمع آوری شد ، این نمونه ها متعلق به 3 خانواده ranidae, bufonidae , hylidae می باشد.نمونه ها جهت انجام مطالعات کاریولوژیکی،مورفولوژیکی و بیومتری به طور زنده به آزمایشگاه منتقل شده و پس از شماره گذاری و ثبت مورد مطالعه قرار گرفته (کاریولوژی) و پس از بیهوشی و مرگ با فرمالین 3% فیکس شدند . نمونه های جمع آوری شده بر اساس کلید های شناسایی و طبق فرمول کروموزومی به4 گونه شامل rana(pelophylax) ridibunda (قورباغه مردابی) و rana macrocnemis (قورباغه جنگلی) که به جنس rana و hyla savignyi (قورباغه درختی) که به جنس hyla و bufo(pseudepidalea)variabilis (وزغ سبز)که به جنس bufo تعلق دارد. شرایط اکولوژی محیط از قبیل دمای آب، دمای هوا، ph آب، سختی آب و نوع گیاهان منطقه نیز بررسی شد. جهت بررسی تنوع جمعیتی گونه های شناخته شده ،تعداد14 صفت در جنس rana و 13 صفت در hyla و16 صفت در bufo با استفاده از کولیس با دقت 0/01 اندازه گیری شد. و سپس نمونه های استان مازندران با خراسان مقایسه گردید.نتایج آماری توسط نرم افزار spss 16 انجام شد.آزمون t-test (مقایسه میانگین ها) نشان داد که در جنس نر و ماده قورباغه مردابی صفات طول بدن،طول ران،طول ساق و طول سر اختلاف معنی داری وجود دارد. در جنس نر و ماده وزغ سبز در صفات طول سر ،اندازه عرض پلک ها و عرض غدد پاروتوئید اختلاف معنی دار وجود ندارد و در بقیه صفات تفاوت معنی داری بین نر و ماده آن دیده می شود. در قورباغه جنگلی در هیچ صفتی اختلاف معنی داری بین جنس نر و ماده دیده نمی شود و در قورباغه درختی جنس ماده صید نشد.آزمونanova (آنالیز واریانس) جدایی جمعیت های مورد مطالعه را در قورباغه مردابی بر اساس صفات عرض رستروم و عرض پلک ها ودر وزغ سبز در تمامی صفات و در قورباغه درختی بر اساس صفت طول سر نشان داد (p<0/001 ). در قورباغه جنگلی در جمعیت های مورد مطالعه تفاوتی نشان داده نشد.تحلیل ممیزی (discrimination analysis )بین جمعیت ها جدایی بین آنها را نشان داد. تحلیل خوشه ای (cluster analysis ) جمعیت های مورد مطالعه را بر اساس زیستگاه آنها طبق مرکز گروههای حاصل از توابع گروه بندی نمود.
هما رضوی زاده جمشید درویش
عنکبوتهای جنس latrodectus (theridiidae: araneae) یا عنکبوتهای بیوه (widow spiders) در منطقه مشهد و حومه مورد بررسی قرار گرفت . این عنکبوتها در خراسان به دلمک یا دلمک مشهورند. در این مطالعه ابتدا خصوصیات اکولوژیکی و رفتاری در زیستگاه طبیعی و شرایط آزمایشگاه بررسی شد و سپس براساس مطالعات مورفولوژیک و مورفومتریک دو گونه l.13-guttatus و l.geometricus شناسایی شد.
فاطمه سیدموسوی جمشید درویش
به منظور مشخص شدن موضع بیوسیستماتیکی رات شمال خراسان نمونه برداری از راتهای کوهپایه های اطراف مشهد با استفاده از تله های زنده گیر انجام گرفت و شناسایی در سه مرحله کاریولوژی، مورفولوژی و مورفومتری صورت گرفت . نتایج حاصل از کاریولوژی اینگونه با کاریوتیپ r.turkestanicus در کشورهای همجوار مقایسه شدند و از نظر مورفولوژیک و مورفومتریک نیز با گونه های rattus rattus و r.norvegicus مقایسه انجام شد. نتایج حاصل نشان می دهد رات ترکستانی خراسان از نظر کروموزومی با 24 کروموزوم مشابه rattus turkestanicus ترکمنستان و افغانستان می باشد و از نظر صفات ظاهری رنگ دم و رنگ پوست و صفات جمجمه ای مانند حاشیه خارجی کمان زیگوماتیک و حاشیه خارجی زائده صدفی و طول شکاف کامی و نسبت طول دم به سر و تنه و صفات ظاهری و جمجمه ای دیگر با دو گونه rattus rattus و r.norvegicus تفاوت دارد. این رات از گونه r.rattoides نیز متفاوت می باشد. گونه dryomys nitedula متعلق به خانواده gliridae نیز از نظر کاریولوژی، مورفولوژی و اکولوژی مورد مطالعه قرار گرفت . نتایج حاصل از این مطالعه نیز با مطالعات انجام شده در کشورهای همجوار مقایسه شدند. این دو گونه rattus turkestanicus و dryomys nitedula در هر بار نمونه برداری با هم در منطقه وجود داشتند.
محمود خسروی جمشید درویش
مطالعه جنس مریونس (gerbillinae, rodentia) با توجه به تعداد گونه ها، کثرت انتشار جغرافیایی و اشکال مختلف سازش با محیطهای گرم و خشک از نظر مطالعات بیوسیستماتیکی بسیار جالب توجه می باشد. این جنس کلا دارای 16 گونه می باشد که حدود 7 گونه از ایران گزارش شده است و از این تعداد، 4 گونه در استان خراسان یافت می شود. معهذا از لحاظ صفات تاکسونومیکی تشخیص این گونه ها با اشکال مواجه است و همچنین انتشار گونه های آن در خراسان کاملا مشخص نیست . در این تحقیق با استفاده از تله های زنده گیر تعداد 42 نمونه از نقاط مختلف مشهد و سبزوار جمع آوری و از لحاظ بیوسیستماتیکی مورد بررسی کاریولوژیکی، مورفولوژیکی و مورفومتریکی و پارازیتولوژیکی قرار گرفتند. همچنین تعداد 44 جمجمه متعلق به موزه ملی تاریخ طبیعی ایران که قبلا توسط پروفسور lay و harington و دیگران جمع آوری و شناسایی شده بودند (28 عدد تا سطح گونه و 16 عدد تا سطح جنس) و تعداد 10 جمجمه متعلق به موزه جانورشناسی دانشگاه فردوسی مشهد برای مطالعات مورفرولوژیکی و مورفومتری مورد استفاده قرار گرفته است . داده های مربوط به صفات ظاهری و جمجمه ای نمونه های مریونس مربوط به موزه تاریخ طبیعی و نمونه های گرفته شده از خراسان بررسی گردید. نتیجه این مطالعه نشان می دهد که جنس مرینوس علیرغم تشابهات مورفولوژیک ظاهری دارای اختلافات بنیادی کروموزومی و مروفرولوژیکی است که تعدادی از آنها توسط محققین گذشته نیز معرفی شده است . در این بررسی براساس روش پولی تتیک (polythetic) کلیه صفات مربوط به گونه های جنس مریونس سنجیده شده و اعتبار آنها برای تشخیص گونه ها مورد بررسی قرار گرفته و نهایتا منجر به تشکیل کلید دو شاخه ای شده است . تحلیل تک متغیره و چند متغیره داده های کمی نشان می دهد که گونه های جنس مریونس خراسان دارای اختلافات قابل توجهی از نظر ابعاد کلی و نسبتها می باشند بدین صورت که گونه meriones meridianus دارای کوچکترین ابعاد جمجمه ای و ظاهری و meriones persicus و meriones libycus بزرگترین ابعاد را دارند. ضمنا meriones persicus در مقایسه با سایر گونه ها دارای تغییرات آلومتریک کاملا متمایز است . خانواده های -5 oxyuridae -4 trichuridae -3 hymenolepididae -2 taenidae -1 ceratophylidae
فاطمه کاهانی جمشید درویش
جنس تریکوگراما (trichogramma) از خانواده تریکوگراماتیده و راسته نازک بالان شامل گونه های متعددی است که انگل تخم بسیاری از پروانه ها و بعضی از دوبالان و نیم بالان هستند. این زنبورها به میزان وسیع در برنامه های کنترل بیولوژیکی در سطح جهان مورد استفاده قرار می گیرند. با وجود این تاکسونومی گونه های جنس تریکوگراما به علت اندازه بسیار ریز بدن و تغییر اکو جغرافیایی بعضی از صفات مورفولوژیکی بسیار مشکل است . هر ساله بر تعداد گونه های تریکوگراما افزوده می شود. لیکن خطر اشتباه در شناسایی گونه ها بر اساس کلیدهای موجود، وجود دارد، لذا با توجه به اهمیت تشخیص گونه های زیستی این تخم خواران در مبارزه بیولوژیکی، استفاده از روش امکان تشخیص گونه های همزاد را نمی دهد، لذا برای جدایی گونه های بسیار نزدیک از ژنتیک بیوشیمیایی جمعیت ها و مطالعات آماری پیشرفته استفاده می شود. با توجه به مشکل استان خراسان در رابطه با امر کنترل بیولوژیکی، تعداد 13 سوش از زنبورهای تریکوگراما از نقاط مختلف شهرستان مشهد، نیشابور و کاشمر جمع آوری شد و روش پلی تتیک (polythetic) مطالعه گونه ها برای تعداد زیادی از صفات مورد استفاده قرار گرفت . به منظور مطالعات فیلوژنیتیکی بین گونه ها با استفاده از داده های مورفولوژیک و مورفومتریک کلادوگرام و دندروگرام رسم شده و در پایان کلید دو شاخهای برای شناسایی گونه های شناخته شده در خراسان تهیه شده است .
محمد ملکی ناصر مهدوی شهری
دستگاه گوارش جوندگان سازگاریهای زیادی از نظر مورفولوژی، فیزیولوژی و هیستولوژی در رابطه با اکولوژی، نوع تغذیه و شرایط محیطی نشان می دهد، این تغییرات در جهت تطابق با نیازهای اکولوژیک و نوع تغذیه است . در این صورت با استفاده از رنگ آمیزیهای اختصاصی بافتهای دستگاه گوارش ، این اختلافات در ابعاد هیستوشیمی قابل بررسی خواهد بود. بنابراین با مقایسه مقاطع میکروسکوپی، اختلافها و تغییرات بافت شناسی و هیستوشیمی صفات تمایز را شناسایی و باارزش گذاری صفات احتمالا نسبت به رده بندی می توان اقدام کرد. در این تحقیق بافت شناسی و هیستوشیمی کولون 9 گونه از جوندگان خانواده های میوریده (زیر خانواده های میورینه، جربیلینه، کریستینه و میکروتینه)، سنجابها و سنجابک درختی مقایسه شدند. دلیل انتخاب کولون در این تحقیق آن است که این ناحیه محل جذب آب و کربوهیدراتها بوده و ممکن است اهمیت اکولوژی و فیزیولوژیکی فوق العاده داشته باشد. در این پژوهش از رات آزمایشگاهی (rattus nirvegicus) که از منابع عمده مربوط به هیستولوژی کولون است ، بعنوان شاهد استفاده گردید. نمونه ها با تله زنده گیر شکار شده و پس از شناسایی و ثبت صفات ظاهری، دستگاه گوارش خارج شده و از ابتدا و انتهای کولون قطعه های 1-2 سانتیمتری نمونه برداری و در محلول بوئن فیکسه گردید. پس از پاساژ از بلوکها برشهای 5-8 میکرومتری تهیه گردید. مقاطع بوسیله رنگ آمیزیهای اختصاصی کربوهیدراتها، آبی آلسیان 8gx در ph1 و تکنیک p.a.s و... رنگ آمیزی شدند. نتایج میکروسکوپی نشان دهنده تنوع و تراکم در گابلت سلها، انواع موکوسی، تنوع ترشحات گلیکوپروتئین ها، آرایش لایه ها، چینها و توزیع غدد لیبرکون می باشد.
امید میرشمسی کاخکی جمشید درویش
عنکبوتهای دارای تنوع زیستی و گوناگونی فراوانی هستند و از نظر تعداد گونه های شناخته شده در میان سایر تاکسونهای جانوری دارای رتبه هفتم می باشند. تا سال 1988 میلادی حدود 34000 گونه از این راسته شناخته شده است که در 3000 جنس و 105 خانواده جای می گیرند. عنکبوتها در زمره فعالترین شکارگران محیطهای خشکی می باشند و نقش مهمی در ایجاد تعادل بیولوژیکی در اکوسیستمهای گوناگون دارند، همچنین برخی از عنکبوتها عامل گزیدگی های خطرناک در انسان می باشند. وضعیت فون راسته araneae در استان خراسان کاملا ناشناخته بوده و تاکنون هیچ مطالعه ای در این زمینه انجام نشده است . بنابراین به منظور مطالعه فون عنکبوتهای نواحی جنوبی استان خراسان، با استفاده از روشهای نمونه برداری دستی و تله گذاری گودالی، چندین نمونه از نقاط مختلف شهرستانهای گناباد، قاین و فردوس جمع آوری و به آزمایشگاه جهت انجام مطالعات مرفولوژیکی و شناسایی، منتقل گردیدند. در شناسایی نمونه ها تا سطح گونه فقط به نمونه های بالغ توجه گردید، زیرا شناسایی نمونه ها تا سطح گونه فقط براساس نمونه های بالغ امکان پذیر است ، لذا ضرورتی به نگاهداری نمونه های نابالغ نیست . شناسایی نمونه ها براساس منابعی نظیر levi, 1959, 1962; levy, 1982, 1985, 1988; roberts, 1985; kaston, 1978 و davies, 1988 صورت گرفت . در این تحقیق در مجموع 17 خانواده، 22 جنس و 17 گونه شناسایی و معرفی می شود. فهرست تاکسونهای شناسایی شده بشرح زیر می باشد (رکوردهای جدید برای فون ایران با علامت * مشخص شده اند).
علیرضا قیاسی جمشید درویش
قسمت اعظم رژیم غذایی پرندگان شکاری را پستانداران خردجثه از جمله جوندگان تشکیل می دهد این پرندگان پس از بلعیدن طعمه یقایای استخوانی و پوست آن را از طریق دهان دفع می کنند (pelet) . مطالعه بقایای استخوانی موجود در ریمه ها یکی از راههای بررسی حضور و انتشار جوندگان است بدین منظور تعداد 290 عدد ریمه از منطقه اطراف مشهد و سرخس (رباطشرف) جمع آوری گردیده است . همچنین 237 عدد ریمه جمع آوری و باز شده از تربت جام و نواحی اطراف آن و ریمه های باز شده دیگری از درگز و قوچان که در موزه جانورشناسی موجود است بررسی شده است پس از باز شدن ریمه ها، بقایای استخوانی و دندانی جدا شده و شناسایی شده اند. این بررسی نشان می دهد که: بیشترین درصد جانوران موجود در ریمه ها به جوندگان تعلق دارد.