نام پژوهشگر: حلیمه عبدی سیدلر
حلیمه عبدی سیدلر عسگر صلاحی
این پایان¬نامه به تحلیل واژه¬ی «ألست»، یکی از رمز¬های بزرگ غزلیّات شمس، اثر جاودانه¬ی جلال¬الدین محمد بلخی می-پردازد. در این تحلیل با استفاده از کاربرد¬های گوناگون «ألست»، معانی مختلف آن دریافت و بازتاب این مفهوم آشکار می¬شود. بهره¬گیری مولوی از واژه¬ی «ألست» با مفهومی فرا¬تر از معنای واقعی خود به کار گرفته شده است، از این¬رو ما در این پایان¬نامه بر آن شده¬ایم تا نخست جایگاه «ألست» را در غزلیّات شمس مشخّص کنیم، آن¬گاه به مجموعه ابیاتی که این واژه در آن¬ها به کار رفته است، اشاره¬ای بکنیم و در پایان، مفاهیم عرفانی «ألست» را در غزلیّات شمس وا¬کاوی کرده و مفهوم روشن¬تری را از آن باز¬نماییم. نگارنده واژه¬ی ألست را در کلّ غزلیّات شمس بررسی و تلاش کرده است تا مفاهیم نهفته در ورای این واژه را تحلیل و تبیین کند. کلام مولوی شامل تصاویر هنریِ بسیاری است؛ اما هنر¬نمایی او بیشتر در زمینه¬ی تشبیه و استعاره است. با توجّه به اهمیّت کیفیّت این تأثیر¬پذیری¬ها از قرآن کریم و شگرد¬های مولوی در بهره¬گیری از آیات قرآن، بر آن شدیم تا به بررسی و وا¬کاوی کیفیت بهره¬گیری و انواع تصویر¬های بیانی و بدیعی با واژه¬ی ألست در غزلیّات شمس بپردازیم. واژه¬ی «ألست» در مقایسه با واژه¬ی «بلی» از بسامد بیشتری برخوردار است. مولوی مخاطب ألست را روح آدمی می¬داند.از دید او روح آدمی با پاسخ «بلی» دادن به این خطاب، شراب عشق الهی را نوشیده¬است. این عشق همان امانتی است که خداوند در انسان به ودیعه نهاده است و «بلیِ» روح در حکم پذیرش بلای عشقِ اوست.