نام پژوهشگر: مادح علی اقدم

عناصر اربعه در شعر مولانا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید مدنی آذربایجان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  مادح علی اقدم   حیدر قلی زاده

مولوی از شاعران صاحب اندیشه و اهل دلی است که محتواها و درون¬مایه¬های عرفانی او پرده از بسیاری از حقایق انسانی برداشته و از نظر شعری واجد جایگاه رفیعی است. او نه تنها در عرفان و تصوّف بلکه در اندیشه¬های دینی و انسانی هم یک استثنا است. استثنایی بودن او از این بابت است که هر کس با هر اندیشه، با هر زمینه و با هر نوع فکری، به سراغ او برود، به اندازه طلب و نیازش از این اقیانوس ژرف و عمیق، و در عین حال بسیار موّاجِ پرخروش می¬تواند بهره¬های لازم را بدست آورد؛ مولانا بسان چشمه جوشانی است که از بالا و به مدد خداوند و وحی و مفاهیم باطنی، هر لحظه در حال غلیان و جوشیدن است و این جوشش چنان پایا و پویاست که هشت قرن از جوشش باز نایستاده و خورندگان و نوشندگان را سیراب ساخته و هرگز مائده¬ای تکراری از آن نوع که کهنه و غیر قابل خوردن باشد به کسی نداده است. و این بزرگترین هنر این ولی خدا و عارف بزرگ و بی بدیل است. طبیعت از دیرباز میدانی فراخ برای جولان ابداعات و ظرافتهای اهل شعر و ادب و هنر بوده است و در گستره شعر، مظاهر همیشگی و متنوّع آن به عنوان عنصری جاوید، ثابت و صاحب اقبال در همه ادوار و سبکها مورد توجه قرار گرفته است. مفاهیم بسیاری وجود دارند که ورای فهم انسانی هستند و انسانها برای بیان آنها از صُوَر و زبانهای نمادین استفاده می¬کنند؛ به همین دلیل زبان عُرفا نمادین است و عُرفا برای بیان اندیشه¬های خویش از زبانی نمادین استفاده می¬کنند. نمادگرایی یکی از ویژگیهای برجست? مولانا است؛ اگرچه مولانا برای فهم عامّه نمادهای خویش را توضیح می¬دهد و از داستانهایش رمزگشایی می¬کند ولی می¬داند آنچه می¬گوید حقیقت نیست و مردم عامّه «دمساز» او نیستند. آشنایی با نظام رمز شناختی و کشف و فهم رمزهای متن، از لوازم و مقدّمات دریافت حالات و هیجانات و ادراکات آفریننده متن است و بدون دریافت معانی این رمزها نمی¬توان به مُراد ومقصود پدیدآورنده متن پی برد. در آثار مولانا می¬توان به چند کلید واژه مهم اشاره کرد که در واقع بخشی از بن مایه¬ها و درون¬ مایه¬های فکری و روحانی مولانا را تبلور می¬بخشند. عناصر اربعه ( آب، آتش، باد و خاک) واژه¬هایی هستند که به کرّات و در قالب تعبیرات و مضامین مختلفی در کلام مولانا مجال ظهور یافته¬اند. مولانا از این واژه¬ها بهره¬ها برده و آنها را به شکل نماد و حتی کلان نمادها مضمون قرار داده است و با استفاده از این واژه¬ها و مترادفات آنها عمیق¬ترین مفاهیم عرفانی را به تصویر می¬کشد و بهترین و ژرف¬ترین اندیشه-های روان خویش را از طریق این کانال در ذهن سیّال مخاطبان جاری و ساری می¬سازد. عناصر اربعه به سبب بساطت و اطلاقشان قابلیّت و ظرفیّت رمزی بسیاری دارند. بدین دلیل در حوز? رمز و مطالعات رمز شناختی حایز اهمیت¬اند. شناخت رمزهای کلیدی و پر بسامد آثار مولانا در اندیشه¬شناسی او جایگاه مهمّی دارد. علاقه مولانا به طبیعت در سخن او جلوه خاصی دارد ودر این میان عناصر چهارگانه آب، آتش، باد و خاک و متفرّعات آنها از زمره واژگانی محسوب می¬شوند که در آثار مولانا از بسامد بالایی برخوردارند. از همین رو قدر مسلّم توجه به این واژگان و نحوه نگرش مولانا به آن را در اندیشه هر پژوهشگری برجسته می¬نماید. علاوه بر این تفاوت گسترده این واژگان در کلام مولانا نسبت به بزرگانی چون حافظ و سعدی نیز، دلیل عمده¬ای می¬تواند باشد که ذهنها را به خود مشغول دارد. به دیگر سخن، تشخّص و منزلتی که مولانا به این واژگان داده است در نوع خود کم¬نظیر است. پس اهمیت تحقیق یکی در رابطه با توانمندیهای مولانا است، تا مشخص گردد که او چگونه واژه¬ای را به بالاترین سطح خود می¬رساند؟ و دیگر این که عناصر چهارگانه و دیگر واژگان چه نقشی را در کلام و تخیّل و عرفان مولانا بازی می¬کنند؟