نام پژوهشگر: علی باقری کاکلکی
علی باقری کاکلکی محمدجواد صافیان
هدف پژوهش حاضر تبیین دوشیوه خلاقیت کاملاً متفاوت یعنی خلاقیت وهمی و خلاقیت حکمی است. این دو نوع خلاقیت دارای مبادی، مبانی و ماهیت کاملاً متفاوتی هستند و محصولات خروجی آنها نیز دارای تفاوتهای بنیادی با یکدیگر می باشند. خلاقیت وهمی، که تکنولوژی محصول نهایی آن می باشد، بر اساس نسبت خاصی که بشریت با عالم وجود برقرار کرده شکل گرفته؛ نسبتی که تا قبل از دوره مدرن سابقه نداشته است. یکی از مهم ترین ویژگی های عالم مدرن نوع نگاه استیلا طلب آن به طبیعت است. این نوع نگاه سلطه طلبانه و با مشخصه های خاصش یک پدیده نو در تاریخ بشریت است. عالم مدرن عالمی است متشکل از عوامل گوناگون و در هم تنیده ای که فهم هر یک مترتب بر فهم عوامل دیگر است بنابراین نگرش جزء نگر و تخصصی راهی به شناخت حقیقت عالم مدرن ندارد و در این پژوهش نیز سعی شده خارج از تخصص گرایی های رایج و با نگاه کلان به موضوع پژوهش پرداخته شود. جهت شناخت بهتر مفهوم "عالم" و تبیین دقیق تر وجوه مختلف زندگی و نسبت آنها با یکدیگر بر مبنای حدیثی از امام علی علیه السلام سطوح مختلف زندگی به پنج دسته تقسیم شده است. این پنج سطح عبارتند از: 1- عالم (عقل) 2- تفکر 3- فرهنگ 4- سبک زندگی 5- تمدن. عالم مدرن را می توان اومانیسم، تفکر آن را سوبژکتیویسم، فرهنگ آن را مدرنیسم، سبک زندگی آن را بورژوازیسم و تمدن آن را وسترنیسم نامید. تحقیق و پژوهش حاضر تحقیقی است بنیادی و به همین علت رسیدن به جهت کلی و بینش حاکم بر آن از مسیر روش های متعارف نبوده بلکه از طریق آن چیزی است که ادراک اجمالی و بسیط حقیقت نامیده می شود. اما در اثبات حقانیت حقیقت ادراک شده و بسط و تفصیل آن از روشهای گوناگونی که در قالب روش های کیفی می گنجند استفاده شده است. بنابراین روش شناسی پژوهش حاضر از لحاظ هدف؛ بنیادی، از لحاظ ماهیت و روش؛ توصیفی-تحلیلی، از لحاظ کمی یا کیفی بودن؛ کیفی و از سنخ پدیدارشناسی و مبناگرائی و از لحاظ شیوه گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای می باشد. داده های پژوهش و تجزیه و تحلیل آنها به اثبات می رساند که تکنولوژی مفهومی اساسی در دنیای مدرن است و نه به عنوان یک ابزار صرف بلکه به عنوان یک عامل فکری و فرهنگی عمل می کند. از طرفی آن چیزی که به عنوان یک واسطه اساسی سبب شکل گیری تکنولوژی و تمدن تکنولوژیک گردیده مفهوم خلاقیت است که خود خلاقیت نیز ارتباط تنگاتنگی با عالم خیال دارد و اساسا هیچ گونه تفکری بدون خیال امکان پذیر نیست. خلاقیت در تفکر مدرن دارای جایگاهی اساسی و در واقع واسطه ایجاد تکنولوژی است. این نوع خلاقیت به دلیل وهمی بودن، تنها به عالم حس و ماده توجه می نماید و توجهی به سایر عوالم وجود ندارد. بالعکس در خلاقیت حکمی، به همه عوالم وجود توجه می شود و سعی می گردد بیشترین هماهنگی با طبیعت صورت پذیرد. خلاقیت وهمی که ریشه در خیال حس زده یا همان وهم دارد سطحی ترین نوع خلاقیت و بالعکس خلاقیت حکمی که ریشه در خیال عقلانی دارد بالاترین سطح خلاقیت است. خلاقیت حکمی بواسطه این که بر مبنای شناخت عقلی صورت می گیرد خلاقیتی جامع و مانع است اما این شناخت صرفا بواسطه قوای انسانی امکان پذیر نیست بلکه عمدتاً بر پایه وحی و تعالیم انبیا استوار است. انسان به علت محدودیت قوای ادراکی و عدم تسلط بر عالم آفرینش قادر به شناخت عمیق و دقیق پدیده ها نیست و به همین دلیل نیاز به استفاده از منبعی به نام وحی دارد.