نام پژوهشگر: اقبال مفاخری
اقبال مفاخری محمد باقر علیزاده اقدم
پلیس نمود ظاهری اقتدار دولت است و اعتماد عمومی به پلیس یکی از شاخص مهم مشروعیت نهادهای دولتی است. اعتماد شهروندان به پلیس نقش مهمی در پیشبرد اهداف این سازمان دارد؛ بطوریکه این سازمان برای موفقیت در کاهش جرم و جنایت و تأمین نظم و امنیت جامعه نیازمند مشارکت و همکاری شهروندان می¬باشد؛ اما این مهم زمانی محقق می¬شود که پلیس از نظر مردم معتمد و مشروع شناخته شود. اگر پلیس از نظر شهروندان معتمد شناخته شود، نیاز به کنترل رسمی کاهش می¬یابد. در این وضعیت شهروندان نسبت به جامعه احساس مسئولیت نموده و با پلیس در تأمین نظم جامعه همکاری خواهند کرد. با توجه به اهمیت این امر، پژوهش حاضر به بررسی میزان اعتماد شهروندان قروه¬ای به پلیس و شناخت مهم¬ترین عوامل مرتبط با آن پرداخته است. این پژوهش از نوع کاربردی و با هدف تبیینی بوده و روش اجرای تحقیق پیمایش بوده و از ابراز پرسشنامه برای جمع¬آوری داده¬ها استفاده شده است. نمونه پژوهش 390 نفر از شهروندان 18 سال به بالای ساکن شهر قروه بوده که به روش نمونه¬گیری خوشه¬ای چندمرحله ای انتخاب شده¬اند. یافته¬های پژوهش حاکی از آن بوده که رابطه معنی¬دار و مستقیمی بین سن با اعتماد با پلیس وجود داشته، به عبارت دیگر با افزایش سن اعتماد به پلیس نیز افزایش یافته است. همچنین تفاوت معنی¬داری بین میانگین اعتماد به پلیس پاسخگویان برحسب نوع جنس و سطح تحصیلات آن¬ها وجود داشته است؛ بطوریکه میانگین اعتماد به پلیس زنان، بیشتر از مردان بوده است و میانگین اعتماد به پلیس افراد دارای تحصیلات بالا کمتر از افراد دارای تحصیلات پایین بوده است. در مقابل طبق نتایج تحقیق، رابطه بین متغیرهای مذهب، طبقه اجتماعی، قومیت و وضع تأهل با اعتماد به پلیس معنادار نبوده است. برای بررسی سهم تأثیر هر یک از متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته از رگرسیون خطی چند متغیره استفاده شده است. بر این اساس متغیرهای (سن، جنسیت، تجرب? شخصی، تجربه نیابتی، عدالت رویه¬ای، عملکرد پلیس، مشارکت مدنی و هوش اخلاقی) به روش stepwise (گام به گام) وارد معادله رگرسیونی شده¬اند. نتایج تحلیل رگرسیونی بیانگر این بوده که در گام آخر چهار متغیر تجرب? شخصی، عملکرد پلیس، تجربه نیابتی و عدالت رویه¬ای به ترتیب بیشترین واریانس متغیر وابسته را تبیین کرده¬اند، در مدل باقی مانده¬اند و بقیه متغیرها از معادله خارج شده¬اند. این متغیرها در مجموع توانسته¬اند 72 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نمایند.